ابراهیم دوستی
تجربه مردمسالاری دینی در ساخت سیاسی جامعه ایرانی عمری دراز ندارد و از این رو اگر بگوییم نظام شورایی در این بافت هنوز در حال بازسازی و نوسازی آن هم در حین فعالیت عملیاتی در قالب چهار فراز از فعالیت خود است، سخنی به گزاف نرانده ایم.
با این همه نمی توان گفت این تجربه در کلیت، فرآیندی غلط یا اشتباه بوده است. شکوهِ حضور مردم در انتخاب تصمیم سازان مدیریت محلی در کشور امری است که در بسیاری از کشورها وجود ندارد یا کاملا تشریفاتی است.
بی گمان، پارلمان محلی در پیچ و تاب تجربه اندوزی است و البته فراوان نقصان قانونی نیز فراروی عملکرد شوراهاست که باید روزی عقلای قوم با حلم و علم ، لویی جرگه ای فارغ از حسّ تخریبی رقابت آمیز نمایندگان مجلس و شوراها یا حس تجاوزگرانه و دست اندازانه دولت به شوراها و مدیریت شهری فراهم آید و بر محور تحقق مدیریت واحد شهری، نظامی قانونی برآید و در نهایت یک بار برای همیشه تکلیف اداره شهرها روشن شود.
نه این که هر دولت و مجلسی بنا بر مصالحی که در سر دارد بر حسب سلایق خود با شورا و مدیریت شهری گلاویز شده و نقش حمایتی خود را به رنگ رقابتی بیاراید.
در این زمینه روشن است که در این نوشتار مقصود ما نقد ، تحلیل یا حتی رفتارشناسی دوره های مختلف تجربه شورا در شهر اهواز به عنوان الگویی از رفتار شورایی در استان خوزستان نیست، حرف دیگری در میان هست، اما حافظه کوتاه مدت سیاسی در این جامعه کلنگی را باید مدام به عبرت های گذشته رهنمون بود تا شاید اما مصیبت رخدادها تکرار نشود.
دوره اول شورا در شهر اهواز متاثر از فضای جامعه باز پسادوم خرداد، دستچین جناح مسلط یعنی احزاب اصلاحی و رویکرد دولت ساخته بود. مانند هر تجربه اول دیگری که حادث می شود.
دوره دوم شورا در شهر اهواز یک تجربه خاص تک قومی بود. قاعدتا پیروزی یک لیست تک قومی می توانست به دوره کم تنشی انجامد که تا حدودی این پیش بینی محقق شد و گرچه در پایان این دوره با انحلال حزب و گروه پشتیبان این شورا می توانیم تنها بگوییم این دوره بدون فراز و فرود به پایان رسید.
در دوره سوم شورا اما داستان دیگری رخ داد. شورایی با فراکسیون های متضاد سیاسی، قومی و مرزبندی هایی که گاه در هم می شکست و گاه می گسست. استیضاح پشت استیضاح. تجربه ای بد برای شهر اهواز. یک شورا و 9 استیضاح. و البته تجربه ناخوشایند سرپرستی های طولانی که عملاً دخالت شوراییان را خلاف قانون در امور اجرایی محقق می ساخت. تحمل این شورا از عهده حاکمیت خارج شد و با دستگیری تعدادی اعضا، دوران شهردار منصوب استانداری آغاز شد. در این دوره اما شهر اداره گردید و پروژه هایی آغاز و تکمیل شد. با این حال، بسته شدن پارلمان محلی کام شهروندان اهوازی را تلخ ساخت.
دوره چهارم شورای شهر اهواز اما با ترفند استانداری و افزایش بیش از دوبرابر اعضای شورا به یکی از دوره های منحصر به فرد تبدیل شد. ترکیبی از لیست های قومی و سیاسی، شورایی را شکل داد که می شد مبتنی بر تنوع و تجارب اعضایش؛ نسبت به آینده آن خوش بین بود.
انتخاب شهردار موسوی در شورای چهارم، بت قومیت گرایی را شکست و برای اولین بار نشان داد در نتیجه همگرایی بر محور منافع استانی می توان در کنار هم کار کرد.
به تعبیری شورای چهارم در گام اول نمره قبولی گرفت. در ادامه کار نیز تا امروز که سه سال از فعالیت این شورا می گذرد می توان گفت به تعبیر آیت الله جزایری عملکرد شورای چهارم در مجموع موفقیت آمیز بوده است.
و حالا در سال پایانی فعالیت شورای چهارم، در حالی که سید خلف موسوی در آستانه بهره برداری از پروژه هایی است که در سال اول حضور خود آغاز کرده است، نظیر پروژه ولایت، روگذر جواد الایمه، زیرگذر شریعتی، پل اصلی تقاطع چهارشیر، هفت سرای محله و بسیاری پروژه های دیگر، برخی صداهای تنش آمیز در حال پاشیدن بذر تفرقه و تخریب هستند، به راستی چرا؟
گر چه این پرسش فرا روی برخی از اعضای شوراست که چرا در این شرایط حساس که باید به مجموعه مدیریت شهری آرامش تزریق کرد و راه را برای عمل به وعده های داده شده باز نمود اقدام به سنگ اندازی می شود، اما در مقام تحلیل می توان گفت؛ به طور طبیعی با آغاز فعالیت های انتخاباتی رقبا، برخی احساس خطر کرده و زیر میز می زنند، این یعنی غلبه نگاه سیاسی و تبلیغی بر فضای خدمت و عملیات اجرایی.
از این روست که در این روزها مردم، رفتار برگزیدگان خود را به خوبی رصد و پی می گیرند، تا در روز سرنوشت، پای صندوق های رای بر اساس سیگنالی که از منتخبین خود گرفته اند، عمل کنند.
روشن است که تشخیص شهروندان هیچ گاه اشتباه نیست.آنها تفاوت انتقاد و تخریب و همچنین نطق تبلیغاتی و خطابه های سیاسی را به نیکی می دانند؛ این گونه نیست که هر چه صدا بلندتر و نطق ها و مصاحبه ها تخریبی تر باشد، اقبال مردم بیشتر شود.
کافی است نتایج انتخابات مجلس دهم در اهواز مورد بررسی عالمانه قرار گیرد. مردم اهواز نه به نطق ها، رنگ ها و تبلیغات بلکه برنامه ها را مورد توجه قرار دادند.
و حرف آخر این که؛ حالا که شهردار موسوی با سه دهه تجربه و بدون توجه به حاشیه سازی های معمول، راه تلاش، کار و خدمت را پیش گرفته و البته وارث دو دهه عقب افتادگی مزمن است، بد نیست ببینیم در کجا ایستاده ایم؟ و یادمان باشد هر کجا که ایستاده باشیم از تیررس نگاه نافذ شهروندان خارج نخواهیم بود.
زير گذر شريعتي در دوره كتانباف شروع شده است و روگذر چهارشير هم با اين روند كند كاري در اين دوره شورا و شهرداري به بهره برداري نخواهد رسيد