شوشان به نقل از نیویورکتایمز :
روزنامه نیویورک تایمز اپیدمی شدن بیماری در چین ریشه فرهنگی دارد. کما اینکه ویروس سارس هم که مدتهای مدیدی جهان را گرفتار خود کرد ابتدا در چین پخش شد. مشخصا دو رفتار اجتماعی در فرهنگ چین هست که بیشترین تاثیر را در پخش این بیماری ها دارد: اول مخفی کردن واقعیتهایی که ممکن است خجالت آور یا ناپسند باشند. چینی ها هم دوست ندارند از واقعیات شرم آور سخن گفته شود. " جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت". این یک مسئله تاریخی و هزاران ساله در چین است.
هشت نفر از پزشکانی که بار اول در رسانه ها از احتمال گسترش این ویروس حرف زدند به جرم تشویش اذهان عمومی و شایعه پراکنی دستگیر شدند. یکی از آنها همان پزشکی بود که فوت کرد. همینطور پزشکی که در سال ۲۰۰۲ احتمال انتشار ویروس سارس را اعلام کرد ۴۵ روز در بازداشتگاه نظامی زندانی شد. در سال ۲۰۰۸ یک پزشک کشف کرد که بعضی تولید کنندگان شیرخشک ملامین به آن افزوده اند. ده کودک فوت کردند و ۴۵۰۰۰ هزار کودک بستری شدند. وی بعدا بطرز مرموزی با چاقو به قتل رسید.
مجازات افرادی که از واقعیت تلخ سخن بگویند به دوران کنفوسیوس سال ۶۰۰ قبل از میلاد و حتی بسیار قدیمی تر بر می گردد. وقتی یکی از شاگردان مورد علاقه کنفوسیوس راز یک رباخوار را برملا کرد او را کشتند و جسدش را چرخ کردند. کنفوسیوس از آن به بعد هرگز گوشت چرخ کرده نخورد.
در کتاب آوازها که به کتاب اشعار کلاسیک چین نیز معروف است (قرن دهم قبل از میلاد) می نویسد. " اگر راه را به کسی نشان دهی ابتدا مراقب خودت باش که در چاه نیفتی". فیلسوف چینی لی کانگ در تحقیقی در مورد سرنوشت بعنوان یک امر بدیهی بیان می دارد: " درختی که بیشتر از جنگل رشد می کند اسیر توفان شده و به کنده تبدیل می شود". ضرب المثل جاری چین می گوید: " گلوله به پرنده ای میخورد که مرتب سر خود را بالا می آورد" ...
در تاریخ مدرن چین مائو زدونگ در کتاب خود "صد گل یا صدای بلند و شکایتهای بزرگ" در سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۷ کمپین گفتن واقعیات و انتقادات را راه انداخت و بسیاری ساده اندیشانه آنچه در دل داشتند گفتند. کمی بعد جنبش ضد راستگرایان راه افتاد و صدها هزار نفر از تحصیکردگان چین گرفتار زندان، تبعید، رفتارهای غیر منصفانه شده و بسیاری از آنها شغل و خانواده خود را از دست دادند. بهر حال بیش از دو هزار سال است که در چین رویه تنبیه و مجازات کسانی که واقعیات تلخ را می گویند وجود دارد و وسیله ای برای ثبات زورمدارانه است. این رفتار باعث می شود مردم و متخصصین جرات نکنند راجع به خطر بیماریهای واگیر حرف بزنند و این باعث فراگیر شدن و پخش بیماریها می شود.
علت دوم فرهنگ غذا خوردن در چین است. چینی ها از قدیم الایام معتقدند که بعضی غذاها قدرت خاصی دارند این اعتقاد باعث شده است که یک رفتار خطرناک و آلوده غذاخوری ایجاد شود. در فرهنگ غذا خوری چینی مفهومی بنام "جینبو" وجود دارد. جینبو تقریبا یعنی پر کردن جای خالی یا نقطه ضعف. بطور خلاصه چنین می گویند که بیماری یا ضعف زمانی ایجاد می شود که بدن از خون و انرژی خالی شده است. برداشت آنها از خون یک تعریف بیولوژیک علمی نیست بلکه یک تصور ذهنی و افسانه ای است. چینی ها معتقدند که به جای استفاده از دارو با غذا و خوردنی ها می توان بیماری ها را درمان کرد. این گرچه جزیی از عقاید سنتی و فولکلوریک است ولی اعتقاد آن در بین مردم امروزی نیز فراگیر است.
عقیده دیگر این است که هر غذایی که به شکل قسمتی از بدن است خاصیتی بهتری برای همان قسمت بدن دارد. خفاش برای روشنایی چشم، مار برای مردان، حیوانات و گیاهان عجیب برای زیبایی و جوان سازی پوست زنان، استخوان ببر، مثانه خرس و... وارد منوی غذای چینی شده اند و معتقدند که اینها جنبه تقویتی و درمانی هم دارند.
دیگر اینکه این غذاها هر چقدر خام و تازه باشند خاصیت بیشتری دارند. اگر حیوانی را هیجانی کرده تا خون و انرژی آن به جوش آید سپس بلافاصله حیوان را کشته و گوشت آن را تناول نمایید مقدار بیشتری از خون و انرژی به بدن ما جذب می شود. پولدارها معمولا به گوشت سگی که ابتدا بسیار هیجانی شده است علاقه دارند. و برای همین است در بعضی رستورانها مار زنده نگهداری می شود تا در صورت درخواست مشتری بلافاصله کشته شده و آن را سرو می کنند.
در طب سنتی چینی زمستان فصلی است که بدن انسان بیش از هر زمان انرژی و خون از دست می دهد لذا خوردن این نوع غذاها هم در این فصل بیشتر است. برای همین است که این ویروس ها همیشه در فصل زمستان در چین شایع می شود. این خلاصه ای از مقاله بود. مردمی که علم را قبول نمی کنند و ذهنیت و برداشت خود را مقدم بر آن می دانند همیشه گرفتار خود هستند.