اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
آخرین اخبار
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۱۱۳۷
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۴
شوشان ـ بهرام (ماشاالله) براتی :

چند وقتی است که دوستان کلیپی از سخنان دکتر صادق زیباکلام درباره انتخابات و به تعبیر خودش‌(پدیده ایذه‌ای- باغملکی) را  بازنشر  می‌کنند. برخی از سر دلخوری از گوینده‌ی سخن و برخی به کنایه و برخی برای واداشتن به پاسخ به این توهین و تحقیر گستاخانه مردم. اگرچه این کلیپ متعلق به گذشته است، اما برایم شگفت‌انگیز بود زیرا کسی که خود را مورخ و جامعه شناس و استاد علوم سیاسی می‌داند (چرا بی‌چراغ سخن می‌گوید؟)
وی مدعی شده است که ما در انتخابات مجلس، پدیده‌ای داریم که من آن را پدیده‌ی ایذه‌ای-باغملکی مینامم و ادامه می‌دهد: ظاهراً در شهرستان‌های ایذه و باغملک ۱ یا ۲ نماینده انتخاب می‌شود. اگرچه من هرگز به ایذه و باغملک نرفته‌ام اما اگر شمر ابن ذوالجوشن، حارث نیزه‌دار، دوم خردادی.اصلاح‌طلب و... باشد اصلاً برایشان مهم نیست. فقط هر کدام تلاش می‌کنند که تنها نماینده از شهر خودشان انتخاب شود. در این میان، تنها چیزی که برایشان اصلاً مهم نیست مباحث ملی- مملکتی، منافع ملی، نفت  و... است! و این به نفع نظام است، زیرا نرخ بالای ۷۰٪ این مناطق را با نرخ مشارکت پایین مردم تهران جمع کرده و می‌گویند آقای زیبا کلام دیدید که چگونه مشارکت بالای مردم به وجود آمد؟ (نقل به مضمون)
برای پاسخ‌گویی به این پریشان‌گویی و خودحق‌پنداری مفرط، که شوربختانه بازتولید همان نگاه مرکز به پیرامون یا تهرانی به شهرستانی است نمی‌دانم از کجا آغاز کنم. از تفاوت ذهنیت و عینیت، از فاصله بین گزاره‌ی گذار و گزاره‌ی خود، یا سنتزی که بر مدار خطای تز و آنتی‌تزی احساسی می‌گردد؟ اما به طور خلاصه باید گفت که ما از تاریخ و یا تحلیل تاریخی، توقع رهیافت و فهمی عینیتی داریم؛ عینیتی متناسب و همسان. هر گونه تحلیل تاریخی باید به ریشه‌ها و انگاره‌های واقعی وفادار باشد، نه بر پایه‌ی احساس و داده‌های نادرست و صدور حکمی کلی و لایتغیر! زیرا هر تحلیل‌گر تاریخی، سیاسی و اجتماعی که از این ستون پایه‌ها دور باشد، شبیه جهان‌گردی است که هرگز سفر نکرده، در خانه نشسته و در تخیل خود، سفرنامه نوشته است! این‌گونه قضاوت‌ها، متضمن تحقیر مردم و نشان می‌دهد که به دلیل ذهنیت‌گرایی محض، تلقی و گزاره‌های یادشده، در نهایت به  رهیافت‌ها و سلایق ذهنی گوینده باز می‌گردد و نه یک نقد منصفانه را به دنبال دارد و نه دستاوردی که خواننده با خوانش آن، متوجه چرایی این پدیده شود.
جناب زیباکلام حتما می‌دانند که یک پژوهش‌گر حوزه‌ی سیاسی یا اجتماعی، ریاضی‌دان نیست. زیرا این ریاضی‌دان است که نه تنها نامگذاری می‌کند، بلکه حواشی مفهوم را نیز تعیین می‌کند. مثلاً (من این خط را تقاطع دو سطح می‌نامم).
برای اثبات خطای بنیادی ایشان در مفهوم و پدیده ایذه‌ای-باغملکی و این‌که می‌گوید الزاماً مردم هر شهرستان تنها می‌کوشند تا نماینده آن شهرستان روانه مجلس شود، باید با یک بررسی تاریخی دید آیا در پیش و پس از انقلاب، واقعا چنین بوده و این سخن مابه‌ازای واقعی هم دارد یا خیر؟

 ۱. در آخرین دوره انتخابات مجلس شورای ملی حکومت پهلوی دوم (دوره بیست و چهارم) در شهریور ۱۳۵۴ که جناب زیباکلام در انگلیس با پول مردم وطن تحصیل می‌کرد و شعار جهان وطنی می‌داد و ملک‌شاه خان ظفر چندین دوره نماینده مردم بود، مردم ایذه یک جوان تحصیل‌کرده در آمریکا و دهقان‌زاده‌ای از روستای کلتندر باغملک را نامزد و از او به شدت حمایت کردند و در کمال ناباوری رقیب قدرتمند او را شکست دادند و مهندس نورعلی شهابی روانه مجلس شورای ملی شد.

۲.در دوره‌ی نخست انتخابات مجلس شورای اسلامی پس از انقلاب، شادروان دکتر  درگاهی و زنده‌یاد مهندس ناصر محمدی از خاندان‌های اصیل و بزرگ ایذه، رأی بالایی داشتند، اما در ان شرایط خاص و انقلابی، نتیجه‌ی انتخابات ابطال و در میان‌دوره، فردی که نه باغملکی بود و نه ایذه‌ای(طاهری از هفتکل) را به مجلس فرستادند.

۳.در دوره‌ی دوم که شادروان قلی شیخی روانه‌ی مجلس شد با وجود ایذه‌ای بودن، بیشترین پایگاه رأی ایشان، در باغملک بود و هنوز هم در میان مردم باغملک بسیار محبوب است و به نیکی از او یاد می‌کنند، در همین دوره یک جوان خوشنام (سید حمید حسن زاده) که در مقام شهردار ایذه کار کرده بود و نه ایذه‌ای بود و نه باغملکی، در شهرستان ایذه نفر اول و در مجموع آراء دو شهرستان نفر سوم انتخابات شد و با ۵۰۰ رأی از راهیابی به دور دوم انتخابات، باز ماند.
 در دوره‌های سوم و پنجم که مرحوم سید عباس موسوی انتخاب شد هم با وجود باغملکی بودن، بیشترین پایگاه رأی ایشان در ایذه بود.
در دوره‌ی ششم که انتخابات میان دو نماینده‌ی ایذه‌ای،(عیسی قلی احمدی‌نیا و دکتر برات قبادیان) به مرحله دوم کشیده شد نیز این رأی تاثیرگذار باغملک در کنار مباحث دیگر بود که نتیجه‌ را به سود یکی از نامزدها رقم زد که پرداختن به شرایط و حوادث آن دوران، مجال دیگری را می‌طلبد. در دوره‌ی هفتم نامزد باغملکی با رأی ایذه‌ای‌ها برنده شد (سید جمال طباطبایی) در دوره هشتم یک گوینده‌ی اخبار ورزشی تلویزیون که ایذه‌ای و ساکن تهران بود (علیرضا دهقان)، با موج حمایت جوانان دو شهرستان و اثربخشی رسانه و مدیا، برنده شد. در دوره‌ی نهم نیز دکتر حجت‌الله درویش پور، با رأی شهروندان باغملکی، رقیب باغملکی خود (سید جمال طباطبایی نماینده‌ی دوره‌ی هفتم) را شکست داد و پیروز انتخابات شد. در دوره‌ی دهم نیز شهروندان به دور هر گونه گرایش طایفه‌ای یا منطقه‌ای، یک متخصص حوزه‌ی انرژی (مهندس هدایت‌الله خادمی) ایذه‌ای را در برابر نامزد باغملکی انتخاب نمودند.
در موارد و مصادیق، یادشده، همواره رأی مردم باغملک، زمینه‌ساز پیروزی نامزد ایذه.ای و یا رأی شهروندان ایذه‌ای موجب پیروزی نامزد باغملکی شده است.حتی چندی پیش و در  دوره‌ی دوازدهمین  نیز با وجود چندین نامزد باغملکی، این رأی شهروندان باغملک بود که نتیجه‌ی انتخابات را به سود دکتر فرشاد ابراهیم پور ایذه‌ای رقم زد و نماینده‌ی باغملکی دوره‌ی یازدهم از راهیابی دوباره به مجلس بازماند.

جهت مزید استحضار جناب زیباکلام ، در همین دوره تنها ۲ نامزد ایذه‌ای نزدیک به ۲۴ هزار رأی از شهرستان باغملک داشتند. از تحلیل و پرداختن به عدد و رقم و نمودار در  انتخابات ادوار مجلس، که  نشان می‌دهد سخنان جناب زیباکلام نه واقعیت دارند و نه زیبا و زیبنده‌ی این مردم بوده است، می‌گذرم.
اما همین کلیات هم نشان می‌دهد که مفهوم برساخته‌ی ذهن و ذهنیت زیباکلام واقعیت خارجی ندارد و یک سخن ناروا و یک تحلیل کاملاً نادرست است.

۴.زیباکلام گفته که تنها چیزی که برای مردم ایذه و باغملک مهم نیست منافع ملی، مملکتی، نفت و... است!! نمی‌دانم این گزاره را ناآگاهی او از تاریخ این مردم بدانم یا لجاجت با تاریخ و واقعیت‌های تاریخی این مردم! زیرا نیاکان همین مردم به عنوان بخشی از قوم بزرگ و وطن‌دوست بختیاری، که شما برای تحمیل مفهوم‌سازی ذهنی خود، به سخره گرفته‌اید با جانفشانی خود،  زمینه‌ساز پیروزی مشروطیت و پاسدار ارزش‌های آن در تاریخ معاصر بوده‌اند و نظام پارلمانی و انتخابات زاییده رشادت آنان است. در دوران یورش عراق به این خاک اهورایی، گردان‌های خط شکن جوانان رعنای ایذه و باغملک توأمان و دوشادوش همدیگر، رشادت‌های اعجاب‌انگیزی از خود نشان دادند و برای پاسداری از شرف و کیان ایران و ایرانی، سینه‌های گشوده خود را به سرب‌های مذاب دژخیمان بعثی سپردند.
شگفت‌انگیز است وقتی که اسکارفن نیدر مایر آلمانی در کتاب «زیر آفتاب سوزان ایران در پیش از جنگ جهانی اول» در تحلیل خود از اوضاع مردم ایران گفته است: «بختیاری‌ها تنها قوم ایرانی هستند که برای‌شان مفهوم «وطن» با مراتع‌شان فرق دارد و یکی نیست» و پژوهش‌گران برجسته‌ی دیگر همچون ریچارد کاتم در «ناسیونالیسم در ایران» همواره رهبران بختیارها را ستوده و ناسیونالیسم و وطن پرست خوانده است. پس از عزم دوباره و هجوم محمدعلیشاه و سالارالدوله و شجاع السلطنه از۳جبهه به ایران و قصد بازپس گیری تاج و تخت و نابودی همیشگی مشروطه و مجلس، تنها نیروی بازدارنده و جان برکف قوم بختیاری بود تا جایی که جمعی از رجال ملی و سیاسی وطن، در طی نامه ای ۱۹شعبان۱۳۲۹ ه.ق خطاب به صمصام السلطنه بختیاری می نویسند:"...در ابن موقع که غیرتمندان آن ایل قابل تجلیل را تنها قهرمانان حافظ آزادی و استقلال وطن می بینند بیشتر چشم امید خویش را به نتایج اقدامات ایشان دوخته اند" چگونه در باور روشنفکر هموطن ما، این مردم واجد درک منافع ملی- مملکتی نیستند و اساساً منافع ملی و مملکتی برایشان اهمیتی ندارد؟

«زین رفتن کاهل چه تمنای فتوحی/ تیمور نخواهی شد از این لنگ شدن‌ها»

جناب زیباکلام!
این مغالطه توضیح مرموز شما، نشان می‌دهد که نه بر اساس ذهنیت بلکه برپایه مباحثی سطحی‌نگرانه، شنیداری، یک‌سویه و فاقد اصالت، آسمان را به ریسمان بافته‌اید تا شاید خود گویی و خود خندی/ عجب  مرد هنرمندی!
چگونه است که پژوهش‌گران خارجی در مدت زمان کوتاه اقامت خود، به درستی بر وطن‌دوستی، ازخودگذشتگی و دیگرخواهی، هم‌پذیری و درک عمیق این مردم از منافع ملی تاکید کرده‌اند، شما به چنین رهیافت خطایی رسیده‌اید؟ آیا از میزان بالای مشارکت مردم ایذه در انتخابات دوم خرداد ۷۶ آگاهی دارید؟ آیا می‌دانید که مردم این منطقه در هر تحول و تکانه‌ی ملی، پیشروتر از بسیاری از مدعیان روشنفکری کشور بوده و هستند؟

۵.در شگفتم شما که در کتاب توهم توطئه و حکایت جولیان ایمبری از فقدان درک درست و تحلیل منطقی مردم محله شیخ هادی و تهران و تاثیر شایع بر حقیقت، شکایت دارید و در سنت و مدرنیته، در تحلیل رخدادهای تاریخی بر داده‌های منطقی، بر عوامل عینی تاکید دارید و کوشش داشته‌اید تا مانع از تنزل تاریخ، به مقوله ای بی‌هویت، بیهوده، به‌دردنخور و کسل‌کننده شوید. چگونه در این سخنان، هیچ توجهی به واقعیت‌های موجود، رخدادهای تاریخی-اجتماعی و سیاسی و حتی متغیرهای تاثیرگذار نکرده‌اید و تنها بر مدار و محور شایعه و شنیده، چنین به نظریه‌پردازی و پدیده‌سازی پرداخته‌اید و به همان راهی رفته‌اید که در دست‌نوشته‌های خود، منتقد رهروان آن راه پرخطا بوده‌اید؟!
شما که به اعتراف خودتان تاکنون به ایذه و باغملک سفر نکرده و شناختی از این مردم نجیب ندارید و حتی نمی‌دانید حوزه انتخابیه این مردم، چند نماینده در مجلس دارد، چگونه با نگاهی خودحق‌پندارانه، پیشاپیش، مردم را به چنین صفات و ویژگی‌های ناشایستی متهم کرده‌اید؟

۶.گفته‌اید که رقابت سنتی مردم ایذه و باغملک و اصرار و الزام آنان بر انتخاب نامزد همشهری خود و مشارکت بالای آن مردم، موجب افزایش میزان و نرخ مشارکت کلی و مردم تهران شده و زمینه‌ساز رد پیش‌بینی جنابعالی درباره احتمال کاهش مشارکت مردم در انتخابات می‌شود؟

جناب دکتر زیباکلام!
بهتر است بدانید با توجه به تمام مختصات و متغیرهای موجود، میزان مشارکت مردم ایذه و باغملک در این دوره همانند دیگر نقاط کشور، بسیار پایین بود، اما ای کاش به‌جای کوشش برای تحمیل سخنان خود به دیگران، برای راستی‌آزمایی سخن خود و عدم تحقیر مردم ایذه و باغملک، به بررسی دقیق و شناخت عمیق‌تری از مردم این شهرستان‌ها می‌پرداختید. زیرا که تو چه می‌دانی این جغرافیا، چه تاریخ شکوهمندی دارد و تو چه می‌دانی در این منطقه از بلندای آسماری تا گردنه‌ی (مغول‌کش) و کوهرنگ و منگشت و تاراز و سفیدکوه و دنا و کارون و دشت چغاخور و ... در درازنای تاریخ، چه زنان و مردان بشکوهی زاده و زیسته‌اند و  هرگز در برابر دژخیم و گردنه‌های زانوبُر و هراسناک، سر خم نکردند و فرزندان‌شان نیز، با پیکری خون‌چکان و سری سربلند، رو به خورشید فردا، همچنان، امیدوارانه می‌روند. فرزندانی که خون سرخ‌شان، همواره سرود آزادگی و رستگاری خواهد بود. برای این‌که نشان داده شود چقدر دچار خطای دید در تحلیل خود بوده‌اید شما را به یک مناظره گفتاری یا نوشتاری در هر جا و به هر شکلی که خودتان صلاح می‌دانید دعوت می‌کنم «تا سیه روی شود هر که در او غش باشد».

جناب دکتر زیباکلام!
ای کاش شما که همواره تریبون دارید و از حواریون اصحاب و کانون‌های قدرت بوده و هستید به جای توهین و تحقیر مردم ایذه و باغملک، می‌کوشیدید تا با نقد دولت و نظام، آنان را وادار کنید به گونه‌ای رفتار کنند که امید را از خاطر این مردم رنج‌دیده اما سربلند و نستوه نتاراند.ای کاش می‌دانستید و فریاد مظلومیت این مردم را پژواک می‌کردید. زیرا طبق بند ج ماده ۱۳۷ قانون توسعه سوم که دولت مکلف شده بود تمام روستاهای بالای ۲۰ خانوار را از نعمت آب آشامیدنی سالم، برق، راه.گ، مدرسه و... برخوردار کند، هنوز روستاها و مناطق بسیاری در این دو شهرستان، فاقد این زیرساخت‌ها و حقوق اولیه هستند! این مردم اگر چه با فقر زاده و زیسته‌اند، اما هرگز حقیر نمی‌شوند و به ارزش‌ها و منافع ملی خود خیانت نکرده‌اند.
کاش به جای سخن‌گفتن در مقام دانای کل و پیشگو و تحقیر و تخفیف مردم ایذه و باغملک می‌دانستید بر اساس نامه شماره ۲۳۴۵۳۹/۱۰۱ مورخ ۸۱/۱۲/۱۴ سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور به دولت و در اجرای ماده ۸۰ آیین‌نامه اجرایی ماده ۶۰ اصلاح قانون توسعه سوم، از میان ۹ شهرستان محروم کشور بیش از ۵۰٪ آنان در خوزستان واقع شده‌اند (ایذه، باغملک، هفتکل، مسجدسلیمان، لالی و اندیکا)، و از دولت می‌پرسیدید که امروز پس از گذشت ۲۱ سال از آن تاریخ، وضعیت ایذه و باغملک چگونه است. آیا هنوز شاخص‌های توسعه این مناطق، با همه شایستگی‌های مردمش، زیر میانگین کشوری است؟
 در پایان با همه ناامیدی، امیدوارم که مانند دیگران نکوشید تا مردم را یکسره تقسیم بر دو کنید و بدانید که مردم ایذه و باغملک، یکی هستند و هرگز آن‌گونه که شما می‌پندارید و قضاوتی ناصواب داشته‌اید، نبوده و نیستند. شما هم مانند دیگر جریان‌های تصمیم‌ساز و بخش‌هایی از حاکمیت، به اشتباه می‌کوشید تا با دوگانه‌سازی‌های تصنعی چون ایذه‌ای-باغملکی، در سطح منطقه‌ای به نتیجه‌ی دلخواه خود رسیده و پوششی برای تحلیل‌های غیرواقعی آن بیافرینید!

در پایان به جناب دکتر صادق زیباکلام پیشنهاد می‌کنیم برای این‌که، نگاه و باورتان نسبت به مردمی که ندیده‌اید و نمی‌شناسید اصلاح شود و به جای تحقیر و تخفیف این مردم سربلند و وطن دوست، با واقعیت‌ها، توانمندی‌ها و شایستگی‌های اعجاب‌برانگیز مردم از نزدیک آگاهی یابید. مردمی که در عین بی‌عدالتی‌ها و تعمیق روزافزون فقر، بیکاری و گرفتاری‌ها، اما همواره وطن‌پرست و آگاه به منافع ملی مانده‌اند و به عنوان بخشی از مردم این سرزمین تاریخ‌ساز، همواره آماده‌اند تا جان بر سر آرمان‌های ملی و تمامیت ارضی گستره ی مقدس ایران و منافع ملی آن بگذارند. از شما دعوت می‌کنیم در تعطیلات نوروزی میهمان ما در میان مردم ایذه و باغملک باشید، تا از نزدیک با توانایی و استعدادهای بی‌بدیل جوانان و مهربانی و وطن‌دوستی زنان و مردان این دیار آشنا شوید تا  ببینید این مردمان نجیب با تاربخ و پیشینه‌ای همزاد ایران زمین، با همه‌ی محرومیت‌ها و مظلومیت‌ها، بسیار آگاه‌تر از آن فضای ذهنی هستند که شما برای خود ساخته‌اید و یا برای‌تان ساخته‌اند. پیشاپیش، نوروزتان فرخنده باد و امید که شجاعانه در بستری وحدت‌انگارانه و با تعاملی آگاهانه، به تحلیل تحولات پرداخته و در عرض اراده اصحاب و کانون‌های  قدرت سخن بگویید، نه این‌که به دنبال تحقیر و تخفیف مردم بگردید.
«ترسم از ترکان تیرانداز نیست/ طعنه‌ی تیرآورانم می‌کشد»
نام:
ایمیل:
* نظر:
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار