شوشان ـ سید علی حمیده کیش :
سال ۱۳۷۲ تحرکات ضدانقلاب در شمالغرب منطقه کردستانات به ارج خود رسیده بود، آنها با تمام توان، خود را به دل ارتفاعات میرگه پیرکه در منطقه رسانده بودند.
سلسله ارتفاعاتی که در میانه ی شهرهای سردشت، بانه، سقز و بوکان، مهاباد و پیرانشهر قرار داشت .
سردار شهید کاظمی فرمانده نامدار وقت قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) با هدف محاصره ضدانقلاب در منطقه، عملیات هماهنگی را طراحی نمود که هر یک از یگانها ارتفاعات منطقه ماموریتی خود را اشغال نمایند تا ضمن کشف ضد انقلاب آنها را محاصره و انهدام کرد .
تیپ ۴۸ فتح با دو گردان مامور اشغال ارتفاعات نیستان و یال های میرگه پیرگه که از ازتفاعات ابراهیم جلال به سمت روستای میرآباد کشیده می شد، گردید.
بعد از دو روز تلاش گسترده یگانهای مختلف اشغال ارتفاعات واگذاری ، قرارگاه حمزه در دستور آگهی به ما اعلام کرد که با رصد و پایش مستمر ضدانقلاب و شنود مکالمات بی سیمی آنها ، هم اکنون ضدانقلاب در دل یال های میرگه پیرگه که منطقه مسیولیتی ما بود، هستند و قصد دارند که به محض سیاهی شب از منطقه فرار کنند. لذا در اسرع وقت ضمن اشغال یال های مذکور ، نسبت به کشف و انهدام آنها اقدام گردد.
بر همین اساس ماموریت اشغال یال های میرگه پیرگه به گردان امام حسن (ع) واگذار شد و از آنجایی که احتمال جدی می رفت که ضد انقلاب با عبور شبانه از رودخانه زاب درحوالی روستای میرآباد از طریق منطقه آلواتان و قاسم رش از مرز عبور نماید به گردان امام علی (ع) نیز ماموریت کمین شبانه در این مسیر داده شد و حتی با تیپ قمر بنی هاشم چهارمحال بختیاری هماهنگ شد که آنها نیز مرز منطقه ی الواتان که اخیرا به آنها واگذار شده بود را با اجرای عملیات کمین ببندند. و این اقدامات با قرارگاه حمزه و سردار مهرابی معاون اطلاعات نیروی زمینی نیز چک و کنترل گردید .
برنامه ریزی لازم برای پشتیانی این عملیات در سطح تیپ بعمل آمد، به گردان های ادوات ، توپخانه، بهداری، مهندسی و آماد دستورات لازم داده شد، با فرماندار و مسئول اطلاعات سردشت نیز هماهنگی متناسب بعمل آمد .
تلاش کردیم که گردان را به منظور جلوگیری از خستگی و استفاده از وقت باقیمانده به تاریکی شب با وسایل حمل و نقل در دسترس به نزدیکترین پایگاه استقراری که در نزدیکی منطقه عملیات قرار داشت، انتقال دهیم. چرا که مسئولین عملیاتی قرارگاه بویژه سردار مهرابی با تاکید از ما خواستند که این عملیات در کمترین زمان ممکن آغاز شود.
بعد از برنامه ریزی لازم ، با گردان امام حسن (ع) بسوی منطقه حرکت کردیم ، متاسفانه در حین انتقال از جاده قدیمی در نزدیکی یکی از پایگاههای استقراری، یکی از خودروهای ۹۱۱ با مین ضد خودرو بازمانده از قدیم بر خورد کرد، الحمدالله فقط خساراتی محدود به خودرو وارد شد و به نیروها هیچگونه آسیبی نرسید. در این شرایط مجبور شدیم گردان را پیاده و رعایت اقدامات تامینی ، اجرای تامین جناحین و استقرار جلودار و عقب دار به سمت منطقه حرکت دهیم . در نزدیکی منطقه با تعیین مانورگردان، خط و حد گروهان ها مشخص و با اتخاذ آرایش دشت بانی، عملیات کشف و پاکسازی با رعایت حداکثر اقدامات تاکتیکی و تامینی شروع گردید .
در این هنگام سردار مهرابی از روی ارتفاعات ابراهیم جلال با بنده تماس گرفت و از چگونگی اجرای عملیات و محل حضورم، توضیح خواست . توضیحات لازم ارائه شد. برای آگاهی دقیق از مکان حضور خودم درخواست شلیک هوایی موشک ارپی چی و گلوله های رسام کرد. که انجام شد.
متاسفانه عوامل قرارگاه حمزه گزارش کرده بودند که ما در منطقه عملیات حضور نداریم و از راه دور با بی سیم عملیات اداره می شود.
سپس ایشان یاد آور شدند که با شنود ارتباطات ضد انقلاب مشخص گردیده است که نیروهای شما هم اکنون از کنار ضد انقلاب عبور می کنند .
از آنجایی که سرهنگ ایروانجم جانشین گردان خود همراه گروهان ها بود، هشدار لازم داده شد. او بعد از چند دقیقه اعلام کردند که آثاری از ضد انقلاب قابل مشاهده نیست . مجددا بچه های قرارگاه تماس گرفتند که ضدانقلاب به مافوق خود گزارش می دهند که پوتین نیروهای سپاه که از کنار ما عبور می کنند را می بینند.
به گردان دستور دادم که برای اطمینان از طریق تیراندازی و پرتاب نارنجک به درون مکان های که امکان دید و تیر مستقیم نیست، از حضور یا عدم حضور ضد انقلاب اطمینان پیدا کنند. این کار انجام شد؛ ولی هر چه تلاش شد، توفیقی حاصل نشد.
حتی سردار مهرابی از ما خواستند که با شلیک هوایی گلوله های رسام و آرپی جی موقعیت حضور گروهانها مشخص شود . این کار نیز انجام شد. تمام یال توسط گردان اشغال شد و اثری از ضد انقلاب پیدا نشد. صدای ضد انقلاب را از طریق بی سیم برای ما انتقال می دادند، به نتیجه رسیدیم که ضد انقلاب از طریق سوراخ های کوچک به درون غاری رفته اند و با خیال راحت با هم شوخی و مزاح می کردند که در اینجا قابل بیان نیست .
با توجه به محدودیت زمانی تا تاریکی شب با هماهنگی با عناصر عملیات قرارگاه حمزه مستقر در پست شنود ابراهیم جلال، دستور داده شد که گردان با رعایت حداکثر اقدامات تامینی، به تپه های نزدیک پایگاه تا صبح فردا مستقر گردند .
از آنجایی که سردار دولت آبادی در قرارگاه تیپ در سردشت حضور داشت ، ضمن هماهنگی و ارائه آخرین وضعیت، تاکید شد که گردان امام علی(ع) نسبت به اجرای عملیات کمین در بر روی گدار رودخانه ذاب و محل های که احتمال عبور ضد انقلاب می رفت، اقدام نمایند .
به سردار مهرابی و مسئولین عملیاتی قرارگاه تاکید شد که به موازات اجرای عملیات کمین توسط یگان ما، به تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم دستور دهند که منطقه الواتان را ببندند و به گردان امام رضا (ع) تیپ نیز ماموریت داده شد که در منطقه قاسم رش در نقاط تعیین شده، عملیات کمین را نیز اجرا نمایند .
ضد انقلاب در اول شب به کمین گردان امام علی(ع) برخورد کرد، ولی متاسفانه بدلیل اشرافی که به منطقه داشت ، عبور کرد. و بلافاصله گزارش عبور به تیپ ۴۴ قمربنیهاشم هاشم برای هوشیاری داده شد .
در نزدیکی صبح بود که ضد انقلاب به کمین تیپ ۴۴ افتاد و با آتش موثر آنها ، در هنگام فرار از کمین به درون میدان مین مرزی رفتند که الحمدالله ۳ نفر از انها به درک واصل شد و طبق اخبار واصله نه نفر نیز مجروح شدند .
برابر گزارش دریافتی، تعدادی از مجروحین مربوط به درگیری گردان امام علی (ع) بود .
ازجمله موارد قابل تامل این بود که چند مدت بعد از آن عملیات ، در هنگام حضور سردار جعفری در تیپ ، عنوان گردید که یگان در اجرای تعقیب ضد انقلاب در ارتفاعات نیستان و یال میرگه پیرگه کوتاهی کرده است.
،توضیحات تفصیلی لازم در حالی که خود سردار کاظمی و سردار مهرابی و اکثر مسئولین قرارگاه هم حضور داشت با ذکر مصادیق توسط اینجانب ارائه گردید که سردار محرابی که خود شاهد اجرای عملیات بودند، تایید فرمودند.
در آن جلسه به صراحت عنوان کردم که ما شب و روز درگیر و کوه به کوه در تعقیب ضد انقلاب هستیم، ولی عده ای از عناصر قدیمی سپاه در شمالغرب که با یگان های سازمانی نیروی زمینی مشکل دارند، تلاش دارند که ما را تضعیف کنند و ظاهراً از حضور ما در این منطقه ناراحت هستند، پس اجازه دهید خودشان به روال سابق با ضد انقلاب مشق کنند .
سردار فدا از عملیات قرارگاه اعلام کرد که تیپ در گزارش نوبه ای خود ، این عملیات را گزارش نکرده است . از برادر عزیزم اردوان بهادران از افسران شایسته ی همکار بنده در معاونت عملیات ، خواستم تا سند گزارش نوبه ای را ارائه نمایند.
وی فوری تصویر گزارش نوبه ای ارسالی را ارائه کرد که تقدیم سردار جعفری گردید.
سردار فرمودند به سردار کاظمی بدهید تا ببینند و سپس فرمودند :
وقتی بنده به عنوان فرمانده نیرو و سردار کاظمی فرمانده محترم قرارگاه بصورت مستمر در منطقه حضور داریم، شایسته است که معاونین و کارشناسان قرارگاه ضمن تامل و ارتباط مستمر از ارسال چنین گزارشاتی که موجب تکدر خاطر یگانها می شود، جلوگیری نمایند.
در آن جلسه سردار کاظمی به حضور موثر و موفق تیپ اذعان کردند و برابر روش جاری خودش، با ما شوخی کردند و فرمودندکه آقای حنیف و فدا هر دو لر هستند، همان کسانی که مورد خطاب بنده بودند. من هم گفتم که ما آنها را به لری قبول نداریم ، اینها که لهجه اصفهانی گرفته اند و قس علی الهذا .....
سردار کمیل جانشین قرارگاه حمزه از گزارش بنده و صراحت لهجه ام در انتقاد از رفتار برخی در آن قرارگاه تشکر کردند و احسنت گفتند.
✅ روح شهیدان والا مقام احمد کاظمی و حنیف که در سانحه هوایی حوالی ارومیه با هم به شهادت رسیدند ، شاد و یادشان گرامی باد .