مطهره شفيعي: «مجمع روحانيون مبارز؛ طمع به وقت فتنه، عافيتطلبي به وقت پاسخگويي» هجمه به ياران امام موضوع جديدي نيست و هرگاه اصولگرايان خرسند از رسيدن به قدرت و جلوس بر کرسيهاي تصميمگيري ميشوند بداخلاقيهاي آنها و حاميانشان آغاز ميشود. اگر به سوابق توهين و بياخلاقي اصولگرايان دلواپس درباره بنيانگذار انقلاب اسلامي و يارانش دقت شود اين نتيجه حاصل خواهد شد که اکثر اين اتفاقات در زماني رخ داده که اصولگرايان داراي جايگاهي در قدرت شده بودند. اکنون آنها سرمست از کسب کرسيهاي مجلس هستند البته دليل اين شادي براي بخشي از آنها نه حضور همفکرانشان در مجلس بلکه از نبود اصلاحطلبان و آماده بودن فضا براي تخريب رقيب است. چندي است نامه آيتا... موسويخوئينيها، دبيرکل مجمع روحانيون به مقام معظم رهبري منتشر شد و متن براي انتشار در اختيار رسانهها قرار گرفت؛ بنابراين موضوع مخفي نبوده که اصولگرايان دلواپس بخواهند از آن بهانهاي براي تخريب استفاده کنند و وقتي مجالي براي تخريب از طريق متن نامه نيافتند هجمه به نويسنده نامه را در دستورکار قرار دادند و کمر همت به تخريب مجمع روحانيون مبارز بستند. نکته قابل تامل اينجاست که آنها بدون توجه به سبقه اين نهاد و رزومه اعضايش به آنها تاختند.
حمايت امام و رهبري از مجمع روحانيون
جمعي از روحانيون در روز 25 فروردين 1367 در نامهاي به امام خواستار تشکيل مجمعي با عنوان «مجمع روحانيون مبارز» شدند. امام در پاسخ با اين درخواست موافقت کردند و حتي زماني که جامعه روحانيت به دو بخش تقسيم شد امام در پاسخ به نامه اعضاي مجمع روحانيون که از ياران ايشان در دوران مبارزات براي انقلاب و پس از آن بودند، نوشت: «انشعاب از تشکيلاتى براى اظهار عقيده مستقل، و ايجاد تشکيلات جديد، به معناى اختلاف نيست. اختلاف در آن موقعى است که خداى ناکرده هر کس براى پيشبرد نظرات خود به ديگرى پرخاش کند که بحمدا...، با شناختى که من از روحانيون دستاندرکار انقلاب دارم، چنين کارى صورت نخواهد گرفت.» بسياري از دلواپسان تلاش کردند تا پس از رحلت بنيانگذار انقلاب اسلامي مانع ارتباط اعضاي اين تشکل با مقام معظم رهبري شوند و هر از چندگاهي با ادعاهايي نادرست سعي در ايجاد فاصله کردند اما هيچگاه موفق نشدند، چنانکه موسوي لاري از اعضاي مجمع روحانيون در خرداد 96 چنين گفت: «در زمان انشعاب جامعه روحانيت امام ماهانه 500هزار تومان به جامعه روحانيت مبارز کمک ميکرد و همين مبلغ را هم براي کمک به مجمع روحانيون مبارز در نظر گرفتند و حتي بعد از ايشان هم رهبري پرداخت اين مبلغ را ادامه دادند و پول آب، برق، گاز و پول کارمندان مجمع هم از همين مبلغ پرداخت ميشد. در آن سالها مجمع روحانيون بهطور متوسط سالي يكبار با رهبر معظم انقلاب ديدار داشتند كه غالبا هم با شام يا ناهار همراه بود. در يکي از جلسات آقاي جماراني گفتند اين مبلغ پانصدهزار تومان اهدايي حضرت امام مربوط به قريب ده سال پيش است، اگر تورم اين سالها لحاظ شود بايد خيلي بيش از اين پرداخت شود. ايشان تاملي كردند و از آن تاريخ تا امروز مبلغ يكميليون پرداخت ميشود كه بهنظر ميرسد لازم است تورم سالهاي اخير مورد عنايت قرار گيرد.» اين عضو مجمع روحانيون مبارز با بيان اينکه اعضاي مجمع روحانيون همچنان چارچوبهاي امام و رهبري را رعايت کرده و ميکنند، ادامه داد: «ما معتقديم اين اعضاي مجمع روحانيون هستند که زجرکشيدهها و زندانکشيدههاي قبل از انقلاب هستند و سهم بزرگي در شکلگيري نظام داشتند. بنابراين اصول اصلي دفاع از نظام و رهبري از سوي مجمع رعايت ميشود. ما از رهبري و کليت نظام دفاع ميکنيم اما نقدهايي هم درباره شيوه اداره کشور داريم.» آنچه موسويلاري گفت مصداق نامهاي است که موسويخوئينيها به رهبري نوشت و موضوع تازهاي نبود که فرصتطلبان از آن براي هجمه به اين حزب و ياران امام استفاده کردند.
چرا موسويخوئينيها نامه را علني کرد؟
سيدرضا اکرمي از اعضاي جامعه روحانيت است که از تخريب موسويخوئينيها گله ميکند و به «آرمانملري» ميگويد: «آقاي خوئينيها نامه به مقام معظم رهبري نامه نوشت و ايشان نميتوانست آنچه نوشت را بهصورت محرمانه يا در مجمع مطرح کند. وي افزود: «بنا نيست که گرهي که ايجاد ميشود را با چاقو باز کرد و در ابتدا لازم است که گره را با دست باز کرد.» وي با بيان اينکه «مشکل اصلي در کشور نبود ارتباط است» ادامه داد: «بهطور مثال بازار در انقلاب نقش نداشته است؟ چرا قوههاي موجود بهطور مستقيم نميآيند با اصناف در خصوص موضوعات و مشکلاتشان رودررو صحبت کند که چرا کنترل در قيمتها وجود ندارد و نرخها بنا به نظرشان افزايش پيدا ميکند. مشکل در اين موضوع است که چرا در خصوص معضلهاي موجود در بستر جامعه در جلسات غيرعلني نظرات و انتقادها را مطرح ميشود و حرفها در جلسات علني و رودررو با هم مطرح نميشود تا به دنبال راهکار براي رفع آنها باشيم.» اکرمي تاکيد کرد: «نبود اين ارتباط باعث ميشود که حرفها به شکلهاي مختلف مطرح شود و پس از آن شعار و تخريب طرف ديگر آغاز ميشود. وقتي شرايط براي گفتوگو فراهم نباشد اتفاقاتي که همه شاهدش بودند رخ ميدهد. همه بهخوبي ميدانيم که دوران نامه سرگشاده به سر آمده اما وقتي ميبينيم که راهي جز اين نيست، مجبور ميشويم که دست به نگارش نامه بزنيم.»
آرمان ملی/