عبد الباری عطوان در تحلیلی در واکنش به انفجار بندر بیروت شبهاتی را در باره اینانفجار مطرح کرده از جمله اینکه چه کسی کشتی حامل نیترات آمونیوم را به بندر بیروت در چند سال قبل فرستاد و چه کسی در مسیر درخواستها برای انتقال این کشتی سنگاندازی کرد و آیا اسرائیل و آمریکا و یک تبانی داخلی در این انفجار دست دارند و چرا از دقایق نخست وقوع رخداد، حزب الله را متهم کردند و آیا انتخاب این زمان برای این رخداد تصادفی بوده است، مطرح کرد.
عبدالباری عطوان، تحلیلگر برجسته جهان عرب در مقالهای نوشت، اگر انفجار فاجعهباری که نیمی از بیروت را تخریب کرد و به کشته شدن صد تن و زخمی شدن چهارهزار تن دیگر انجامید، یک اتفاق تصادفی نبوده و آنطور که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا گفته یک حمله برنامهریزی شده است؛ بنابراین، آمریکا و دولت اشغالگر اسرائیلی طرفهایی هستند که در پشت این انفجار قرار دارند و چه به صورت مستقیم یا به صورت غیرمستقیم از طریق حامیانشان در لبنان مسئول این انفجار هستند.
ما نظریه توطئه را که همواره این دو طرف در پشت آن قرار دارند، بعید نمیدانیم و عراق برجستهترین شاهد مثال برای این امر است.
دونالد ترامپ تقریباً تنها کسی بود که در تاکید بر این مساله تسریع کرد. او با صدا و تصویر در پاسخ به سوالی درمورد ماهیت انفجار گفت که این انفجار نتیجه "یک حمله هولناک" بوده است و ژنرالهایی که او به آنها اعتماد دارد، تاکید کردهاند که با توجه به ماهیت دودها، این یک حمله بوده است و تکذیب کردهاند که این یک حادثه تصادفی باشد.
درست است که سخنگویان وزارت دفاع آمریکا، سخنان رئیس جمهور کشورشان را رد کرده و آن را به سخره گرفتند، اما فکر نمیکنم که ترامپ بیهوده سخن بگوید و معمولاً آنچه را که میداند، میگوید، به ویژه که او اینجا در مورد لبنان صحبت میکند؛ کشوری که آماج فشارهای بی سابقه آمریکا و اسرائیل برای متشنج کردن اوضاع داخلی آن و تهدید امنیت و ثباتش از طریق روشن کردن فتیله جنگ داخلی است تا سلاحهای مقاومت در آن برای حمایت از اسرائیل صرف و ثروتهای نفتی و گازی آن در دریای مدیترانه غارت شوند در نهایت شاید اظهارات دوروتی شیا، سفیر آمریکا در لبنان در این خصوص تاییدی بر گفتههای ما باشد.
از نخستین لحظه انفجار، یک شبکه تلویزیونی سعودی مدعی شد که این انفجار ناشی از یک انبار سلاح حزب الله در بندر بیروت بوده است؛ این امر به منزله این بود که حزب الله و رهبران آن مستقیماً مسئول انفجار هستند و اقدام تحریکی مستقیم علیه حزب الله بود که انگشت های اتهام را از اسرائیل و آمریکا به سمت حزب الله سوق میداد، هرچند که تمامی گزارشهای رسمی اعلام میکند که این رخداد، تصادفی بوده و در نتیجه بیتوجهی و سوء مدیریت بوده است.
تحقیقات برای آگاهی از دلایل این انفجار، فوراً آغاز شد و ممکن است بازرسان به بیش از ۱۰ روز برای رسیدن به نتایج قاطعانه پیرامون دلایل آن و عاملان انفجار، نیاز داشته باشند، اما اظهارات ترامپ که از آن عقبگرد هم نکرد، تاکیدی بر این عبارت است که "فرد مقصر چیزی نمانده که بگوید من را دستگیر کنید".
هیچ احتمالی بعید نیست؛ چه اینکه این انفجار عمدی بوده و یک طرف خارجی با تبانی طرفهای داخلی پشت آن باشد و چه اینکه این انفجار یک رخداد تصادفی در نتیجه اهمالکاری و سوء مدیریت باشد، اما سوالی که در این میان مطرح است، چگونگی رسیدن ۲۵۵۰ تُن ماده شدید الانفجار نیترات آمونیوم به بندر بیروت است، اگر اطلاعاتی عنوان میکند که این مواد با یک کشتی مولداوی در شش سال قبل وارد بیروت شده است، پس صاحب این محموله کیست و برای چه کسی آورده شده است، آیا قرار بوده این مواد به دست مخالفان سوری برسد؟ همانطور که در برخی از گزارشهای غیرقطعی آمده است، یا اینکه در لبنان ذخیره شود تا برای اهداف تروریستی و ساخت بمب و مینگذاری خودروها مورد استفاده قرار بگیرد؟
همگان در لبنان میدانند که این ماده شیمیایی بسیار خطرناک است و اسرائیل بیش از ۱۲ تُن از آن را در اختیار دارد که ۸۰۰ نوع دارد و در ۱۵۰۰ کانتینر در بندر حیفاء توزیع شده است، اما آیا این محموله لبنانی از جانب اسرائیل از طریق یک طرف سومی آمده بود و با مساعدت طرفهای محلی توطئه چین، در بندر بیروت مانده بود تا زمان مناسب برسد و این طرفهایی که در مسیر تمامی خواستهها و تصمیمات قضائی برای تخریب این محموله یا انتقال آن به مکان امن سنگ اندازی کردند، با حسن نیت یا سوء نیت در آن دست داشتند؟
ما برای برخی یا همه این شبهات پاسخی نداریم، بلکه آنها را مطرح میکنیم تا شاید افرادی که تحقیق و بررسی میکنند، دنبال پاسخش باشند. مسئولان لبنانی با حبس خانگی تمامی مسئولان ارشد در بندر بیروت و ممنوع السفر کردن آنها تا زمان پایان تحقیقات و ارائه نتایج نهائی توسط بازرسان، کار خیلی خوبی کردند.
لبنان زیبایی که همراه با مردمش، قلب این کشور را به روی تمامی عربها باز کرده است و خاستگاهی برای میلیونها عرب و آرمانهای آنها است و چراغ دانش و ابداع در تمامی زمینهها بوده، آخرین چیزی که به آن نیاز داشت، این فاجعهای بود که نیمی از پایتخت آن را ویران کرد و ۳۰۰ هزار تن از مردمانش را بی خانمان کرد و بعد از قطعی شدن سوختن و آلوده شدن بیشتر ذخایر غذاییاش در بندر بیروت، مردمانش با تهدید قحطی مواجه هستند؛ به ویژه در این زمان که لبنان با بحران اقتصادی شدیدی مواجه است و واحد پول ملی آن ریزش پیدا کرده است و کرونا شیوع پیدا کرده و بیش از ۸۰ درصد از مردم این کشور در زیر خط فقر و در لبه گرسنگی زندگی میکنند.
ما همچون صدها میلیون عرب و مسلمان که در جبهه لبنان هستیم، امیدواریم که عربها و جهانیان به مسئولیت خود عمل کرده و کمکهای مالی لازم را ارائه دهند تا آنچه که در پی انفجار تخریب شده است، بازسازی شود که هزینه آن به حدود پنج میلیارد دلار میرسد و تمامی مایحتاج پزشکی را برای درمان مجروحان ارائه دهند، هرچند که ما بر این باور هستیم که تمامی میلیاردهای جهان خون یک شهید را هم جبران نمیکند.
در پایان کار میگوییم که ممکن است از باطن شر، خیری بیرون بیاید و شاید این فاجعه علتی برای ریشه کن کردن تمامی رهبران فاسد و احزابشان و گروه سیاسی غارتگر لبنان باشد که خون و دسترنج مردم لبنان را طی ۱۰۰ سال مکیده است.