اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
آخرین اخبار
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۷۷۶۴
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۱
 علیرضا مسرور


نقد جناب عبدالخانی را خواندم و بسیار مسرور شدم. نقد صرف نظر از عیار آن، فی نفسه پدیده ارزشمندی است که کمترین نتیجه آن افزایش  دقت و کاهش ضریب خطاست.

ناقد محترم عمدتا بنده را متهم در به بکاری غیردقیق واژه «کاریزماتیک» و نیز توصیف استاندار جوان به ویژگیهایی است که متصف به ابزار سنجش مناسب نیستند. البته با یک نگاه سختگیرانه به متن، ایراد ایشان قابل پذیرش است ولی واقعیت آن است هر متنی را می توان با این نگاه سخت گیرانه زمین گیر کرد (از جمله مقاله خود ایشان را که البته چنین قصدی را ندارم)

از همین روست که منطقیون مدعیند هیچ متنی نوشته نمی شود، مگر در آن بتوان با ابزار دقیق علم منطق اشکالاتی وارد نمود.  البته محصور کردن واژهها در قالب تعاریف جامع و مانع به منظور ایجاد زبان مشترک از اهداف ذاتی علم و امری ضروری است و وفاداری به آن لازم و از وظائف همه دانش پژوهان است. اما اگر کمی واقعبینانه تر به آن توجه کنیم متوجه انعطاف پذیری واژه ها در بازار داد و ستد مفاهیم خواهیم شد.

ناقد محترم نباید بر این قاعد بدیهی چشم بپوشاند که «واژه ها نه تنها حامل معانی اند، که گرسنه معانی نیز هستند» به همین دلیل در بررسی واژه ها تطور تاریخی آن مورد توجه قرار می گیرد.
علم هرمونوتیک اگر یک رسالت برعهده داشته باشد کمک به روشنگری و پرده برداری از واژه ها و متون متاثر از آنهاست.

از بدیهیات این حوزه پذیرش این واقعیت است که واژه ها در مقام استعمال دچار تخفیف و تغییر می شوند (نسبیت) به قول مولانا؛ 
«هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد،
دل برد و نهان شد
هر دم به لباس دگر آن یار بر آمد،
گه پیر و جوان شد»

ناقد محترم  اگر با همان دقتی که در تعبیر واژه «کارزما» بکار بردند به سایر واژه های ظاهرا کم اهمیت نیز می پرداختند مشکلات کمتری در متن مشاهده می کردند. در متن بنده آورده شده «واقعیت آن است دکتر شریعتی دارای خصوصیاتی است که (باتوجه به فرهنگ ما ایرانیها) بالقوه کاریزمای یک مدیر موفق را در اذهان تداعی می کند»

بکار گیری واژه «بالقوه» در متن بیانگر ایجاد یک پیش زمینه یا پیش فرض مثبت است و بر وجود قطعی شخصیت کاریزمای استاندار دلالت ندارد.

مثلا اگر بگوییم «جناب عبدالخانی (بالقوه) زمینه دانشمند شدن را دارد » آیا می توان ویژگیهای «بالفعل» یک دانشمند فرضی را ردیف کرد و بعد بگویم در باره استاد عبدالخانی سخن گزافی گفته ایم.  خیر، چنین ایرادی را نمی توان گرفت. بنابر این، ردیف کردن تعاریف و ویژگی های شخصیت کاریزماتیک و فقدان آنها در جناب شریعتی، گزاره آورده شده در متن حقیر را دچار مشکل نمی کند.

همچنین آوردن جمله «در فرهنگ ما ایرانیها» تلاشی است در خارچ کردن مفهوم از ساختارهای متعین، بکارگیری نسبی واژه های «تیزهوش»، «زیرک و خستگی ناپذیر»، «مردمی» و .... نیز به عقیده بنده فاقد اشکال منطقی است.

صرفه نظر از درستی یا نادرستی موضوعات بر اساس شاخص های منطقی،  درفرهنگ عمومی و نظام آموزشی کشور، اگر کسی در تمامی  پایه های تحصیلی از سقف معدل برخوردار و یا در مدارس خاص استعدادهای درخشان درس خوانده باشد را، تیزهوش می کویند. 

از طرفی، حتما شنیده اید ایشان عموما تا 18 ساعت فعالیت مدیریتی انجام می دهند، (خستگی ناپذیری) به احتمال خیلی زیاد، شما با بنده موافقید که استاندار جوان بیش از هر مدیر هم رده خود، با مردم، گروههای، اصناف و .... دیدار می کنند. (مردمی بودن، دردسترس بودن) بنابراین، بکار گیری واژه های «تیزهوش، خستکی ناپذیر، و یا مردمی، در دسترس بودن» نباید به نظر خیلی عجیب آید.

از همه مهمتر، با آوردن جمله (در فرهنگ ما ایرانی ها) می توان یک واژه را با کمی تسامح ولو اشتباه از جامعیت و قطعیت تعاریف علمی آن خارج و مخاطب را در گیر برداشتی خاص و فرهنگ بسته نمود.

نکته دیگر: حوزه بحث ما، علوم انسانی است، در علوم انسانی هیچ کس نمی تواند مرزهای قطعیت در خصوص هیچ موضوعی بنا کند و دیگران را به رعایت قطعی آن فرا بخواند. قبض و بسط های این حوزه و تلاطم های آن بسیار شدید است بعنوان مثال؛ در خصوص ذاتی بودن و یا اکتسابی بودن و نیز ویژگیهای شخصیت کاریزماتیک رای واحدی بین دانشمندان وجود ندارد.

در پایان، ذکر چند نکته ضروری است:

1-  علی رغم توضیحات بالا، می پذیریم که با وسواس علمی از واژه کاریزما در مقاله استفاده ننموده ام هر چند قصد غلو نیز در کار نبوده است

2- ماندگاری ناقد محترم در یک بند (پاراگراف) از مقدمه مقاله و چشم پوشی بر دهها بند و موضوع اصلی مقاله، اتهام تبلیغی بودن متن به نفع استاندار را به خود بر می گرداند و در اذهان مخالفت با استاندار و تبلیغات منفی را تداعی می کند «فلسفی مر دیو را منکر شود در همان دم سخره دیوی بود» البته بنده هر دو برداشت تبلیغ مثبت و منفی را منتفی می دانم.

3- آموزش و پرورش کلید خوشبختی و بدبختی هر ملتی است. هر کس به آن توجه و در راستای تقویت آن گام  بردارد شخصا دست او را می بوسم لذا، با تامل در متن مقاله متوجه، تلاش نویسنده در تقویت مثبت مدیرانی که به آموزش و پرورش توجه ویژه می نمایند خواهید شد.
مطالب مرتبط
برچسب ها: علیرضا مسرور
نام:
ایمیل:
* نظر:
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار