رئیس کل بانکمرکزی در نامهای خطاب به رئیس جمهوری پیشنهاد کرد از ۱۰۸ شرکت صادرکننده که بیشترین مقدار ارز ناشی از صادرات را به چرخه اقتصاد برگرداندند، تقدیر شود این در حالی است که پیشتر گفته شده بود؛ صادرکنندگانی که ارز را برنگردانند احضار میشوند.
>مسائل سیاسی بر مسائل اقتصادی غالب شده است!
یک کارشناس مسائل ارزی میگوید:« اگر خواسته باشیم به مسائل اقتصادی کشور نگاه کنیم خواهیم دید غلبه ی مسائل سیاسی بر مسائل اقتصادی به حدی است که این تسلط سیاست بر اقتصاد مشکلاتی را ایجاد کرده است یعنی وقتی میخواهیم از مسائل و مشکلات اقتصادی سخن بگوییم طبیعتاً باید محدودیتهای دولت را نیز در نظر بگیریم.
محدودیت یعنی ارز ندارد و ارز ندارد یعنی وقتی ارز ناشی از صادرات نفت و دیگرِ موارد باز نمیگردد و وقتی پول نفت بر نگردد به صورت طبیعی مالیات کمتری نیز وصول خواهد شد و در نتیجه کسری بودجه به وجود میآید.»
وی میافزاید: در کنار این مسئله، هزینههای جاری دولت است که توان کم کردن آن را نیز ندارد؛ از حقوق کارکنان دولت گرفته تا یارانه و سایر موارد. در این جا بحث رکود تورمی پیش میآید که دولت برای تامین این مخارج دست به اقداماتی میزند از جمله روی آوردن به بازار بورس برای تامین بخشی از این اعداد و ارقام و فروش داراییهای دولت.
>سرمایههای اجتماعی دولت آسیب دیده است
سیدکمال سید علی با اشاره به این مسئله که قطعاً راههای بهتری نیز وجود دارد و دولت میتوانست از آن راهها استفاده کند، ادامه میدهد:«من نیز معتقدم برای بیرون آمدن از این وضعیت راههای بهتری نیز وجود دارد از جمله فروش اوراق قرضه اما، به قدری سرمایههای اجتماعی دولت کاهش پیدا کرده است که اعتمادی در بین مردم برای خرید اوراق قرضه با نرخهایی که دولت میخواهد به اصطلاح سود بدهد امکان پذیر نیست.»
سید علی ضمن اشتباه خواندن کاهش نرخ سود سپردهها خاطرنشان میکند:«یکی از اشتباهات دولت در بخش مسائل پولی و بانکی، کاهش نرخ سود سپردهها است که اگرچه برخی بانکها از ورشکستگی نجات پیدا کردند اما در نهایت به ضرر اقتصاد کشور تمام شد.»
>حبس سرمایه بیمعنا است!
این کارشناس مسائل مالی و ارزی معتقد است:«وقتی میخواهیم پولی را از بانک بیرون بیاوریم باید بدانیم که این پول به طور کاملاً طبیعی وارد بازاری دیگر خواهد شد پس مدبرانه این است که برای بازارهای هدف، تمهیدات کافی اندیشیده شده باشد که گمان نمیکنم در سایه کاهش نرخ سود سپرده، برای ما بعدِ آن چارهای اندیشیده شده باشد.»سیدکمال سید علی با ذکر این مسئله که:«بورس بر تورم اثر گذاشته یا تورم بر بورس!» تاکید میکند:«با توجه به سرگردانی مردم، هدفگذاریهای دولت در این بخش محقق نخواهد شد.»
مدیرعامل سابق صندوق ضمانت صادرات ایران ضمن این که حق به مردم برای حفظ سرمایههای خود میدهد خاطرنشان میکند:«مسئله اصلی این است که بازارهای موازی ما درست حرکت نکردند از جمله بورس که اگرچه عقب افتادگیهایی داشت اما این عقب افتادگیها هدفمند و هوشمندانه جبران نشد.»
>تاثیر بورس بر تورم کمتر از تاثیر ارز بر تورم است
سیدعلی با طرح این سوال که:«پولهایی که از بورس بیرون خواهد آمد در کدام بازار سکنی خواهد گزید؟» ادامه میدهد:«معلوم است که دولت در تلاش است تا بالاخره از این تنگنا بیرون برود اما تا اینجا چون هدفگذاریها درست نبوده و سرمایه ی اجتماعی دولت نیز آسیب دیده یا با مقاومت بازار رو در رو شده است یا با سرپیچی و نافرمانی که چون دولت باید هزینههای خود را تامین کند دست بر رفتارهای متفاوت و متنوع میزند اما نتیجهای به دست نمیآید.»
مدیرعامل سابق صندوق ضمانت صادرات ایران ضمن بیاثر خواندن برخی سخن راندنها ادامه میدهد:«این روزها دائماً شاهد پالسهایی هستیم که خبر از کاهش نرخ ارز میدهد اما مردم نتیجه ی عکس را میبینند و این یعنی آن ذره اعتمادی هم که به وجود آمده بود نیز از بین میرود و این از بین رفتن اعتماد آثار تورمی برجای خواهد گذاشت.»
این کارشناس مسائل مالی و ارزی به این مسئله نیز اشاره میکند که ده یا بیست برابر شدن برخی سهامها در بورس نمیتواند نتیجه ی قابل فهمی بر جای گذارد و پولهایی که از این راه به دست میآید طبیعتاً نتایج خوبی را به بار نخواهد آورد.» سیدکمال سید علی معاون اسبق ارزی بانک مرکزی ضمن مخالفت با اثر بورس بر تورم ـ برخی کارشناسان مدعی هستند افزایش شاخصها در بورس اثر تورمی دارد ـ میگوید: « از آن جایی که فعالان فعلی بازار بورس نگاه موقت به این بازار دارند پس نمیتوان گفت صد در صد فعالیتهای بورس بر تورم اثر افزایشی دارد زیرا بالاخره قسمت اعظمی از فعالان فعلی بورس برای همیشه در این بازار نمیمانند و بعد از مدتی سر از بازارهایی نظیر طلا و مسکن و ارز درخواهند آورد.»
این کارشناس معتقد است:« آثار تورمی ارز بسیار ملموستر از آثار تورمی بورس است هرچند در نهایت هر دو در یک مسیر در حرکت هستند.»
>ارز برای کشور است نه دولت!
سیدعلی مدیرعامل سابق صندوق ضمانت صادرات ایران تعریضی نیز به سخن رئیس جمهور دارد که:«این که فکر کنیم ارز در اختیار دولت است کاملاً تصور غلطی است زیرا ارز ـ هرچه که هست ـ برای کشور است.معاون اسبق ارزی بانک مرکزی میگوید:«آن چه در قالب خروج سرمایه معنا میشود توسط صادرکنندههای گمنام صورت میپذیرد واگرنه صادرکنندگان واقعی هرگز تن به چنین کاری نمیدهند زیرا اساسا آنها نمیتوانند بدون بازگشت ارز ادامه ی حیات بدهند پس مشکل را در بازارهای زیر زمینی و موازی باید جست و جو شود نه در جایی که صادرکننده ی واقعی حضور دارد.»
>با افزایش نرخ ارز نیمایی موافقم
سیدکمال سید علی با مثبت ارزیابی کردن افزایش نرخ ارز نیمایی میگوید:«این افزایش و کم شدن فاصله ی ارز نیمایی و ارز آزاد قطعاً نتایج مثبتی در پی دارد اما هدفگذاریهایی که این روزها توسط بانک مرکزی دنبال میشود را دو سال قبل باید دنبال میکردند تا از مجموع 27 میلیارد دلار ارز ناشی از صادرات تنها 6-5میلیارد آن باز نگردد!»
>بانک مرکزی تنها متولی ارز در کشور نیست!
مدیرعامل سابق صندوق ضمانت صادرات ایران در واکنش به این سوال که آیا بانک مرکزی تنها متولی ارز در کشور است به آفتاب یزد میگوید:«وقتی قاچاق در کشور داریم، وقتی اقتصاد زیرزمینی و آدمهای بینام و نشان در زمینه ی صادرات و واردات داریم چرا باید بپذیریم که بانک مرکزی تنها متولی ارز در کشور است!؟»
>مشکل فقط بانک مرکزی نیست!
سیدکمال سید علی در پایان میگوید:« مشکل فقط در این دو ماه و یک سال خلاصه نمیشود! به عقب برگردید به ده سال قبل تا همین حالا و بگردید دنبال بدهکاران ارزی؛ آنهایی که ارز ناشی از صادرات را بازنگرداندند، آنهایی که وامهای ارزی را تسویه نکردند و آنهایی که باید به آنها بدهکاران بینام و نشان گفت!
>بانک مرکزی تحت فشار است
یک کارشناس بازارهای مالی نیز در گفتگو با آفتاب یزد میگوید:«خلاصه مطلب این است که بانک مرکزی از نظر منابع تامین ارز به شدت تحت فشار است و از همین رو برای خلاصی از این فشار به هر دری میزند.»
میثم رادپور میافزاید:« چندگانگی سیاستهای ارزی به چند مسئله باز میگردد؛ یکی این که بانک مرکزی درخواستهایی دارد که حتی خودش نیز قادر به انجام آن نیست مثلا صادرکننده سه ماهه ارز را برگرداند که عملاً غیرممکن است! نکته دیگر این که صادرکننده نیز نمیتواند به تصمیمات لحظهای بانک مرکزی تن در دهد چون به شدت آسیب خواهد دید.»
این کارشناس بازارهای مالی معتقد است:« در سیاست گذاری، هر قیدی به منزله یک فشار به سیستم ارزی بازار ارزی است یعنی با هر تصمیمی که اتخاذ میشود عملاً این بازار ارز است که تحت فشار قرار میگیرد اما در معنای کل؛ بانک مرکزی چون در تامین منابع ارزی به مشکل برخورده
است فلذا با همین چندگانگیها سعی در ایجاد تعادل در این بازار دارد که به تعبیر شما نمیتواند یک سیاست واحد را مبنا قرار دهد اما باید در نظر داشته باشید که اتخاذ سیاست واحد در هنگامهای میسر خواهد بود که فضا در آرامش کامل باشد نه این که از همه طرف تحت فشار باشیم.»