شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۷۹۷۲
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۹
رویا اکبری 


شوشان خرمشهر : این روزها،فضای مجازی پر شده از اخبار جرم و جنایت!
درصد اخبار جنائی کانالهای خبری تلگرام،روز بروز افزایش پیدا میکند و پیجهای اینستاگرامی مملو از تحلیل و ابراز نگرانی در این باب است.
بیم این میرود که حساسیت گوش و چشممان به دیدن و شنیدن این اخبار کاهش پیدا کرده و شنیدن قتل دخترکان شش ساله و هفت ساله و قتل نوجوانان توسط دوستانشان و آمار خودکشی ها و ...تبدیل به یکی از روزمرگیها شود.

در علوم اخلاقی شنیده ایم که تکرار و پرداختن به یک عادت ناشایست اخلاقی باعث از بین رفتن قبح آن شده و به مرور مساله و معضل به یک موضوع لوث تبدیل میشود،از طرفی مخفی نگاه داشتن این موارد هم باعث بی اطلاعی خانواده ها خواهد شد و قطعا جنبه ی هشدارگونه ی این مسائل و آگاهی بخشی به خانواده ها باید لحاظ شود. 

با گذشت زمان، جرم و جنایت بیشتر و بیشتر شده و احساس امنیت کمتر می‌شود. دولت ها اعمال و اقدامات سختگیرانه‌ ای پیش گرفته و قوانین جدیدی دربرابر جرم و جنایت وضع می‌کنند. اما آیا تابحال کسی به این فکر کرده که چرا میزان جرم با این سرعت رو به افزایش است؟ اصلاً چرا انسانها مرتکب جنایت می‌شوند؟

آدم‌ها مجرم به دنیا نمی‌آیند. محیط، نیازها و طرز بزرگ‌ شدنشان آنها را به مجرم تبدیل می‌کند. در این مطلب قصد دارم به مواردی که عامل یا مسئول ارتکاب جرم انسانها‌ست اشاره ‌کنم.

فقر یکی از عوامل اصلی ارتکاب جرم است. وقتی فردی هیچ پولی در دست نداشته باشد و مجبور باشد خانواده‌ بزرگی را سرپرستی کند،محیط او را مجبور می‌کند اسلحه در دست بگیرد. (در بعد وسیعی از این دست جنایات میشود به سازمان‌های تروریستی اشاره کرد)

 بیکاری، که یکی دیگر از عوامل فقر است، دلیل اصلی خشونت جوانان امروز است. نبود فرصت‌های شغلی جوانان را از مسیر درست منحرف کرده و باعث می‌شود از راه ‌های نادرست کسب درآمد کنند.

طمع به دست آوردن مادیات و میل شدید به زندگی تجملی به هر طریق ممکن باعث می‌شود افراد راه جرم و جنایت را پیش گیرند. این یک میل انسانی است که بخواهیم زندگی تجملاتی و پرشکوه داشته باشیم که گاهی اوقات با درآمد کم میسر نیست. این طمع است که جلوی قضاوت صحیح آنها را می‌گیرد.

انتقام هم یکی از دلایلی است که باعث می‌شود شخص،مرتکب جرم و جنایت شود. وقتی فردی نتواند از راه مستقیم انتقام بگیرد، از راه ‌های غیرمستقیم و غیرقانونی برای مجازات مشکل خود استفاده می‌کند. تاثیر همسالان و مهارت‌های ضعیف والدین در بزرگ کردن فرزندان ازجمله دلایلی است که باعث می‌شود افراد به سادگی وارد مسیر جرم شوند.

در عصبانیت افراد خیلی زود احساس خود را از دست می‌دهند. فرد توانایی تشخیص بین درست و غلط را از دست می‌دهد و هجوم آدرنالین باعث می‌شود دست به جنایت بزند. 

خشونت‌هایی که در تلویزیون نشان داده می‌شود هم مسئول تاثیر منفی بر ذهن افراد است. کودکان و نوجوانان معمولاً این رفتارهای خشونت‌آمیز را تقلید می‌کنند. بازی‌ های خشونت‌آمیز کامپیوتری بین کودکان و نوجوانان بسیار شایع است. این بازی‌ها مغز معصوم کودکان را خدشه ‌دار کرده و مسئول خشن‌ کردن آنها هستند.

با اینکه کنترل این موارد دشوار است، اما کمی توجه والدین به فرزندانشان می‌تواند رشد جرم و جنایت در ذات فرزندانشان را تا حد زیادی کاهش دهد. تحصیلات یک معیار دیگر برای جلوگیری از این رفتارهای جنایت ‌آمیز است. تحصیل باعث می‌شود فرد بتواند بین درست و غلط تمایز قائل شود و بتواند کنترل و تعادل خود را حفظ کند. درنتیجه می‌تواند دربرابر محیط‌ های مختلف ایستادگی کرده و بر آنها غلبه کند،به همین خاطر تاکید برنامه ریزان و مسئولین طراز اول آموزش و پرورش به مدیران،مهیا کردن محیط آموزشی به گونه ای است که برای دانش آموز جذابیت کافی را داشته باشد و مانع از ترک تحصیل آنها شود.

