هفتم مهرماه سال 1360 یادآور روزی است که ایران اسلامی جمعی از بهترین و رشیدترین فرماندهان خود را از دست داد. شهید محمدعلی جهانآرا به همراه سردارانی همچون فلاحی، نامجو، فکوری و کلاهدوز شربت شهادت نوشیدند و به خیل همسنگران خود پیوستند.
محمد علی جهان آرا فرمانده رشید خرمشهری است که هرجای این شهر قدم بگذاری نامی از وی وجود دارد و از هر شخصی درموردش بپرسی با افتخار میگوید بچه خرمشهر است.
محمدعلی جهانآرا در نهمین روز از شهریور ماه 133 در شهر خرمشهر دیده به جهان گشود.
خانواده وی هرچند از لحاظ مالی تقریباً وضعیت چندان مناسبی نداشتند اما عشق به اهل بیت در این خانواده مذهبی موج میزد و سید محمد علی در چنین خانوادهای درس زندگی را آموخت.
وی در حالی که تنها 16 سال داشت به عضویت حزبالله خرمشهر پیوست و از آن زمان در مبارزات علیه رژیم طاغوت به فعالیت پرداخت.
وی در جریان مبارزات انقلابی بارها توسط ساواک دستگیر و شکنجه شد اما اینها نیز مانع نشدند تا سید جوان خرمشهری دست از هدف خود بردارد و همچنان در صف مبارزان بر ضد رژیم شاهنشاهی و در راه آرمانهای امام راحل تلاش میکرد.
پس از پیروزی انقلاب نیز جهانآرا به همراه دیگر مبارزان خرمشهری نقش مهمی در پاسداری از انقلاب اسلامی ایفا کرد.وی یکی از افرادی بود که در تشکیل سپاه پاسداران در شهر خرمشهر نقش مهمی را ایفا کرد و در راه مبارزه با منافقان و عوامل استکبار مجاهدتهای دلیرانهای را به نمایش گذاشت.
مجاهدتهای وی در این راه موجب شد تا جهانآرا به عنوان فرمانده سپاه خرمشهر نیز منصوب شود.
با آغاز جنگ تحمیلی جهانآرا نیز که فرمانده سپاه خرمشهر بود وظیفهای سنگین را بر دوش احساس میکرد و به همین دلیل در راه مبارزه با رژیم بعث عراق جانفشانیهای زیادی از خود نشان داد.
وی در جریان مقاومت دلیرانه مردم خرمشهر در آغاز جنگ تحمیلی یکی از افراد تاثیرگذار بود که دوشادوش مردم در برابر رژیم متجاوز بعث عراق ایستادگی کردند.
حضور مداوم جهانآرا در جبهههای نبرد حق بر علیه باطل از وی یک متفکر بزرگ نظامی ساخته بود و به همین دلیل نیز علاوه بر فرماندهی سپاه خرمشهر به عنوان فرمانده سپاه اهواز نیز منصوب شد.
سرانجام در روز هفتم مهرماه سال 1360 و در حالی که جهانآرا به همراه سرداران و سربازان فاتح ارتش اسلام پس از رزمی بیامان با بعثیان متجاوز، با سرافرازی از جبهه نبرد حق علیه باطل بر می گشتند، هواپیمای آنها در راه تهران دچار سانحهای غم انگیز شد و سقوط کرد.
در این حادثه دلخراش علاوه بر شهید جهانآرا تعدادی ازسرداران رشید اسلام همچون سرلشگر فلاحی جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش، سرتیپ نامجو وزیر دفاع، سرتیپ فکوری جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش و شهید یوسف کلاهدوز قائم مقام فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند.
* شهیدی که امام(ره) سعادتمندش خواند
پس از شهادت شهید جهانآرا و تعدادی دیگر از همرزمانش امام خمینی (ره) در پیامی از مجاهدتهای این شهدای والا مقام تقدیر کردند.
در این پیام امام خمینی فرمودند:«اینان، خدمت گزار رشید و متعهدی بودند که در انقلاب و پس از پیروزی انقلاب، با سرافرازی و شجاعتْ در راه هدف، و در حال خدمت به میهن اسلامی به جوار رحمت حق تعالی شتافتند. شک نیست که همه باید این راه را برویم و به سوی حق و سرنوشت خویش بشتابیم، پس چه سعادتی بالاتر از آن که در حال جهاد با دشمنان اسلام و خدمت به حق و خلق و مجاهدت در راه هدف و شرف این راه طی شود و چه سعادت مند بودند این شهیدان که دین خود را به اسلام و ملت شریف ایران ادا نموده و به جایگاه مجاهدین و شهدای اسلام شتافتند…»
* جهانآرا در نگاه رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در خطبههای نماز جمعه 22 فروردین 82 در تهران نیز از شهید جهانآرا این گونه یاد میکنند"من مایلم اینجا یادی بکنم از محمد جهان آرا، شهید عزیز خرمشهر و شهدایی که در خرمشهر مظلوم آن طور مقاومت کردند.
آن روزها بنده در اهواز از نزدیک شاهد قضایا بودم. خرمشهر در واقع هیچ نیروی مسلح نداشت. نه که 120 هزار (مانند بغداد) نداشت بلکه 10 هزار، 5 هزار هم نداشت. چند تانک تعمیری از کار افتاده را مرحوم شهید اقارب پرست ، که افسر ارتشی بسیار متعهدی بود ، از خسروآباد به خرمشهر آورده بود، تعمیر کرد. (البته این مال بعد است، در خود آن قسمت اصلی خرمشهر نیرویی نبود) محمد جهان آرا و دیگر جوانهای ما در مقابل نیروهای مهاجم عراقی ، یک لشکر مجهز زرهی عراقی با یک تیپ نیروی مخصوص و با نود قبضه توپ که شب و روز روی خرمشهر می بارید ، سی و پنج روز مقاومت کردند.
همانطور که روی بغداد موشک می زدند، خمپاره ها و توپهای سنگین در خرمشهر روی خانه های مردم مرتب می بارید، اما جوانان ما سی و پنج روز مقاومت کردند. بغداد سه روزه تسلیم شد ملت ایران، به این جوانان و رزمندگانتان افتخار کنید. بعد هم که می خواستند خرمشهر را تحویل بگیرند، دوباره سپاه و ارتش و بسیج با نیرویی به مراتب کمتر از نیروی عراقی رفتند خرمشهر را محاصره کردند و حدود پانزده هزار اسیر در یکی دو روز از عراقیها گرفتند. جنگ تحمیلی هشت ساله ما، داستان عبرت آموز عجیبی است. من نمیدانم چرا بعضی ها در ارائه مسائل افتخار آمیز دوران جنگ تحمیلی کوتاهی میکنند."
* وصیتنامه شهید جهانآرا
وصیتنامه شهید جهانآرا نشاندهنده عمق سلوک و منش عرفانی این مبارز ایران اسلامی است.
در وصیتنامه این شهید والامقام آمده است: از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم. (ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین).
بارپرودگارا، ای رب العالمین، ای غیاث المستغیثین و ای حبیب قلبو الصالحین. تو را شکر می گیوم که شربت شهادت این گونه راه رسیدن انسان به خودت را به من بنده ی فقیر و حقیر و گناهکار خود ارزانی داشتی. من برای کسی وصیتی ندارم ولی یک مشت درد و رنج دارم که بر این صفحه ی کاغذ می خواهم همچون تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند، فرو آورم. خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در ...
و تو ای امامم! ای که به اندازه ی تمام قرنها سختی ها و رنج ها کشیدی از دست این نابخردان خرد همه چیزدان! لحظه لحظه ای این زندگی بر تو همچن نوح، موسی و عیسی و محمد (ص) گذشت. ولی تو ای امام و ای عصاره ی تاریخ بدان که با حرکتت، حرکت اسلام را در تاریخ جدید شروع کردی و آزادی مستضعفان جهان را تضمین کردی. ولی ای امام کیست که این همه رنجها و دردهای تو را درک کند؟! کیست که دریابد لحظه ای کوتاهی از این حرکت به هر عنوان، خیانتی به تاریخ انسانیت و کلیه انسان های حاغضر و آینده تاریخ می باشد؟
ای امام! درد تو را، رنج تو را می دانم چه کسانی با جان می خرند، جوان با ایمان، که هستی و زندگی تازه ی خویش را در راه هدف رسیدن حکومت عدل اسلامی فدا می کند. بله ای امام! درد تو را جوانان درک می کنند، اینان که از مال دنیا فقط و فقط رهبری تو را دارند و جان خویش را برای هدفت که اسلام است فدا می کنند.
ای امام تا لحظه ای که خون در رگ های ما جوانان پاک اسلام وجود دارد لحظه ای نمی گذاریم که خط پیامبر گونه تو که به خط انبیاء و اولیاء وصل است به انحراف کشیده شود. ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده ام سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی خیزد و آن، این است؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را.
* در پایان
نام شهید جهانآرا برای همیشه تاریخ به عنوان نامی پرافتخار از خونینشهر دیروز و خرمشهر امروز خواهد درخشید و پایتخت مقاومت ایران به این فرزند دلیر خود افتخار خواهند کرد.
روح این شهید والامقام شاد، و نامش در دفتر عشق و ایثار جاودان باد.