شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۱۰۶۸
تاریخ انتشار: ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۹:۴۳
به مناسبت روز ارجمند معلم
شوشان - علمدار متولی :
هراز چندگاه که از سر شانه، نگاهی به پشت سر می‌افکنم، یکی از نقاط روشن زندگی‌ام را تحصیل در دانشکده ادبیات دانشگاه اهواز و کسب فیض از محضر تنی چند از استادان بنام آن دوره، می‌یابم.
آموزگارانی چون دکتر سلمی، دکتر امامی، دکتر تدین، دکترصالح حسینی، دکتر ثامنی، دکتر ظفری و .. که هر یک به سهم خود نقشی در پیشرفت کار دانشکده ادبیات دانشگاه شهید چمران اهواز در چهل سال گذشته، داشته و فضای این مکتب را به شمع وجودشان منور ساخته‌اند.
از این بین ارتباط من با دکتر نصراله امامی به دلبل راهنمایی در تحقیق و تدوین پایان‌نامه کارشناسی، بیش از سایر بزرگواران بوده است.‌
دکتر امامی از شمار استادانی است که بی‌واسطه‌ با نسل دوم و بعضا نسل اول ادیبان صاحب‌نام ایران مصاحبت داشته و از محضر بزرگانی همچون زرینکوب، ذبیح الله صفا، بدیع الزمان فروزانفر و حتی در مقطعی نزد استاد یگانه ادبیات ایران دکتر پرویز ناتل خانلری کسب فیض نموده اند و از این حیث یکی از حلقه های واسط میان نسل اول و دوم ادبای بزرگ این سرزمین با شیفتگان زبان فارسی پس از انقلاب، به شمار می آیند. 


در نظر من که افتخار شاگردی ایشان را دارم، استاد افزون بر فصاحت و بلاغت کلام، آهنگ زیبای سخن و تسلط کم‌نظیر بر آداب معلمی، از صفات ممتازی چون هوشمندی، دقت نظر، باریک‌بینی و احاطه‌ی کم‌نظیر بر متون ادب فارسی، برخوردارند و در کشف و شرح نکات غامض و تاویل و تفسیر کلام شاعران و سخنورانی چون حافظ، خاقانی، منوچهری، فرخی و نظامی، جایگاهی ممتاز دارند. 
تسلط و اشراف بر دوره‌های تاریخی، و دانش وسیع اجتماعی، جامعه شناسی، حکمت و سیاست ایشان را قادر ساخته تا با استنباط و استخراج معانی شگرف و مفاهیم ناب ادبی از متون نظم و نثر، ارزش کلام و زیبایی‌های پنهان سخن‌سرایان بزرگ ادب فارسی را در نزد مخاطب، دوچندان سازد.
فراموش نمی کنم که سبک خاص ایشان در تدریس حافظ و سعدی، تعمق و غور در شعر چندلایه خاقانی و احاطه وسیع بر جلوه‌های هزار رنگ قصاید فرخی و منوچهری، موجب می‌شد تا سکوت سراپاگوشِ دانشجویان مشتاق، ویژگی و نشانه اصلی برگزاری کلاس درس دکتر امامی باشد.

نظم ذاتی و برنامه‌ریزی دقیق ایشان برای تدریس، باعث شده بود تا در تمام دوره تحصیل، به‌جز یکی دو مورد در ابتدای سال اول، کمتر موردی از تاخر وروددانشجویان به کلاس و یا تقدم خروج آنها از کلاس را شاهد باشیم.
یک واقعیتی در ارتباط با رشته‌های علوم انسانی بخصوص زبان و ادبیات فارسی وجود دارد و آن این‌که به علت رشد نامتوازن جامعه در دهه‌های چهل و پنجاه، این رشته‌ها به‌تدریج مهجور واقع شده و جنبه‌های ذوقی آن‌ها بر ویژگی‌های کاربردی پیشی گرفته‌است؛ در این خصوص نیز سعی وافر امثال آقای دکتر امامی برای روش‌مند نمودن شیوه تدریس ادبیات و تبدیل آن به یک تخصص و دانش مورد نیاز عرصه‌های مختلف اداری، اجتماعی، فرهنگی، هنری و رسانه‌ای، واجد ارزش بسیار و شایسته هرگونه تقدیر است.
احترام به کسوت استادان متقدم (که من مصداق آن را الفت ایشان با استاد دانشمند زنده‌یاد دکتر سلمی می‌دیدم)، مکنت ذاتی این مرد خودساخته، در کنار سنجیدگی رفتار، فخامت گفتار و جدیت در کار، از ایشان شخصیتی ممتاز ساخته است که در عین بی‌نیازی از شهرت و احترام، حرمت عمیق همگان را برانگیخته و در جامعه دانشگاهی کشور، چهره‌ای شناخته شده و ماندگار به شمار می آیند. 

از حیث شخصیت و پرنسیپ ویژه استادی نیز، دکتر امامی از شمار کسانی است که حضور آنان در این کسوت، به رشته‌هایی چون زبان و ادبیات فارسی، اعتبار بخشیده، و آثار و گفتار آنان می تواند اهمیت علوم انسانی و تاثیر آن در کامیابی و تعالی جامعه را به تصمیم سازان و سیاستگذاران تفهیم نماید.

باری ایشان پس از ۴دهه تدریس و تلاش و پرتوافشانی در گستره پروسعت ادبیات درخشان فارسی، در سال ۱۳۹۷ به عنوان بازنشسته وزارت علوم، مفتخر گردیده و تداوم این راه روشن را به شاگردان و جمعی از تربیت‌یافتگان مکتب خویش سپرده اند. 
اگرچه اطمینان دارم در این دوره نیز ساعتی از عمر گرانمایه استاد ما بی‌ثمر سپری نخواهد شد، اما ناگزیرم به گفتن این سخن: که به سبب همین اوصافی که برشمردم، من اگر در جایگاه رییس دانشگاه بودم، پای درخواست بازنشستگی ایشان امضا نمی‌زدم.
به خاطر دارم که در دوران دانشجویی ما، ایشان بارها "میل به جاودانگی بشر" را مورد بحث قرار داده و اشاره می کردند: یکی از راه‌های تحقق این آرمان، تالیف کتاب و آثار ماندگار ادبی و علمی است و خود نیز همواره مترصد فراغتی، برای تکمیل برخی آثار ناتمام و ثبت و ضبط تجربه‌های تدریس در آینده بودند که بحمدالله اکنون فرصت آن فراهم شده و امیدوارم بزودی شاهد انتشار تالیفات ارزشمند ایشان باشیم. 
رشته سخن را با ابیاتی از ترکی‌کشی ایلاقی به پایان می برم که ایشان گهگاه در باب امید به آینده و شاید هم در مذمت به فردا افکندن کارها زمزمه می‌کردند: 
امروز اگر امید تو برناید
فردا رسی به دولت آبابر
چندین هزار امید بنی آدم
طوقی شده به گردن فردابر!

خداوند امثال ایشان را زیاد گرداناد.
اردیبهشت ۱۳۹۹
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار