شوشان - نويد قائدی :
اين نوشتار کوتاه به بهانه نزديکی موسم انتخابات و شور و هيجانی است که گرچه به دليل شرايط نامطلوب اقتصادی و تنشهای اجتماعي کمرمقتر از سالهای گذشته است اما بههرحال در جامعه شکلگرفته و شهروندان تلاش میکنند درحرکتی مدنی به واسطه صندوقهای رأی به آمال و آرزوهای خود جامعه عمل بپوشانند.
قضاوت افکار عمومی کاری غیرمنطقی و غير علمی است،زيرا نظرسنجی اسباب و ابزار خود را میطلبد، معلوم نيست چه تعداد از مردم قصد شرکت در انتخابات رادارند و نمیتوان مشخص کرد سهم عوامل تأثیرگذار بر افکار عمومی به چه ميزان است، اما نکته مهم و اساسی که خواست اکثريت مردم ايران است اميد به تغيير شرايط و ايجاد محيطی امن و پويا ازلحاظ شرايط اقتصادی و اجتماعی برای خانواده است.
مرحوم احسان نراقی نقل میکند روزی ژان پل سارتر نويسنده و جامعهشناس شهير به ايشان نقل كرده كه روزی دانشجويان مرا به جلسه بزرگی دعوت كردند اما قبل از سخنرانی كاغذی به دستم دادند مبنی بر اين مضمون : حرفت را بزن ولی پرحرفی نكن.سارتر وقتی به خانه سيمون دوبوار میرود به او میگوید كه دوران ما ديگر سپری شد ،تا حالا خود را رهبر جوانان میدانستیم ولی حالا بايد ديگر به دنبال جوانان برويم زيرا آنان از ما جلوترند.
نكته مهم درك اين مسئله است كه دنيا به انتظار ما ننشسته است كه ما هر وقت خواستيم به آن برسيم ، چقدر بتوانيم خود را همگام و همفكر با تفكر جهانی و علوم و فنون دنيا نماييم از ضرورتها و ارکان توسعه محسوب میشود، در كليه جوامع جهانی روش اين است كه جوانان آوانگاردها و پيشروهای تغيير عملی در جامعه خواهند بود و در نوك پيكان تعالی قرار دارند و در اين موضوع هيچ شك و شبهه وارد نيست ، و اين را بايد دولتمردان و حکمرانان بدانند و لمس نمايند و باور نمايند ، امروز در علوم و فنّاوری پیشرفتهای چشمگيری حاصلشده كه افراد مسن ديگر يارای يادگيری و آموختن بسياری از شاخههای علوم را ندارند،سن افراد لازم جهت انجام امور اجرايی و عملياتی و گاهی تصمیمگیری و تصميم سازی تفاوت چشمگيری نسبت به ماقبل دارد و اگر رأس امور افرادی قرار گيرند كه نتوانند پیشرفتهای جهانی را درك نمايند چگونه میخواهند مسائل جاری و آينده را مديريت و هدايت نمايند.اين روزها جامعه ايران در تمامی ابعاد در حال تغيير و تحول ساسي است و نياز و خواست جامعه ايرانی تغيير چشمگيری داشته است ،ايران امروز با بيست سال پيش فرق دارد، بهطور مثال جامعه كار زنان ايرانی با بيست سال پيش قابلمقایسه نيست،زنان امروز در تمامی عرصههای علمي،تجاری،فرهنگی و سياسی،درمانی و پزشكی و...در حال کار و فعاليت هستند ،امروز بايد جوانگرایی و پذيرش تفكر جوانان و بهکارگیری آنان در امور گوناگون امری پذیرفتهشده باشد نه اينكه فقط در قالب شعار مطرح شود ولی در عمل نبض و عنان كار به دست کهنسالان باشد.چارهای نيست و بايد به خواست و نياز جامعه ايرانی توجه کرد و برای برآورده ساختن آنها برنامهریزی و تلاش کرد و اين آیندهنگری و اجراي برنامهها نياز به نيروهاي تازهنفس با تفکرات نوين دارد.