شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۰۲۶۷
تاریخ انتشار: ۰۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۱
رسول آبادیان درباره هوشنگ ابتهاج به بهانه سالروز تولدش می نویسد: هيچ‌ سخني بالاتر از سخن استاد شفيعي كدكني نمي‌تواند اوج هنر و توانايي هوشنگ‌ ابتهاج را نمايان كند.
شوشان - رسول‌ آباديان: 

هيچ‌ سخني بالاتر از سخن استاد شفيعي كدكني نمي‌تواند اوج هنر و توانايي هوشنگ‌ ابتهاج را نمايان كند. استاد كدكني مي‌گويد: «ابتهاج تكه‌اي از حافظ است كه به دوران ما پرتاب ‌شده.» علاقه‌مندان استاد ابتهاج مي‌دانند كه او در چنين روزي پا به جهان خاكي گذاشته و تقريبا مي‌توان گفت كل عمر پرثمر خود را صرف اعتلاي ادبيات فارسي كرده است. 

از مهم‌ترين آثار هوشنگ ابتهاج تصحيح غزل‌هاي حافظ است. اين اثر با عنوان «حافظ به سعي سايه» نخستين‌بار در سال ۱۳۷۲ از طرف نشر كارنامه به ‌چاپ رسيد. بار ديگر نيز با تجديدنظر و اصلاحات جديد منتشر شد. 

سايه سال‌هاي زيادي را صرف پژوهش و حافظ‌شناسي كرد. اين كتاب حاصل تمام آن تلاش‌ها و زحمات است كه در مقدمه آن را به همسرش آلما پيشكش كرده‌ است. آوازه برنده جايزه «هنر براي صلح» حالا ديگر از مرزهاي كشور عبور كرده و در بسياري از كشورهاي ديگر هم خواننده ‌دارد. 

تقريبا مي‌توان گفت كه اغلب اساتيد ادبيات ارتباط خوبي با شخصيت ‌و آثار سايه دارند. غلامحسين يوسفي، يكي از استادان پيشكسوت در اين زمينه گفته است: «در غزل فارسي معاصر، شعرهاي سايه در شمار آثار خوب و خواندني هستند. مضامين گيرا و دلكش، تشبيهات و استعارات و صور خيال بديع، زبان روان و موزون و خوش‌تركيب و هماهنگ با غزل، از ويژگي‌هاي شعر او هستند. رنگ اجتماعي ظريف آن نيز يادآور شيوه دلپذير حافظ است. ازجمله غزل‌هاي برجسته او مي‌توان «دوزخ روح»، «شبيخون»، «خون‌بها»، «گريه ليلي»، «چشمي كنار پنجره انتظار» و «نقش ديگر» را نام برد.» گفته مي‌شود كه دليل نفوذ اشعار ابتهاج در ميان طبقات مختلف اجتماعي چند نسل گذشته و امروز، توسل خوانندگان موسيقي به اشعار اوست. اين جمله ادعاي بي‌راهي نمي‌نمايد، اما بايد بر اين گفته افزود كه تسلط، مهارت و شناخت ابتهاج بر موسيقي چنان است كه با اشعارش بارها به موسيقيدان‌هاي ايراني سرشناسي چون محمدرضا شجريان و لطفي و... جهت واقعي را نمايانده است. اين كار او تنها از طريق همان شعر صورت پذيرفته است. نه از طريق زد و بند و نصيحت و نقد و غيره. يكي از هنرهاي قابل‌توجه سايه اين است كه به خوبي مي‌داند كه كلام آهنگ و نت و ريتم و ملودي، قوي‌تر و نافذتر از كلمه است. به همين علت اغلب اشعارش غرق در موسيقي است. جالب آن است كه در منزل اين بزرگمرد ادبيات معاصر، بيش از آنكه سخن از شعر و شاعري باشد، صحبت از موسيقي و بحث درباره آن در ميان است. سايه چه كلاسيك غربي و چه موسيقي كلاسيك ايراني را به غايت عميق و درست مي‌شناسد. سايه ازجمله شاعراني است كه اوج ‌خلاقيت هنري را در خدمت مضامين مختلف اجتماعي نيز به كار گرفته است. موضوعي كه شايد بيشتر از موارد ديگر با ذهنيت او پيوند خورده باشد به باور بسياري از منتقدان ادبي، همين توجه به بدنه جامعه و ايجاد زباني در حد هضم توده مردم است.

سايه را مي‌توان در زمره شاعراني قرار داد كه وطن‌دوستي غيرقابل انكاري دارد. سروده‌هاي قدرتمند او درباره ايران و ايراني آنچنان زبانزد خاص و عام شده كه حالا ديگر به عنوان ضرب‌المثل از آنها استفاده مي‌شود. سايه با تمام آشنايي با زير و بم‌هاي ادبيات كهن و معاصر به راحتي توانسته است ذهنيت‌ خود را در اندازه فهم‌ عامه تنظيم‌ كند. يعني اينكه زبان او زباني مردمي است، اما شيوه استفاده از كلمه در بهترين حالت ‌مختص خود اوست: «مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت/ در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت/ خواست تنهايي ما را به رخ ما بكشد/ تنه‌اي بر در اين خانه تنها زد و رفت» نكته ديگري كه بايد درباره هنرنمايي سايه به آن اشاره شود، سرودن شعرهاي نو است. نكته‌اي كه معمولا كمتر مورد توجه قرار مي‌گيرد. همان‌گونه كه گفته ‌شد، شاعري چون سايه همواره خود را جزيي از مردم دانسته و اين همگامي گاه با روند ادبي جامعه هم پيوند خورده است. شعرهاي نوي سايه گرچه به لحاظ مضمون در رديف همان نگرش هميشگي‌اش يعني لذت‌بخشي در كنار فهم نكات ظريف قرار مي‌گيرند، اما از سوي ديگر نشان ‌از تبحر او در شناخت اين زمينه‌ هم هستند: « آفتابا چه خبر؟/ اين همه راه آمده‌اي/ كه به اين خاك غريبي برسي؟/ ارغوانم را ديدي سر راه؟/ مثل من پير شده ست؟/ چه به او گفتي؟ او با تو چه گفت؟/ نه، چرا مي‌پرسم/ ارغوان خاموش است/ ديرگاهي است كه او خاموش است/ آشنايان زبانش همه رفته‌ند/ ارغوان ويران است/ هر دومان ويرانيم».
منبع: اعتماد
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار