شوشان / نیما قاسمی:
بی رو دربایستی بگویم؛ سالها افتراق درون استانی در لایههای مختلف اجتماعی و سیاسی به ویژه در مرکز استان امان استان را بریده است.
افتراقی که به جای واکاوی و بررسی راهکارهای برونرفت از آن، همیشه سعی کردهایم به تبعیت از متولیان بر روی آن خاک پاشیده و دیگران را تشویق به سکوت کنیم.
تنها به همایشهای هر از چندگاهیِ کاریکاتوری اتحاد اقوام و اتحاد و فلان و بهمان بسنده نمودهایم و دلمان را به عکس های در دست هم خوش کرده ایم.
اما حاصلش چه بوده؟ حاصلش تَشَتُت سیاسی و اجتماعی درون استان است که بدون در نظر گرفتن مصالح عمومی این سرزمین تفتیده، با عمل به ضرب المثل معروف و قبیحِ "اگر از شخص من در دیگ نجوشد، می خواهم سر کَلب در آن بجوشد!" ، تیشه ای کاری به ریشه ی منافع عمومی زده شده است.
تیشه ای که اول به ریشه ی حق حیات آبرومندانه ی شهروندان خوزستانی؛ سپس به اتحاد ملی اصابت کرده است.
با ارسال پالس های مُتِشَتِت و تفرقه انگیزانه ی قومی و سیاسی به مرکز حکومت، چاره سازی و تصمیم گیری برای خوزستان را بسیار صعب نموده اند. بر خلاف استانهای مرکزی، شمال غربی و شرقی، به جد دچار "سندروم همنوع خواری سیاسی" شده ایم و فرزندان توانمند این مرز و بوم از سر منفعت طلبی شخصی و باندی و خودخواهی های عصبیِ رایج در استان، از رسیدن به جایگاه های ملی و کشوری که شایسته آن بودند محروم شده اند.
حال که در آستانه برگزاری دوره دوم انتخابات مرکز استان خوزستان قرار داریم، نمی خواهم به همان سبک مغرضانه ی مرسوم و مخصوص طیفی خاص شما را به شرکت در انتخابات دعوت کنم و نسبت به رقیب بی مهری نموده و برای ترور شخصیت مقابل به هر حضیضی دستیازی کنم. پس فقط به برادران و خواهرانم در حوزه انتخابیه اهواز، کارون، حمیدیه و باوی عرض می کنم "شاید دیگر این فرصت پیش نیاید."
فرصتی که از آن می گویم، تنها ناظر به انتخاب نماینده نیست. بلکه خودمان را در بزنگاهی تاریخی می بینم که امید دارم آیندگان بعنوان نقطه ای درخشان و سرنوشت ساز در تاریخ خوزستان و کشور از آن یاد کنند.
ما می توانیم با اتحاد مخلصانه اقوام در حمایت از شبیب جویجری، نه تنها دیپلماتی سیاستمدار و کارکشته را به وکالت مردم برگزینیم؛ بلکه خواهیم توانست ید واحد شدن اطیاف و اقوام خوزستانی را به منصه ی ظهور برسانیم و گام در مسیر توسعه ی "با هم" و نه "جدا از هم" بنهیم. با مشارکت هر چه بیشتر در تجلی دموکراسیِ ایرانی اسلامی، پالس یکدلی و سیاست همراهی و تعامل را به کشور و جهان مخابره کنیم؛ و انشققات روانیِ تزریق شده در سالهای گذشته که بی شک جزئی از برنامه روانی و جنگ نرم دُوَل متخاصم است را پشت سر بگذاریم. عصبیت و تندروی و تمامیت خواهی را مهجور نموده و به مسیر تعامل و عبور از منیت های قومی و نژادپرستی گام بنهیم؛ قومدوستیِ منتج از "جامعه دوستی" و تحت لوای "ایراندوستی" در چهارچوب انقلاب اسلامی را راهبرد خود برای اعتلای استان خوزستان و کشور کنیم.
شبیب جویجری میتواند نقطه کانونی برای اقوام و نحله های سیاسی و اجتماعی باشد؛ اگر تا آخر همین شیوه همدلانه و مخلصانه را برگزیند.
مَخلَص کلام
خطابم به همه ی اقوام ایرانی بخصوص عربها و بختیاری های این استان تفتیده است؛
همانگونه که تاریخ شهادت می دهد که چگونه در جنگ تحمیلی، جهاد بر علیه استعمار، مبارزه با طاغوت در اعصار مختلف پشت به پشت هم به صف شدید. همانطور که در مبارزه با معتمدالدوله ی طاغوت قجری، خون سرخ ۸۰۰ مجاهد عرب و بختیاری خوزستان از سر غیرت و به رسم برادری و حمایت از یکدیگر در هم آمیخت و سلحشوری هایشان در تاریخ ثبت گردید؛ همیشه دست در دستان هم بفشارید و از این سرزمین و ایران اسلامی و انقلاب دفاع کنید.
اکنون حمایت از برادر عرب خود شبیب جویجری را مشق اتحاد بدانید و تا مجلس شورای اسلامی مشایعتش نمایید.