کد خبر: ۷۲۶۰۹
تاریخ انتشار:۰۷ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۳
آیت الله بهشتی چگونه به شهادت رسید؟
نجات یافتگان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال ۶۰ حرف های شنیدنی از ابعاد مختلف آن فاجعه دارند.
نجات یافتگان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال ۶۰ حرف های شنیدنی از ابعاد مختلف آن فاجعه دارند.
 
حادثه هفتم تیرماه و بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی اگرچه به از دست دادن شخصیت های بزرگی نظیر آیت الله بهشتی و نیروهای اصیل انقلاب منجر شد اما در این بین کسانی هم هستند که در رده نجات یافتگان این حادثه به شمار می روند و بازخوانی این فاجعه از زبان آنان دارای اهمیت بالایی است.

افرادی همچون علی اصغر باغانی، ابراهیم تاج گردون، حسین کاظم پور اردبیلی، مرتضی محمدخان، مسیح مهاجری، سید جلال ساداتیان، محمد حسن اصغرنیا، حسین صادقی، مسعود صادقی آزاد، حجت الاسلام اسماعیل فردوسی پور و مرتضی فضل علی در زمره همان کسانی هستند که در این فاجعه بزرگ و غیرانسانی به شهادت نرسیدند و در واقع این شخصیت ها از جمله بازماندگان حادثه هفتم تیرماه به شمار می روند.

محمدرضا کلاهی که از عناصر نفوذی سازمان مجاهدین خلق در دفتر حزب جمهوری اسلامی بوده، صبح هفتم تیر طی تماس تلفنی با مسئولان نظام از آن ها می خواهد جلسه را پشت گوش نیندازند زیرا آیت الله بهشتی می‌خواهد موضوعات پر اهمیتی را مطرح سازد. این جلسه درست پس از عزل بنی صدر برگزار می شود؛ به همین علت مسئولان توجیه می شوند که حتما در جلسه شرکت کنند.

گفته های حجت الاسلام باغانی از بمب گذاری دفتر حزب

حجت الاسلام علی‌اصغر باغانی از مجروحان حادثه انفجار حزب جمهوری ااسلامی است که ۸۳ سال دارد و در سال ۱۳۱۳ در سبزوار متولد شد. وی نماینده دوره‌های اول و چهارم مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه خراسان رضوی است. آن طور که حجت الاسلام باغانی روایت می کند، در جلسه دفتر حزب جمهوری اسلامی، دکتر بهشتی زمانی که پشت تریبون رفتند، صحبت خود را اینگونه آغاز کردند: «بحث انتخابات ریاست جمهوری یکی از مهم ترین مسائل کشور است و نباید دوباره یک عنصر در آب و نمک خیسانده دشمن به جامعه تحمیل شود». در این لحظه صدای بمب به گوش رسید و سقف فرو ریخت. چند دقیقه بعد تنها صدای آه و ناله و ذکر نام خدا و ائمه اطهار (ع) را شنیده است. وی در این حالت زیر آوار بوده و تصور کرده، خودش نیز به شهادت می رسد به همین دلیل شهادتین را بر زبان آورده اما وقتی پای چپش تکان می خورد به بیمارستان می برندش و ۱۲ روز بستری می شود. حجت الاسلام باغانی پس از چند روز متوجه شهادت آیت الله بهشتی می شود و شنیدن خبر برایش دردناک و طاقت فرسا است. او بنا به گفته خودش آن شب از مسجد پیغمبر که امام جماعت آن بوده، راهی دفتر حزب می شود و به هیچ وجه فکر نمی کرده است، این اتفاق رخ دهد.  

روایت مرتضی محمدخانی

مرتضی محمدخانی از دیگر بازماندگان این حادثه بر شدت انفجار تاکید کرده و گفته است: «آن شب وقتی بمب منفجر شد همه ناله می کردند و شهادتین می گفتند اما بعد از چند دقیقه صداهای کمتری به گوش رسید و ظاهرا بسیاری از آنان که ناله می کردند، شهید شدند. شدت انفجار آن قدر زیاد بود که طاق سقف ویران شد در چنین شرایطی ظاهرا جرثقیلی آورده بودند تا این طاق ویران را بردارند اما زنجیر جرثقیل پاره شد و دوباره آوارهایی بر سر حادثه دیدگان ریزش کرد. در حقیقت این طاق ویران روی آوار افتاد. صداهای زیادی از پشت بام به گوش می رسید و آن طور که متوجه شدم، نجات حادثه دیدگان از زیرآوار کار سختی بود و نمی دانستند چه کار کنند.»

حادثه هفتم تیر از زبان محمدحسن اصغرنیا

محمدحسن اصغرنیا یکی دیگر از جانبازان و بازماندگان واقعه‌ هفتم تیرماه است که بر اثر آن ۲۷ نماینده‌ی مجلس، ۴ وزیر و ۲۶ نفر از معاونین و استانداران و و رئیس قوه‌ قضاییه وقت، آیت‌الله بهشتی به شهادت رسیدند. وی گفته است: «حزب جمهوری اسلامی هر هفته یکشنبه ها بعد از نماز مغرب و عشا جلساتی داشت، اگرچه دستور جلسه هفتم تیرماه در رابطه با تورم و گرانی بود اما شهید بهشتی عنوان کردند که موضوع مهمتری هست و باید به آن پرداخته شود، ایشان ضمن صحبت در رابطه با وضعیت حساس کشور از نبود گزینه برای کاندیداتوری ریاست جمهوری در حزب جمهوری اسلامی سخن گفته و سپس بر این مسئله که بیرون از حزب رجایی گزینه مناسبی است، تاکید کردند.» به روایت این شاهد عینی انتهای سخنرانی دکتر بهشتی یعنی درست در همین لحظه بمب منفجر شد و صدای انفجار مهیبی تمام سالن را پر کرد.

بنا به اظهارات اصغرنیا، کشور در آن برهه زمانی با چالش های بیرونی و درونی بسیاری روبرو بود و شاید بتوان گفت، بزرگ‌ترین بحران بیرونی، جنگ و بزرگ ترین چالش های درونی به ترورها و ناسازگاری های بنی صدر با نظام اسلامی و حتی دامن زدن به اختلافات بین قوای سه گانه مربوط می شد. اختلافات داخلی آنقدر زیاد شده بود که امام(ره) دستور دادند، هیچ‌ یک از روسای  قوا حرفی نزنند و اصلا سخنرانی نداشته باشند تا کشور کمی از جو تشنج و آشوب خارج شود اما بنی صدر به این دستور امام بی توجه بود و اساسا پایبندی به سخنان حضرت امام(ره) نداشت تا اینکه عزل شد و بعد از این ماجرا همه جریانات ضدانقلاب از بنی‌صدر حمایت و سپس سازمان مجاهدین خلق در ۳۰ خرداد ۶۰ اعلام جنگ مسلحانه کرد. 
 
در جلسه هفتم تیرماه نیز همه کسانی که در دفتر حزب جمهوری حاضر شده بودند به خوبی بر اوضاع آگاه و مسلط بودند زیرا روز گذشته یعنی ششم تیرماه، منافقین آیت الله خامنه ای را هدف قرار داده بودند لذا همه این افراد شهادت‌نامه‌شان را امضاکرده بودند.

روایت آیت‌الله حاج شیخ قدرت‌الله نجفی

اما در این بین روایت آیت‌الله حاج شیخ قدرت‌الله نجفی از اساتید برجسته اخلاق که در زمره جانبازان حادثه هفتم تیر قرار دارد هم خواندنی است. وی معتقد است: «در آن زمان کشور به اسارت نفوذی ها در آمده بود و همین امر عاملی شد برای بوجود آمدن حادثه بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی.» بنا به روایت این جانباز و بازمانده حادثه هفتم تیرماه، آن شب دکتر بهشتی ۱۵ دقیقه سخنرانی کرد و در ابتدای سخنانش به مسئله برگزیدن نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری گریزی زد و بر این نکته تاکید کرد که کاندیدای مورد نظر باید پیرو خط امام باشد.

این شاهد عینی بیان می کند: «شهید بهشتی در ۵ دقیقه دوم از عدم پوستربازی در انتخابات و تبلیغ کردن به شیوه اروپایی ها سخن گفتند و در ۵ دقیقه آخر درباره انتخاب رئیس جمهور سخن گفتند، در این هنگام شهید شهریاری نماینده مردم بوشهر با صدای بلند از رئیس جمهور شدن شهید بهشتی و آیت الله خامنه ای سخن گفت و آیت الله بهشتی در پاسخ از واژه نخیر استفاده کردند و هنوز می خواستند سخن بگویند که بمب منفجر شد.»

بی شک با مرور و بازخوانی سخنان شاهدان عینی و بازماندگان حادثه بهتر به ابعاد و زوایای پیدا و پنهان این فاجعه دردناک پی بردیم و دانستیم هر یک از شهدای هفت تیر در سنگرهای علمی و فرهنگی و سیاسی نقش آفرین بوده اند و این امر خاری در چشم دشمنان نظام اسلامی بوده است بنابراین با حذف آنان در پی ویران کردن معماری انقلاب اسلامی بوده اند اما دیوار این انقلاب و نظام بعد از آن حادثه مستحکم تر و چه بسا استوارتر شد.