داشتن تجهیزات روحی و معنوی طبیعی،درست مانند سلامتی،یک نعمت است. وقتی فرد از این جنبه دچار نقصان باشد، ممکن است مرتکب جرم و جنایت شود. تجهیزات معنوی انسان شامل : انگیزش های طبیعی یا غریزه،خلق و خو،احساسات و...است که به طور مختصر اشاره ای به آنها خواهم داشت.

انسان با غرایز مختلف به دنیا می آید که همه آنها برای حفظ و بقای خود او و همنوعانش است.این غرایز در افراد مختلف در شدت ها و قدرت های مختلف دیده می شود؛ به طوریکه در یک انسان یک غریزه شدیدتر از سایر انسانهاست یا ترکیبی از غرایز قوی و ضعیف در یک فرد دیده می شود.

در اکثر افراد این غرایز به طریقی طبیعی ارضاء می شود؛ مثلاً وقتی فرد گرسنه است، غذا می خورد، وقتی تشنهاست، آب می نوشد. اما گاهی اوقات یک غریزه به طور غیرطبیعی قوی است، طوریکه فرد قادر به ارضاء آن نیست. اینجاست که ممکن است جرم و جنایت اتفاق بیفتد.

مهمترین غرایزی که در همه افراد وجود دارد، عبارتند از:

غریزه غذایی،که گرسنگی و تشنگی را تعیین می کند. این غریزه اگر بیش از حد گسترده شود یا برطرف نشود، ممکن است منجر به دزدی شود.
غریزه جنسی، که غریزه تولید مثل و تشکیل خانواده است. انحرافات این غریزه می تواند منجر به تجاوز جنسی، فاحشگی و از این قبیل شود.
میل به پذیرش توسط گروه ها و جمع،اگر کودک در خانواده طرد شود، برای ارضای این نیاز خود ممکن است عضو گروه ها و دسته های خلاف شود.
غریزه ابراز وجود،اشخاص تمایل دارند مورد تحسین و تمجید قرار گیرند و به موفقیت و شهرت دست پیدا کنند، وقتی کسی به او توجه نکند، سعی می کند توجه دیگران را جلب کند، با کارهایی مثل فرار از خانه، دزدیدن یک ماشین و از این قبیل.
این غرایز با اینکه کاملاً قابل تشخیص از هم هستند اما هیچوقت نمی توان آنها را از هم جدا کرد. بین آنهای که رابطه متقابل بسیار قوی است که شخصیت فرد را تشکیل می دهد و تا حد زیادی روی رفتارهای او اثر می گذارد.

خلق و خو و احساسات:خلق و خو نشان دهنده سیر انرژی روحی-معنوی است و در رفتارهای فرد کاملاً قابل مشاهده است. می توان از آن با شخصیت فرد نیز یاد کرد. درنتیجه می توان گفت که برخی افراد تندخو و برخی دیگر مهربان و خوش اخلاق هستند؛ برخی صحبت کردن با دیگران را دوست داشته و راحت دوست پیدا می کنند، در حالیکه بعضی دیگر محافظه کار ترند. رفتار و منش هرکس خلق و خوی او را نشان می دهد. بین مجرمین و جنایتکاران معمولاً عدم ثبات اخلاقی به چشم می خورد.
اراده:در طول زندگی انسان با انتخاب های مختلفی رو به رو است. این خود اوست که باید در مورد رشته تحصیلی، شغل، همسر و از این قبیل تصمیم بگیرد. گاهی اوقات فرد مجبور می شود بین دو هدف متضاد خود یکی را انتخاب کند. مثلاً وقتی یک دانش آموز باید مقاله ای بنویسد، باید بین نشستن در خانه و نوشتن مقاله یا بیرون رفتن و با دوستان وقت گذراندن یکی را انتخاب کند.

 انتخابهایی که فرد انجام می دهد نشان می دهد که چه چیز برایش اهمیت بیشتری داشته است. اگر درس خواندن را انتخاب کند، و روی تصمیم خود بایستد، یعنی اراده بسیار قوی دارد.
افراد جنایت کار و مجرم معمولاً اراده های ضعیفی دارند. آنها خیلی زود توسط دوستانشان از مسیر درست منحرف می شوند و به کارهای نادرست کشیده می شوند. آنها کسانی هستند که نمی توانند سر تصمیمات خود ایستادگی کنند.

افرادیکه که عقلشان از حالت طبیعی بالاتر است گاهی اوقات با کارها و زندگی روزمره خسته می شوند و ذهن و فکر برتر خود را در جهت جرم و جنایت استفاده می کنند. در این موارد، جرم و جنایات انجام شده بسیار خوب طرح ریزی شده اند و تکنیک های انجام آن آنقدر دقیق است که خیلی از آنها هیچوقت برملا نمی شوند.
اما تحقیقات نشان داده است که حدود ۶۰ درصد از افرادی که مرتکب جرم و جنایت می شوند، هوش پایینی دارند طوریکه حتی در دوران مدرسه مدام رفوزه می شدند.

