اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
آخرین اخبار
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۹۳۳۲
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۹
كار مولد ، كاري است كه داراي ارزش افزوده مناسب و رقابت آميز باشد و معمولأ در بخشهاي كشاورزي و صنعت و معدن با افزايش توليد يا مازاد ستاده ها بر داده ها، قابل اندازه گيري است .
 جواني زمان بزرگترين فرصتها و بزرگترين آزمايشها و بزرگترين انتخابها است . يكي از دشوارترين انتخابها و فرصتها و آزمونهايي كه پيش روي هر جواني قرار مي گيرد ، مسأله اشتغال است؛ از يك سو بقاي جامعه بدون كار مولد و سودمند غير ممكن است و از سوي ديگر هر عضو جامعه، براي تأمين نيازهاي مادي و معنوي خود به انجام دادن كاري مثبت و سودمند نياز دارد .

كار مولد ، كاري است كه داراي ارزش افزوده مناسب و رقابت آميز باشد و معمولأ در بخشهاي كشاورزي و صنعت و معدن با افزايش توليد يا مازاد ستاده ها بر داده ها، قابل اندازه گيري است . در بخش خدمات ، غير از بانك داري ، بيمه ، حمل و نقل و امثال آنها ، واسطه گري و توزيع گر چه ايجاد اشتغال مي كند و خدمت محسوب مي شود ولي ارزش افزوده مادي و قابل لمسي ندارد و درآمد عامل كار تنها از افزايش قيمت كالاي توليد شده توسط ديگران براي شخص واسطه، قابل محاسبه مي باشد
در كشور ما متأسفانه با روند رو به افزايش كارهاي واسطه گري و ساير فعاليت هاي مربوط به بخش خدمات كه فاقد ارزش افزوده هستند ،وضع اشتغال و نظام بازار،معيوب ودر هم ريخته است . در دهه 1360 كه ايران درگير جنگ با عراق بود، 85 درصداز اشتغالهاي جديد در بخش خدمات به وجود آمدو در سالهاي اخير نيز واسطه گري بيشترين بخش اشتغال جديد را به خود تخصيص داده است .

نيروي فعال بالقوه در هر كشوري بنا به تعريف 
 بنا به پيش بيني هاي انجام شده در برنامه دوم توسعه كشور، تا سال 1380 سالانه در حدود 600 هزار نفر به بيكاران كشور اضافه شده است ؛روندي كه ثابت مانده و تا سال 1385 ادامه خواهد يافت و از آن پس با كاهش شديد درصد افزايش جمعيت فعال، مواجه خواهد شد كه رقم آن سالانه به 225 هزار نفر خواهد رسيد .

چنين به نظر مي رسد كه با كاهش كاروري پس از سال 1365 ، نرخ بيكاري بعداز سال 1385، با كاهش قدر مطلق عرضه نيروي كار تازه ، در دراز مدت، كاهش چشمگيري خواهد داشت .

آنچه در نتيجه مطالعه اين آمار و ارقام نظر ما را به خود جلب مي كند، از يك سو كاهش نرخ بيكاري است كه خود موجب آرامش خاطر و اطمينان است و از سوي ديگر افزايش اشتغال در بخش خدمات و خاصه واسطه گري است . چهره نگران كننده ديگر اين مسأله توزيع ناعادلانه اشتغال بين زنان و مردان است . هر چند ميزان فعاليتهاي زنان در كشور در دو دهه گذشته افزايش قابل ملاحظه اي داشته است؛ ولي در قياس با مردان همچنان در سطح نازلي قرار دارد : « در سال 1375 ميزان فعاليت عمومي براي مردان 7/45 درصد و براي زنان تنها 9/6 درصد و ميزان اشتغال عمومي نيز به ترتيب براي آنان، 42 و 6 در صد بوده است . » 6اين امر نيز گوياي آن است كه از يك سو فرصتهاي شغلي زنان بسيار كمتر از مردان است و از سوي ديگر از ترجيح استخدام مردان به زنان، توسط كارفرمايان خبر مي دهد كه خود مبتني بر نگرشي ناصحيح از اشتغال و از توانايي زنان است . آنچه در اين مختصر مورد نظر است نگرش صحيح و متفاوت به اشتغال و كار است ؛ موضوعي كه كمبود آن در فرهنگ ما، تورم اشتغال در بخش خدمات را موجب شده است ؛ جايي كه كارها آسانتر و درآمدهاي باد آورده، افزون تر است .

نگرش مادي امروز چنان در تار و پود فرهنگ كليه جوامع انساني رخنه كرده است كه حتي سرزمين مقدس ايران را كه به معنويت و روحانيت شهره آفاق است ، در بر گرفته و در ابعاد مختلف بينش فرهنگي مردم ما، رسوخ نموده است؛ از جمله نگرش يك سويه مادي و نفع طلبانه به كار و شغل است . روزگاري بود كه زمين و درخت و طبيعت مقدس شمرده مي شد ؛ يك قطعه نان حرمت داشت و درآمدهاي مردم تا با پرداخت خمس و زكات تطهير نمي شد ، به مصرف مخارج خانواده نمي رسيد ؛ كسب حلال و عرق جبين و صد البته پينه دستان كارگر تا بدان پايه محترم بود كه گفته مي شد رسول گرامي اسلام (ص) بر آنها بوسه زده است.

متأسفانه امروزه، تعريف كاملأ ماده گرايانه از اشتغال و نگاه نفع طلبانه به جميع ابعاد زندگي و مراودات انساني، بسياري از ارزشها و هنجارهاي پيشين را به فراموشي سپرده است. اگر روزي نام فلان پيشه ور و بهمان تاجر اعتبارش بود و با همين حسن شهرت در بازار به كار و صنعت و تجارت مشغول بود ، امروزه اعتبار هر كس به دسته چك و حساب جاري اوست . آنچه تا بدين پايه ريشه در فرهنگ يافته و شيره حيات روحاني جامعه را خشكانده است؛ با يك يا دو طرح و نظر و ديدگاه ميان مدت و دراز مدت، قابل اصلاح نيست .آنچه جوان ما را از كشاورزي و صنعت دور ساخته است و به بازار و واسطه گري و حتي فروش سيگار و كوپن و سي دي و اقسام فيلمها و سوداگريهاي غير مجاز ديگر كشانده است ، تنها دشواري كار كشاورزي و صنعت نيست؛ بلكه اين واقعيت تلخ است كه: 1- حيثيت اجتماعي فرد، بيش از مفيد بودن براي جامعه، به ميزان درآمد و ثروت او مربوط است .2- نفس درآمد و ثروت يكشبه، آمال و آرزوي جواناني است كه از يك سو مبالات خود را به معنويات و طهارت درآمد خود از دست داده اند و از سوي ديگر شاهد رشدخلق الساعه ثروتمندان فرصت طلب و سودجويان تازه به دوران رسيده مي باشند و لذا هيچ دليلي نمي بينند كه وقتي مي توان به راحتي ثروتي زياد به چنگ آورد با سختي به درآمدي محدود قانع شوند .

بنابر آنچه ذكر شد ، مهمترين سهمي كه مساعي اقتصادي جامعه ما بايد درعرصه توسعه ايفا نمايد ، نه اشتغال زايي بيشتر و نه حتي رويكرد بيشتر به بخش كشاورزي و صنعت مي باشد ؛ بلكه مجهز نمودن افراد و نهادهاي اجتماعي است به ابزار و وسايلي فرهنگي كه به مدد آنها بتوان مقصد حقيقي توسعه را برآورده ساخت ؛ تأسيس نظم اجتماعي جديدي است كه قادر باشد نيروهاي نامحدود مودوع در وجدان اعضاي جامعه را به كار گيرد . نگرش كنوني به مفهوم كار متأسفانه آن را تا سطح اشتغال پر درآمد با هدف به چنگ آوردن وسايل توليد و مصرف كالاها، تنزل داده است . در چنين نظامي جوانان طبيعتأ در دور باطلي قرار مي گيرند كه عبارت است از تأمين درآمد و آنگاه مصرف آن،امري كه در نهايت به ادامه و گسترش توليد كالا و در نتيجه به حمايت از نظام مزدوري منتهي مي شود . نياز مبرم نظام اجتماعي ما، تغيير نگرش نسبت به كار و تجديد نظر در مورد اهداف آن است. اين تغير نگرش لازم است در راستاي وسعت دادن به مفهوم كار تا حد تعالي آن به مفهوم خدمت به نوع انسان، صرف نظر از هرنوع پاداشي، صورت پذير د . تنها در اين صورت روند اقتصاد خواهد توانست گمشده سالهاي نه چندان دور خود را بازيابد و به معنويت و اخلاق پيوند خورد و به ارائه طرهها و نظرهايي با منافع گسترده و نوع دوستانه و نه سودجويانه فردي، پردازد . تنها چنين ديدگاهي قادر خواهد بود تعهدي را كه مردم كشورمان به سرزمين خود و اقتصاد در هم شكسته آن دارند ، از ايشان مطالبه نمايد .

چنانچه ذكر شد ، چنين اقدامي خطير،امري بنيادي و ريشه اي است كه با طرح هاو برنامه هاي توسعه مديران اقتصادي و سياسي جامعه، متفاوت است ؛ اگر چه متناقض و مانعة الجمع نيست . چنين امري به معناي اعتلاي كيفي حيات اعضاي جامعه است كه بايد با تربيت روحاني و اخلاقي اطفال و جوانان آغاز شود و استمرار يابد ؛ لذا ارتباط مستقيم به نحوه عملكرد نظام تربيتي و آموزشي كشور دارد كه خود محصول تدابير ارزشگذاري از ناحيه مديران معنوي جامعه مي باشد. چنين نظامي نبايد به هيچ وجه، آينده اشتغال اطفال سرزمين نازنين ايران را كمتر از خدمت به نوع بشر و انتفاع عموم اهل عالم از آن، تعريف نمايد .

اما از جانب ديگر لازم است جهت گيريهاي اشتغال زايي از همين زمان تغيير يابد و سمت و سوي كنوني از بخش خدمات و واسطه گري به بخش كشاورزي و صنعت ، علي الخصوص كشاورزي ، انتقال يابد. كشاورزي كم ضررترين و پر منفعت ترين اشتغال براي جمعيت كثير نوع بشر است و از طرف ديگر براي مهمترين نيازهاي او ، يعني غذا و در رتبه بعد پوشاك ، پاسخهايي متين در آستين دارد . مديران جامعه مي توانند با دادن حيثيت و پايگاه مناسب اجتماعي به كشاورزان و سپردن مناصب مهم تصميم گيري به كشاورزان تحصيلكرده و اهل فكرو برنامه ، توجه و علاقه جوانان را به اين اشتغال سودمند و شريف جلب نمايند . در اين صورت ورود زنان به عرصه اجتماع و فعاليتهاي اقتصادي نيز تسريع مي گردد ؛ چرا كه هم در گذشته و هم در حال حاضر، يكي از فعال ترين اقشار جامعه در بخش كشاورزي زنان بوده اند و در بستر تاريخ نشان داده اند كه در اين مهم به اندازه مردان و بلكه بيش از ايشان، كارايي و توانائي دارند .

راه حل ديگري كه در اين زمينه به نظر مي رسد و لازم است مورد توجه مديران اقتصادي و اجتماعي كشورمان قرار گيرد ، توسعه و تعميم هر چه بيشتر مسأله تأمين اجتماعي و امنيت آتيه است تا نگراني از بابت آينده و فقر دوران پيري ، جوانان را به سمت كسب درآمدهاي هنگفت بادآورده، نكشاند .

ضمنألازم است حقوق و دستمزدهاي افراد به نحو عادلانه و متناسب با دشواري و حيثيت اشتغال توزيع گردد.يكي از عادلانه ترين و بهترين راهكارهاي توزيع درآمد ،تقسيم سود كار و سرمايه است به نحو منطقي، بين كارفرما و كارگر، تا كارگر با دلگرمي و اطمينان بيشتر به كار و شغل خود بپردازد. جميع توصيه هاي مذكور بايد بر اين اصل فرهنگي مبتني باشد والا ثمر و نتيجه اي به بار نخواهد آورد . درراستاي اين اقدام بنيادي فرهنگي، بلاشك بايد جوانان و نوجوانان به لزوم اجتناب ناپذير كار و تلاش و زحمت مستمر در حيات آدمي، آگاه گردند؛درك وفراستي كه جز بااستقراركامل معناي انسانيت و مقام انسان در اذهان ايشان، به وجود نخواهد آمد. هيچ جزيي از وجودانسان نمي تواند بدون نياز به روحانيت و معنويت به زندگي سالم خود ادامه دهد، زيرا در فقدان روحانيت انسان غرق در مفاسد و ماديات مي گردد ؛ لذا عالي ترين حقيقتي كه بايد در آموزش مقام انسان به جوانان و نوجوانان آموخت و با فرهنگشان عجين نمود، روحانيت و حقيقت معنوي حيات آدمي است.از اين رو تقويت اركان دين و تمسك به اصول روحاني و تعاليم معنوي آن در بين اعضاي جامعه، خاصه اطفال و نوجوانان، امري اجتناب ناپذير است

تنها حقيقت ناب ديانت و موازين ارزشي و اخلاقي آن است كه مي تواندراه حل هائي اصولي و بنيادين، جهت اصلاح واكمال روبناهاي اجتماعي ، اقتصادي و سياسي كشور مقدس ما،ايران،ارائه نمايد
comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
انتشار یافته: ۷
comment
comment
دحیمی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۰۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۲
comment
1
0
comment آقای داغری بهترین انتخاب است.چون مشکلات مردم را بخوبی می داند و با نیت خیر جلو آمده
comment
رسول حمادی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۳
comment
1
1
comment باسلام.درصورت رد صلاحیت شدن حاج هاشم سواری ما به داغری رای خواهیم داد.
comment
حمزه کوتی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۵۲ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۳
comment
1
0
comment معلم دلسوز من با تمام قوا حمایتت می کنم.انشالله با اراده ای که داری به مردم شهرم خدمت کنی
comment
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۶
comment
0
0
comment رای ما حاج مجید داغری
comment
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۶
comment
0
0
comment رای ما حاج مجید داغری
comment
محمد چلداوی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۶
comment
0
0
comment باسلام.حاج مجید داغری انسانی متدین وخادم اهل بیت تنها شخصی است که بااندیشه رسیدگی به منطقه آمده ومیتواندبرای این منطقه مفیدوموثرواقع شود
comment
محمد چلداوی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۶
comment
0
0
comment باسلام.حاج مجید داغری انسانی متدین وخادم اهل بیت تنهاکسی است که میتواندبه مردم واین منطقه خدمت کند
نام:
ایمیل:
* نظر:
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار