شوشان - مسلم سلیمانی:
ویروسی که جند ماه هست تولد نا میمون پیدا کرده و الان حدود 170 کشور دنیا را درگیر خودش کرده است آیا تصادفی بوجود آمده یا دست ساز بشر برای مقاصد خاصی است؟
در این یادداشت این موضوع را بررسی می کنیم:
اول: پیشینه این ویروس:
برخی می گویند که این ویروس توسط چینی ها ساخته شده و دلایل مختلفی از جمله پائین آمدن سهام شرکتهای بزرگ و خرید بسیاری از آنها توسط چین و سود چند صد میلیارد دلاری چین و هم چنین از رده خارج کردن گروه سنی پر هزینه (سالمندان) برای این کشور و جمع شدن زودهنگام این بیماری، دلیل بر دست ساز بودن این ویروس توسط چین است.
برخی دیگر آمریکا را متهم می کنند که لابراتورهای مجهز و متعددی برای تحقیقات بیولوژیک دارد و در گذشته حمله های بیولوژیکی مختلفی نیز داشته است. پس؛ این موضوع هم کار آمریکاست.
در حالیکه هر دو فرضیه به شکل مقصر تام بودن هر کدام از این دو کشور مردود است.
دلیل:
کروناویروسها (نام علمی: Coronaviruses) خانواده بزرگی از ویروسها و زیر مجموعهٔ کروناویریده هستند که از ویروس سرماخوردگی معمولی تا عامل بیماریهای شدیدتری همچون سارس، مرس و کووید ۱۹ را شامل میشود. کروناویروسها در سال ۱۹۶۵ کشف شدند و مطالعه بر روی آنها بهطور مداوم تا اواسط دهه ۱۹۸۰ ادامه داشت. این ویروس بهطور طبیعی در پستانداران و پرندگان شیوع پیدا میکند، با این حال تاکنون هفت کروناویروس منتقل شده به انسان، کشف شدهاست. آخرین نوع آنها، کرونای جدید، در دسامبر ۲۰۱۹ در شهر ووهان چین با همهگیری در انسان شیوع پیدا کرد.
واژه "کروناویروس" از کلمه زبان لاتین "corōna" یا کلمه یونانی "κορώνη" به معنی تاج یا هاله گرفته شدهاست. این واژه به مشخصه ظاهری ویریونها (شکل عفونی ویروس) که در زیر میکروسکوپ الکترونی دیده میشود، اشاره دارد که حاشیهای از سطح بزرگ و پیازدار داشته و یادآور تصویری از یک تاج سلطنتی یا تاج خورشیدی است. از این رو کروناویروس را "ویروس تاجدار" نیز مینامند.
دوم:فراماسونری چیست؟
فراماسونری (فرانسوی: Franc-maçonnerie و انگلیسی: Freemasonry) به سازمانهای برادری پراکنده و مستقل گفته میشود. این کانونها یک سازمان واحد نیستند و مرکز خاصی در جهان ندارند که آن را ریاست کند. ریشههای کهن این کانونها در اروپای غربی (به ویژه انگلستان و فرانسه) است و به پیمانهای برادری اصناف سنگتراشان (Stonemasones) بنّا یا مِیسونری بر میگردد که از اواخر قرن چهاردهم (همزمان با عصر نوزائی رنسانس) معلومات سنگتراشان و روابط تجاریشان با مشتریان و دولت را نظم داده و بهبود بخشیدند.
بعدها فراماسونری نظری شکل گرفت که پیشهوری (صنعتگری و صنایع دستی) سنگتراشی فیزیکی در آن به حاشیه رفته و پیمان برادری و پایبندی به رسوم در آن برجسته شد. واژه فراماسونری از free stonemason در انگلیسی به معنی سنگتراش آزاد یا بنّای سنگتراش آزاد و از franc-maçonnerie در فرانسوی به معنی سنگتراش درستکار گرفته شدهاست. به عضو فراماسونری، فراماسون یا ماسون میگویند که به صورت Mason(اسم خاص با M بزرگ و تلفظ صحیح مِیسُن) نوشته میشود؛ از این رو این واژه خاص به همین صورت به زبانهای دیگر مانند ترکی استانبولی انتقال یافتهاست.
پایهها یا درجههای فراماسونری و سیستم رتبهبندی آن از سه رتبه اصناف پیشهوری قرون وسطی گرفته شده شامل کارآموز یا مبتدی(Apprentice)، رفیق یا همکار(Journeyman یا Fellow که در حال حاضر به آن Fellowcraft میگویند) و استاد ماسون Master Mason این درجهها توسط پیشهوری (craft) یا لژ آبی فراماسونری ارائه میشود. درجههای بیشتری نیز هستند که بر اساس قلمرو حاکمیت و محلیت متفاوتند و در حال حاضر بواسطه گروههای مختلف از درجههای پیشهوری مدیریت میشوند.
واحد اساسی محلی فراماسونری لژ است. لژها معمولاً در سطح منطقهای (معمولاً در مرز همان ایالت، استان، یا حتی مرز ملیتی) توسط یک لژ بزرگ یا راهنمای خاوری بزرگ(Grand Orient) سرپرستی و مدیریت میشوند. اما هیچ لژ بزرگ جهانی و بینالمللیای وجود ندارد که همه فراماسونری را سرپرستی کند. هر لژ بزرگ مستقل است و حتی در برخی موارد به دلیل اختلاف نظرهای شدید یکدیگر را به رسمیت نمیشناسند. از ویژگیهای مشترک آنها این است که کسی را به ماسونری دعوت نمیکنند و افراد کاندید شده و پس از ارزیابی شدن و رایگیری قبول میشوند.
گر چه گفته میشود که رایجترین قواعد مشترک در لژهای بزرگ مطابق قواعد سال ۱۹۲۹ لژ بزرگ متحد انگلستان است (شامل مرد بودن، عدم ارتباط با لژهای مختلط، خداباوری و ایمان به یکی از کتب مقدس) اما گراند اوریان شرطی برای اعلام اعتقاد به هیج خدایی را ندارد و حتی آتئیستها را نیز میپذیرد، از این رو گراند اورینت فرانسه نه تنها مورد تأیید لژ انگلستان نیست بلکه سالهاست که اختلاف نظر شدید آنها دربارهٔ آزادی یا اجبار دین بینشان دیواری پایدار کشیدهاست که این یکی از شواهد ناهماهنگی در کل فراماسونری ست. (برگرفته از ویکی پدیا) فراماسونری، به انجمنهای سری گفته میشود که در ظاهر ادعای مرام اخوت و برادری دارند ولی در حقیقت انگیزه اصلی ایشان تصاحب قدرت و زور و زر، و خدمت به امپریالیسم میباشد.
تاریخ تشکیل فراماسونها به قرون وسطی برمی گردد و بدین نحو که در آن ایام بنّاهای آزاد روزمزد دورهگرد، با تشکیل اتحادیهای در شهری از فرانسه گرد هم آمده و برای پیش برد منافع مشترکشان تصمیماتی اتخاذ میکردند و آنها پس از مدتی تشکیلاتِ مخفی و زیرزمینی خود را به نام فراماسون نامیدند… در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی تشکیلات فراماسون به خدمت امپریالیسم درآمد و همانند میسیونها (هیاتهای مذهبی) به عنوان جاده صاف کن استعمار به مناطق مختلف دنیا گسیل داده شدند… بزرگترین لژ آنان در انگلیس تشکیل شد که عمدتاً بعنوان عامل انگلیس عمل میکردند و اعضای اصلی این دستگاه از اعیان، اشراف، سرمایهداران و بازاریان متموّل بودند. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، شعب دستگاه فراماسون در کنار استعمار به کشورهای اسلامی، بخصوص ترکیه، ایران و جهان عرب راه پیدا کردند… فراماسون عضو انجمنهای سری است که با استعمار انگلیس سیا و امریکا رابطه مستقیم داشته و مرام ادعاییاش اخوت و برادری، ولی انگیزه اصلی وی تصاحب قدرت و زور و زَر و خدمت به امپریالیسم میباشد.
بطور کلی میتوان گفت که فراماسونر در سده ۱۸ از هر جهت یک نهاد وابسته به بورژوازی به شمار میرفت و از طرفی همین طبقه نوپا بود که در برابر دو طبقه دیگر اشراف وابسته به کلیسا و اشراف حاکم بر سیاست دولت، بپاخاسته و به کمک عوامل و نهادهای خود از جمله انجمنهای فراماسونگری، خواهان آزادی، آزادی از نوع فئودالیته مذهبی و سیاسی، آزادی در کار، بازرگانی و انباشتن سرمایه بود. بوژروازی فریاد برابری سر میداد، زیرا میخواست در زمینه حقوق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و قضایی …با دو طبقه دیگر برابر باشد.
از پیشتازان انقلابی و سیاسی نیمه دوم سده هیجدهم که به جرگه فراماسونگری پیوستند انقلابیون آمریکا بودند ولی فراماسونگری در آمریکای شمالی به کوشش فراماسونری انگلیسی، اسکاتلندی و ایرلندی در دهههای آغازین سده هیجدهم پدید آمد …(برگرفته از ویکی فقه)
نتیجه این قسمت:
جریان فراماسونری یک جریان قدرتمند مخفی و زیر زمینی است که تقریبن در همه کشورهای جهان نیروهای شناخته شده و پنهان دارد. بطوری که در قبل از انقلاب برخی افراد در این برای همگان واضح بود که از اعضا یا سران فراماسونری هستند.
در نتیجه این قدرت مخفی به دنبال انباشت ثروت و توسعه قدرت همه جانبه است.
سوم: اهداف فراماسونری از تولید و توسعه ویروس کرونا
با توجه به پیش گویی ها ، اسنادنوشتاری نظیر کتاب و مجله و روزنامه (در اینترنت قابل سرچ است) که از یکی دو دهه قبل بیان شده است که در سال 2020 چنین ویروسی می آید، این موضوع نمی تواند تصادفی باشد!
نگارنده فقط به یک مورد اشاره می کند و آن هم فیلم سینمایی «شیوع» (به انگلیسی: Contagion) فیلم آمریکایی در ژانر مهیج به کارگردانی استیون سودربرگ است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. ماریون کوتیار، مت دیمون، لارنس فیشبرن، جود لا، گوئینت پالترو و کیت وینسلت بازیگران این فیلم هستند.
پیشنمایش این فیلم ابتدا در تاریخ ۳ سپتامبر ۲۰۱۱ در شصت و هشتمین جشنواره فیلم ونیز اکران شد و سپس در تاریخ ۹ سپتامبر به اکران عمومی آمد. فیلم نقدهای خوبی از طرف منتقدان دریافت کرد، که بیشتر روایاتها و اجراهای بازیگران و هنرپیشههای مختلف مرد و زن را مورد ستایش قرار میداد.
داستان این فیلم الهام گرفته و تحت تأثیر از بیماریهای واگیردار در دهه اول سال ۲۰۰۰، همچون شیوع نوعی از کروناویروس به نام سارس در سال ۲۰۰۲ و آنفلوانزای خوکی در سال ۲۰۰۹ است.
وقتی این فیلم را مشاهده می کنید (دقت کنید 9 سال قبل ساخته شده) می بینید که جزئی ترین موضوعات این ویروس که از چین شروع می شود و به کل دنیا سرایت می کند و از خفاش است و از شب سال نو میلادی شروع می شود تا حتی نوع سرفه کردن و به زمین افتادن آدمها...
کدام آدم عاقلی هست که بگوید این ویروس تصادفی درست شده است؟!
اما سازنده آن کیست؟
بطور مطلق نه آمریکا ، نه چین و نه هیچ کشور دیگر.
سازنده آن جریان فراماسونری است که ممکن است افراد قدرتمند از هر کشوری (نظیر همین چین و آمریکا و...) که در آن نفوذ دارند، ذینفع باشند که به دلایل زیر اقدام به ساخت چنین ویروسی کرده باشند.
1. حذف آدمهای هزینه بر:
یک سری آدمها برای دولت ها هزینه بر است. هم به دلیل حقوق بازنشستگی و هم هزینه های درمان و ... اگر اینها حذف بشوند قدری از منابع هزینه ای کشورها کاسته می شود...
2. کم کردن جمعیت:
قدرتمندان و سرمایه داران بزرگ دنیا همواره از کثرت جمعیت ناراضی هستند. آنها می گویند وجود آدمهای زیاد باعث می شود تا افراد دیگر نتوانند از زندگی بهره ببرند. و هر چه این جمعیت کمتر شود آنها فکر می کنند که این طبقه بوروژوازی می توانند از رفاه بیشتری برخوردار باشند.
آنها می گویند منابع محدود است و با افزایش انسانها ، این منابع قهرن تقسیم می شود!
پس؛ به دنبال کاهش جمعیت هستند. و چه چیزی بهتر از ترور بیولوژیک که قاتل مشخص ندارد!
3. چالش کارتل های اقتصادی:
با شیوع این ویروس بسیاری از کلنی ها و کارتل های اقتصادی یا تعطیل می شوند و یا محدود. و چه فرصت خوبی است تا جریان فراماسونری بازار را بدست بگیرد و عوامل خود را جایگزین کند!
4. اختصاص بودجه:
صندوق بین المللی پول 100 میلیارد دلار و تنها آمریکا هزار میلیارد دلار پول برای مبارزه با این ویروس کنار گذاشته اند.
اما به راستی در این وضعیت بحرانی، این پولها چگونه حسابرسی می شوند؟ آیا می توان اسناد مالی دقیق داشته باشد؟!
جواب منفی است. چون وقتی گفته شود که چند صد میلیون ماسک و ژل و ... رایگان بین مردم توزیع شده است، چگونه می توان ثابت کرد که نشده است؟
با چندتا فاکتور و سند سازی میلیاردها دلار پول از این طریق به جیب افراد و جریان فراماسونری می رود.
5. فروش دارو
اینها در همان زمان که ویروس را می سازند واکسن و داروی آنرا هم می سازند. چون فرمول ساخت را دارند فرمول پادزهر را هم در اختیار دارند.
از این رهگذر با پوشش رسانه ای گسترده و به هراس انداختن مردم تا یک زمانی می گذارند انسانها تلف شوند و بعد داروی خود را وارد بازار کنند.
در فیلم شیوع! گفته شده که این دارو بین 6 ماه تا 12 ماه تولید آن طول می کشد!
6. تست کشورها:
با روانه کردن این ویروس و همه گیر کردن آن در جوامع، جریان فراماسونری به دنبال چند مطلب است:
الف: اینکه کشورها چه مقدار توان مقابله با این ترور بیولوژیک را دارند و در آینده برای هر کشوری چه طرحی بریزند!
ب: اینکه هر کشور در چه زمانی می تواند سرعت و دقت عمل برای مقابله با این ویروس را داشته باشد
ج:میزان خسارت هایی که از طریق این ویروس به کشورها وارد می شود چقدر است.
در واقع دنبال نقاط ضعف و قوت کشورها می گردد و بر اساس آن جنگ های بیولوژیک آینده را طرح ریزی می کند.
بدون شک سطح فهم عمومی مردم و شفافیت مسئولان اجرایی دو عامل مهم در فرایند مهار اینگونه ترورهای بیولوژیک هست.
و در نهایت اینکه این اقدام با هماهنگی و اطلاع تمامی عوامل اصلی فراماسونری در دنیا می باشد.
والسلام