ایندسته از افراد نمی توانند شغل خوبی  برای خود پیدا کنند و وقتی هم که پیدا می کنند قادر به حفظ آن نیستند. این مسئله منجر به بیکاری آنها شده و درنتیجه برای به دست آوردن پول مرتکب جرم می شوند. جرم و جنایت های آنها معمولاً بدون برنامه درست و اجرای دقیق است. این نوع جرم معمولاً سریعتر برملا می شود.
برخی افراد دچار اختلالات ذهنی دیگری مثل روان رنجوری یا جنون هستند. رفتارهای آنان نشاندهنده انحراف روحی-روانی آنهاست و جرم و جنایاتشان نیز دقیقاً نمونه بیماری روانیشان می باشد.

شخصیت: شخصیت بخش اخلاقی هویت فرد است که رفتارهای فرد را تنظیم و تعدیل می کند. وقتی فردی نقص شخصیتی، مثل پرخاشگری، حیله گری، نابردباری، و بیرحمی داشته باشد، در زمانهای ناراحتی انتخاب بین درست و غلط برای او دشوار می شود و قادر نخواهد بود که خود را کنترل کند.
خودانگاره یکی از مهمترین جنبه های زندگی انسان است: فرد باید برای خود احترام قائل بوده و بهترین دوست خود باشد. خودانگاره یعنی فرد خود را چطور می بیند. اگر فرد باور داشته باشد که موجود بی ارزشی است یا جامعه توجهی ندارد که چه اتفاقی برای او می افتد، این رفتار و منش می تواند منجر به ارتکاب به جرم و جنایت شود.

استرس نیز می تواند منجر به رفتارهای غیرمنطقی و حتی جنایت شود. 
پرخاشگری و خشونت هم معمولاً در کنار هم اتفاق می افتند. پرخاشگری رفتاری است که هدف آن از بین بردن کامل یا جزئی یک فرد یا شیء است. کلمه خشونت معمولاً برای توصیف رفتارهای پرخاشگرایانه به کارمیرود.

افسردگی نیز می تواند یک اختلال روحی یا روانی تلقی شود. بیماری روحی یک بیماری ذهنی شدید است که در آن فرد بینش خود را از دست می دهد. افرادیکه مبتلا به افسردگی روحی هستند ممکن است تصور کنند که همه گناهان دنیا متوجه آنهاست و باری برای اجتماع هستند.
در مورد افسردگی روانی، فرد بینش خود را از دست نمی دهد. 
فردی که از افسردگی رنج می برد ممکن است تصور کند که زندگی هیچ هدف و مقصودی ندارد، پس بهتر است که به سمت جرم و جنایت فرار کند.
مهمترین انحرافات  فکری جنون ها هستند که بیماریهای ذهنی بسیار حادی می باشند، از آن جمله می توان به پارانویا یا شیزوفرنی اشاره کرد. اختلالات اعصاب نیز از جمله این دسته هستند مثل اضطراب، وسواس، هیستری  یا تشنج، و از این قبیل.

جامعه ستیزی، اعتیاد و انحرافات از جمله اختلالات شخصیی هستند. وقتی شخصیت فرد از هم پاشیده باشدف تمایل او به سمت جرم و جنایت بیشتر می شود. بسیاری از جنایات مهم توسط کسانی انجام شده است که شخصیت آنها با اصول جامعه همخوانی ندارد.
این موارد بخشی از دلایل و مواردی هستند که شخص رو به سمت جرم و جنایت سوق میدهد.

و با نگاهی اجمالی و گذرا میتوان دریافت که با حفظ سلامت روان میشود از بسیاری از جرم و جنایات پیشگیری کرد که این مستلزم یک برنامه ریزی مدون و همگانی و تربیت و اموزش مشاورین و مددکاران و روانپزشکان و روانشناسانی است که در این مسیر به هدایت و راهنمایی خانواده ها،چه در مکانهای درمانی خصوصی و چه در اموزشگاهها(در کسوت مشاورین) بپردازند .

و در این میان بالابردن فرهنگ مردم برای مراجعه به مشاور و روانشناس نقش بسزایی خواهد داشت.
البته این بخش کوچکی از مساله پیشگیری از جرم و جنایت است و بخش عمده ی ان بستگی به برنامه ریزی عظیم دولت و مسئولین برای از بین بردن معضل بیکاری و اهتمام در اشتغال جوانان و در چشم اندازی وسیعتر انتظار از بین بردن و ریشه کن کردن اعتیاد و اموزش نسل جدید برای پیشگیری از این ثلمه ی عظیم که عامل اصلی جنایات به صورت مستقیم و غیر مستقیم است را داریم.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار