نقدی بر برنامه های آموزش و پرورش
شوشان خرمشهر: دانش آموزان به ویژه در مقطع ابتدایی باید در محیطی شاد وسالم درس بخوانند.اما آنچه بر زبان آورده می شود با چیزی که در عمل اتفاق می افتد بسیار فاصله دارد.
وزیر آموزش وپرورش در طی مدت وزارت خود کارهای موثری انجام داده که نمی توان منکر آن شد از جمله حذف کتابهای کمک درسی و کوتاه کردن دست مافیای این کتابها از دانش آموزان و مدارس!تکالیف دانش آموزان در دوران ابتدایی تا حد زیادی سازماندهی شده و از  تکالیف و مشق های معمولی به سمت تکالیف مهارت محور سازماندهی شده اند.بخشی از آنچه در آموزش وپرورش اتفاق می افتد شاید  از عهده ی وزیر خارج است و مانند بسیاری از مشکلات دیگر کشور به بودجه و مسائل مالی مربوط می شود که امروز مهمترین مساله ی این سیستم است.ساختار و فضای مدارس ما بی روح و کسل کننده اند.فضای مدرسه فضای دلگیری است.تمام وظیفه ی شادی و نشاط دانش آموز بر عهده ی معلم است،کلاسها به شدت شلوغند و کنترل دانش آموزان به ویژه در مقطع ابتدایی مستلزم همراهی همه ی نیروهای مدرسه است  اما دیگر کارمندان مدرسه به حدی درگیر کاغذبازی و تهیه ی اسناد مورد نظر اداره هستند و آنقدر کار وفعالیتهای جانبی را به مدارس محول کرده ایم که فرصتی برای انجام کارهای پرورشی و همیاری و همراهی با معلم باقی نمی ماند.
مراسم و جشن هایی که در مدارس با توجه به مناسبتها و اعیاد مختلف برگزار می شود تنها برای این است که برگه ای به دانش آموزان داده شود و عکسی گرفته شود که مبادا در ارسال عکس  و فیلم ها و مستندات مدرسه به اداره ی آموزش و پرورش خللی وارد شود و آنها مطمئن شوند که مدرسه ای کارش را به درستی انجام داده است.بعد از اجرای نمادین مراسم،دانش آموزان به سرعت راهی کلاس می شوند بدون آنکه بهره ای برده باشند.
برگزاری اردوها با هزینه شخصی دانش آموزان انجام می شود و هیچ بودجه ای برای این منظور به مدارس اختصاص داده نشده و مدارس هیچ توانی در پرداخت این هزینه ها ندارند،در نتیجه این اردوها فقط مختص دانش آموزانی است که هزینه آن را می پردازند و دانش آموزان ضعیف و محروم به خاطر فقر و مشکلات مالی از همین تنها تفریح مدرسه محروم شده و با حسرت دوستانشان را راهی میکنند.آمار طلاق در آبادان و خرمشهر بسیار بالاست و کودکان اکثرا با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می کنند و یا ناپدری ونامادری دارند که همین موضوع، مشکلات روحی فراوانی برای این طیف سنی ایجاد میکند.بخاطر فقر،محرومیت و تربیت نادرست به وسایل دیگران دست می زنند،دروغ می گویند،تاحد زیادی پرخاشگرند. دست وپنجه نرم کردن با هرکدام از این مشکلات زمان زیادی را می طلبد.حجم و مطالب کتابهای درسی بالاست و آموزگار نمی داند باید زمانش را صرفا به یادگیری و آموزش بچه ها اختصاص دهد و یا پیگیر رفع مشکلات تربیتی و (گاها)خانوادگی آنها باشد .سبک بازرسی ها و ارزش گذاری ها مناسب نیست،به عنوان مثال اگر بازرسی به کلاس درس بیاید، هرگز متوجه نمی شود که دانش آموزی در این کلاس بوده که ابتدای سال مرتب وسایل همکلاسیش را بر می داشته و تو با زحمت توانسته ای به مرحله ای برسانی که این عادت زشت را ترک کند.تنها کاری که می کند این است که پوشه ی کار بچه ها را ببیند،کتابها و تکالیف دانش آموزان را چک کند که آیا امضا شده اند یانه!و مسائل مهمتر به حاشیه می رود.
همه ی تلاش ما در آموزش و پرورش تربیت دانش آموزانی شاد و خلاق است اما با رفتارها و انتظارات غلطی که سیستم از معلمان و معاونین دارد،دانش آموزان قربانیان این نظام آموزشی هستند .
کاش به جای انجام کارهای جانبی و کاغذبازی های بی فایده،تمام اعضای این سیستم کمک کنند تا مشکلات روحی و اخلاقی دانش آموز به صورت ریشه ای حل شود و یا به معلم کمک شود تا زمان هایی را صرف دانش آموزان ضعیفتر کند.اینکه همه ی کارها به معلم محول شود و بعد هم انتظار عکس و فیلم وچندین کار نمادین داشته باشیم،توقعی غیر منطقی است.اگر قرار است به دانش آموزان مدارا،حیا،راستگویی و امانت داری را بیاموزیم،همه دست به دست هم دهیم تا بچه ها خوب و مناسب آموزش ببینند.
کاش ماهی یکبار، فردی به جز معلم و کادر مدرسه ،به کلاسهای درس بیاید و به جای  بازرسی کردن و مچگیری معلم با دانش آموزان درباره ی موضوعات مختلف صحبت کند.بچه ها هر روز معلم را می بینند و بعد از مدتی خسته می شوند اما حضور یک فرد جدید در کلاس درس همیشه برای دانش آموزان جذاب است و صحبت هایش شنیدنی!
اینکه انتظار داشته باشیم معلم به تنهایی معجزه کند انتظاری نامناسب است.
 تا زمانی که سیستم وساختار آموزش وپرورش تا این حد متکی بر مستندسازی و کارهای ظاهری باشد،تصور داشتن دانش آموزان شاد وخلاق امیدی عبث و بیهوده است!

بهاره خنجری