این چشم گرفتن برای کودکانی که در نداری و بیچارگی نمی توانند رنج واقعیت تلخ زندگی را تحمل کرده و تاریکی ناشی از چشم بستن از تیره گی روزگارشان بسیار لذت بخش تر است، معنای دیگری پیدا و ...
شوشان - فاضل خمیسی:
من امتحان کردم ، وقتی به تنهایی و براساس اراده ،چشمانم را می بندم ، نوعی اندوه و احساس تنهایی وجودم را میگیرد، آنقدر افکار پراکنده به سراغم میآید ، که تلاش میکنم هر چه زودتر از آن فضای تاریک خارج شوم ، اما اگر آشنایی برای یک غافلگیری دوستانه از پشت سر بیصدا چشمانم را میگیرد ، قبل از آنکه حدس بزنم چه کسی است ، ناخوداگاه خنده ام میگیرد و نآخودگاه دستم را روی دستانش قرار می دهم ، شاید این بازخورد رفتاری برای اکثر افراد دارای یک حس مشترک ناشی از انتظار برای حضور یک دوست و اینکه ممکن است او عزیزترینی باشد که در انتظارش لحظه شماری کرده ایم، نشأت می گیرد ، اما این چشم گرفتن برای کودکانی که در نداری و بیچارگی نمی توانند رنج واقعیت تلخ زندگی را تحمل کرده و تاریکی ناشی از چشم بستن از تیره گی روزگارشان بسیار لذت بخش تر است، معنای دیگری پیدا و خنده! ارمغان تاریکی خود خواسته این کودکان است، و این چشم گرفتن آنتراکی برای زندگی است .
این روزها هر چند سخت ،خرید و لباس عید بعنوان یک سنت دیرین ،بازارها و خیابانها را به ازدحام کشیده و ممکن است در این شلوغی! فراموش کنیم خردسالانی به انتظار مهربانی ما نشسته اند ، کودکانی که از سوءتغذیه و فقر و نداری، در گوشه و کنار شهر پراکنده و مأمور آزمون انسانیت و حتی دیانت ما هستند.
بیاییم حتی اگر شده برای یک روز یکی از آنها را فرزند خویش تلقی کرده و با خریدی به آنها نشان دهیم ، با چشمان باز نیز میشود ، خندید و شاد بود ، و باور کرد ، مهربانی در نگاه رهگذران هنوز جاریست...