پس از سالها نهایتاً نمایندگان محترم مجلس نهم مدتیپیش کلیات طرح برگزاری انتخابات استانی را تصویب نمودند. در این نوشتار سعی شده طرح مذکور مورد بررسی قرار گیرد.
دلایل موافقان طرح فوق:
۱- کاهش هزینههای انتخاباتی
اکثر احزاب فعال در صحنه انتخابات فاقد ساختار منسجم٬ دفاتر معین و اعضاء مشخص میباشند. این نوع تشکیلات را باید شبه احزاب نامید تا احزاب٬ فعالیت این نوع تشکیلات معمولاً مقطعی و محدود به بازه زمانی تبلیغات انتخاباتی میباشد. موافقان طرح استانی شدن انتخابات معتقدند که این طرح میتواند٬ منجر به کاهش هزینههای سیستم اجرایی و افراد شرکت کننده گردد٬ همچنین پیشبینی میشود کاندیداتورها اقدام به تشکیل ائتلاف استانی نمایند. از آنجائیکه ائتلافهای مورد نظر فقط در راستای استفاده از مقبولیت عمومی یکدیگر و نه بر اساس یک برنامه زمانبندی دقیق حزبی تشکیل میگردد و از طرفی٬ تعداد زیادی از کاندیداتورهای مستقل خارج از این ائتلافها مشغول فعالیت انتخاباتی میشوند٬ لذا امکان وصول هدف فوق بسیار بعید بهنظر میرسد.
به عنوان مثال مخاطبین کاندیداتورهایی که پیشتر بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفر بوده٬ به یکباره حداقل به «۳» میلیون نفر افزایش مییابند٬ طبیعی است که هزینههای انتخاباتی این افراد به طرز سرسامآوری افزایش مییابد و نهایتاً٬ تنها کسانی قادرند وارد عرصه انتخابات شوند که توان بکارگیری اسپانسرهای قوی را داشته باشند٬ خواه این پشتیبان مالی٬ به اصطلاح حزب باشد! یا افراد سرمایهدار! در هر دو حالت٬ هدف در نظر گرفتهشده محقق نخواهد شد.
۲- بالا رفتن مشارکت نمایندگان درمسائل کلان کشوری به دلیل کاهش مراجعات مردمی(به ویژه شهرستانیها)
برخی از طرفداران این طرح اظهار میدارند: «با نگاهی به سابقه مجلس شورای اسلامی درمیابیم که نمایندگان شهرهای بزرگ بویژه تهران٬ تاثیر تعیینکنندهای در تمامی نه دوره پیشین مجلس داشته و کارگردانان و ادارهکنندگان پیدا و پنهان مجلس بودهاند٬ در مقابل نمایندگان شهرستانها بیشتر وقت خود را صرف پاسخگویی به مراجعات روزمره حوزه انتخابیه خود میکنند.»
این حرف کاملاً صحیح و ملموس است٬ لیکن چرا عزیزان به جای یافتن علت یا علل اصلی این پدیده٬ به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند. اکثر قریب به اتفاق روانشناسان وجامعهشناسان معتقدند٬ نیازهای آدمی از یک سلسله مراتب برخوردارند که رفتار افراد در لحظات خاص تحت تاثیر شدیدترین نیاز قرار میگیرد. هنگامی که ارضای نیازها آغاز میشود٬ تغییری در انگیزش فرد رخ خواهد داد٬ بدین صورت که به جای نیازهای قبل سطح دیگری از نیاز اهمیت یافته و محرک رفتار خواهد بود.
بر این اساس٬ نیازهای فیزیولوژیکی از قبیل خوراک٬ پوشاک٬ مسکن٬ بهداشت و سلامت٬... در اولویت اول قرار داشته و تا این نیازها ارضا نشود٬ سلسله نیازهای بالاتر( اجتماعپذیری و کمالطلبی) تحریک نخواهند شد.
بنابراین مقایسه نوع رفتار مردم٬ ازجمله مردم شریف شهرستانهای خرمشهر٬ آبادان٬ شادگان٬ مسجدسلیمان باغملک٬ ایذه٬ دشتآزادگان٬ آغاجاری٬ امیدیه٬ رامهرمز٬ بهبهان ... و حتی برخی از مناطق شهری اهواز٬ با مردم شهرهای تهران و اصفهان٬ قیاسی معالفارق است.
آیا صحیح است٬ مردمی که درگیر نیازهای اولیه تأمین نشدهای چون: غذا٬ پوشاک٬ مسکن٬ شغل غیرکاذب با درآمدی پایدار و مکفی٬ آسفالت خیابانها٬ بیمارستان مناسب و امکانات تفریحی٬ میباشند و برآورده شدن این نیازها جزء آرزوهای دست نیافتنی آنهاست را با مردمی که از امکانات رفاهی٬ آموزشی٬ بهداشتی٬ مالی مناسب برخوردار و ساکن شهرهایی با زیرساختهای قوی و نسبتاً پیشرفته هستند٬ مقایسه شوند. قطعاً٬ نمایندگان محترم مناطقی مانند تهران و اصفهان٬ مراجعات کمتری نسبت به حوزههای انتخابیه استانهای محرومی چون خوزستان دارند.
بنا به اظهارات اکثر نمایندگان خوزستان٬ حدود ۷۰ درصد از مراجعات مردمی٬ مربوط به تقاضای شغل بوده و سایر معضلات پیشگفته٬ تنها ۳۰ درصد از مراجعات را شکل میدهند٬ بعبارتی سادهتر پیام روشن مردم خوزستان به مسئولین و نمایندگان محترم این است«مشکل اشتغال جوانان بیکار ما را حل کنید٬ سایر امکانات پیشکش»
متأسفانه٬ فاصله موجود بین برخی از نمایندگان و مردم مستضعف و عدم درک واقعیات موجود در جامعه از سوی این عزیزان٬ موجب رویش این دسته تفکرات و ارائه چنین طرحهایی شده است. مگر نه این که مجلس در رأس امور است؟ آیا شما به عنوان نماینده ملت در مجلس شورای اسلامی به تمامی مسئولیتهای مصرحه در قانون اساسی عمل نمودهاید؟ اگر پاسخ مثبت باشد٬پس چرا وضع اسفناک معیشتی اینگونه است؟ چرا نرخ بیکاری تا کنون به حد نرمال نرسیده است؟ ( طبق آمار سال ۹۲ نرخ بیکاری در اصفهان ۱۴تهران ۱۳.۵ و خوزستان ۲۷ درصد). چرا میانگین زمان اجرای پروژهها طولانیتر از حد استاندارد است؟ چرا فاصله طبقاتی روز به روز در حال افزایش است؟ چرا بین شهرهای برخوردار و شهرهای استانهای محروم (به ویژه خوزستان) از لحاظ عمرانی٬ تا این اندازه تفاوت است و سال به سال این شکاف در حال عمیقتر شدن است؟
شایسته است٬ نمایندگان عزیز به جای پیگیری تصویب این طرح٬ تلاش کنند٬ قانون فعالیت احزاب هرچه سریعتر اصلاح و مصوب گردد تا تمامی فعالیتهای انتخاباتی در قالب سیستمی قانونمند و مدون ساماندهی شود وگرنه ٬ ائتلافهای پیشبینی شده کاندیداتورها در طرح استانی شدن انتخابات٬ به دلیل موقتی بودن و عدم الزام منتخبین٬ فاقد ضمانت لازم برای تداوم است. لذا٬ میزان تأثیرگذاری مجلس بر مسائل کلان کشوری و حسن نظارت بر اعمال قوه مجریه(یکی از وظایف مهم قوه مقننه) تفاوتی با وضعیت موجود نخواهد داشت.
اما هدف اصلی این طرح را میتوان از مصاحبههای رسانهای برخی نمایندگان فهمید٬ آنجایی که یکی از این عزیزان میفرمایند« چرا باید در هر دورهای حدودا سه چهارم از نمایندگان مجلس ریزش کنند» و بنا به این گونه فرمایشات٬ مقاصد اصلی این طرح نمایان میگردد. این بزرگان به جای افزایش تلاش و یافتن علل عدم موفقیت خود در ساماندهی اوضاع٬ درصددند تا مردم را در مقابل یک انتخاب قرار دهند و آن «انتخاب خود نمایندگان حاضر در مجلس نهم» است. بیخود نیست که شاهد تلاش تعداد زیادی از نمایندگان برای تصویب این طرح هستیم.
یادمان باشد٬ صداقت شرط نمایندگی مردم است!
نکته دیگر اینکه٬ هرچه تصویب این طرح به زمان برگزاری انتخابات نزدیکتر میشود٬ به نسبت مضاعفی فرصت رقابت سایر کاندیداتورها با نمایندگان موجود در سطح استانها٬ محدودتر خواهد شد.
یادمان باشد٬ امانتداری یکی دیگر از شروط نمایندگی مردم شریف ایران است!