شوشان - قاسم امیری:
قرارداد ۲۵ ساله با چین در واقع* شبه برجامی* است که می تواند راهگشا باشد هر چند نگاه جامعه ایرانی به بلوک شرق ،بخاطر سابقه تاریخی که از آنها در ذهن دارند (روسیه) نگاه خوش بینانه ای نیست
۱- مطرح شدن قرارداد ۲۵ ساله با چین - که هنوز جزئیات آن حتی در مرحله تدوین و تصویب ، نهایی نشده است- می تواند بسیار مهم،استراتژیک و مفید باشد ،حتی اگر هم به نتیجه نرسد گرفتن چنین گاردی (که ما می خواهیم چنین قراردادی با چین ببندیم)می تواند منافع خوبی برای ایران داشته باشد و زمین های بازی مختلفی را به نفع ما تغییر دهد و در واقع برای جمهوری اسلامی موقعیت سازی کند:
الف- آمریکا را دچار یک سراسیمگی و دستپاچگی خواهد کرد زیرا رقیب قدرتمند جدیدش یعنی چین، پا به محوطه منافع او (خلیج فارس)خواهد گذاشت.
ب- کشورهای اروپایی را به تکاپو وا خواهد داشت که چرا آنها در چنین سرمایه گذاری عظیمی شریک نباشند؟
ج- کشورهای صاحب صنعت و صاحب قابلیت سرمایه گذاری چون ژاپن و کره جنوبی را ترغیب خواهد کرد که از قافله عقب نمانند.
د- موضع کشورهای حوزه خلیج فارس را متزلزل خواهد کرد که چرا آنها به جای ایران میزبان چنین قراردادی نباشند؟
به دلایل چهارگانه فوق احتمال نوعی عقب نشینی در قضیه برجام و کاهش تحریم ها و باز شدن دروازه های دوستی جدید از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس وکشورهایی چون ژاپن و کره جنوبی وجود دارد. این همان بخشی است که برای ایران موقعیت سازی می کند. بر حسب توان مدیریتی و قدرت دیپلماسی ایران می توان خوش بین بود که آیا ایران در این مرحله سودی خواهد برد یا نه؟که البته ما سوابق خیلی روشنی در این زمینه سراغ نداریم.قابل ذکر است که تمام عناصر ذکر شده بالا که می توانند برای ایران موقعیت آفرین باشند(آمریکا، کشورهای اروپایی،کشورهای حوزه خلیج فارس و سایر کشورهای علاقمند به سرمایه گذاری) از سر تهدید منافع خود یا نوعی حسادت اقتصادی بیکار نخواهند نشست و سنگ اندازی خواهند کرد.مشخص است که آمریکا بیشترین ممانعت ها را ایجاد خواهد کرد.
۲- چنین قراردادی با یک کشور توانمند و ابرقدرت ، در شرایط کنونی که فشارهای حداکثری به مملکت وارد می شود نه تنها لازم برای بهبود اوضاع بلکه ضرورتی انکارناپذیر برای ادامه حیات (هم مردم و هم سیستم) می باشد.عقیم ماندن بزرگترین قرارداد بین المللی که یک پای ثابت آن ایران بوده است-برجام- و تحریم های اثرگذار و هوشمند، اقتصاد شکننده ایرانی و تورم لجام گسیخته روزانه، عرصه را در زندگی کرونایی بر مردم بشدت تنگ کرده است. تقریبا تمام آلارم های خطر شنیده می شود. بنابراین رفتن بسوی یک راه بین المللی و استفاده از بسترهای قانونی و بستن یک قرارداد بزرگ اینچنینی حتی با آمریکا می تواند نجات دهنده باشد.
۳- وجود منابع سرشار و موقعیت کم نظیر جغرافیایی و قرار گرفتن در مسیر شاهراه های اقتصادی می تواند منبع درآمد سرشاری ایجاد کند. وقتی که امکان سرمایه گذاری داخلی میسر نیست چرا از وجود سرمایه های خارجی که میل شدیدی هم دارند استفاده نشود؟
به یاد داشته باشیم که دولت اول روحانی با همین تشخیص درست و بجا ،چاره کار را در جذب سرمایه های خارجی تشخیص داد و بسمت برجام رفت و اتفاقا موفقیت های جدی هم حاصل کرد. قرارداد ۲۵ ساله با چین نیز در واقع* شبه برجامی* است که می تواند راهگشا باشد هر چند نگاه جامعه ایرانی به بلوک شرق ، بخاطر سابقه تاریخی که از آنها در ذهن دارند (روسیه) نگاه خوش بینانه ای نیست و چینی ها بخاطر اشتهار به اجناس بنجل شان در بازارهای ایران و اخیرا در داستان کرونا ، برای مردم ایران کشوری غیر جذاب و غیر قابل اعتماد بشمار می روند .
۴- در بند ۱ گفته شد که مخالفان این قرارداد کم نیستند مضافا اینکه خود چینی ها هم ممکن است در بزنگاههای حساس با کارت ایران ، برای خود موقعیت خلق کنند بویژه اگر در نظر داشته باشیم که حجم معاملات اقتصادی چین با ایران در مقایسه با معاملات چین با آمریکا بسیار ناچیز است و قابل مقایسه نیست.بنابراین نمی توان خیلی خوشبین بود که این قرارداد به سلامت تا پاره کردن روبان افتتاح پیش برود. با در نظر گرفتن همین احتمال ،ایران باید تلاش کند در این بازی ها بتواند حداقل برای خود موقعیت جدید خلق کند.و قبل از آنکه بر سر او معامله کنند با کارت همین قرارداد صوری بر سر دیگران معامله کند.
بهترین حالت این است که دیپلماسی ما بتواند ضمن حفظ شرایط حرکت به سمت شبه برجام شرقی، برای مخالفان این قرارداد نیز پیشنهادات جدید ارائه دهد،کره ای ها ،ژاپنی ها و اروپائی ها کم میل به سرمایه گذاری نیستند. اگر به فکر توسعه مملکت و خروج از شرایط نامناسب فعلی هستیم دامنه پیشنهادات ما حتی باید آمریکائیها را در برگیرد. از یاد نبریم که یکی از دلایل مهم آمریکائیها در برهم زدن میز برجام، عدم امکان سرمایه گذاری شرکت های آمریکایی در کنار سایر کشورهای اروپایی و ... بوده است.
۵- دغدغه افکار عمومی، منتقدان و مخالفان با شفاف سازی و اطلاع رسانی دقیق و لازم، باید جدی گرفته شود و اگر قرار است کار کلان و استراتژیکی در این سطح دنبال شود اعتماد عمومی و همراهی مردم امری بدیهی به نظر می رسد.