شوشان / محمدرضا چمن نژادیان:
حضور بسیار قلیل، ۵ الی۷درصدی مردم در پای صندوقهای رای درکشور برای حاکمیت و فعالین انتخاباتی بسیار نگران کننده وبه نوعی زنگ یاس و خطریست.،که مدتها بصدا در آمد.گر چه حضور کمرنگ درمراحل دوم انتخابات دورازانتظار نبوده، اما این تکراری بر اتفاق ناگوار مرحله ی اول بود.
اماعدم حضور و بی انگیزگی انتخاباتی به این شدت را نمی توان تنها معلول اتفاقات معمول میدانی و فصای انتخاباتی در دور دوم دانست.
شرایط میدانی خاص ناشی از وضعیت کرونایی، عدم بهره گیری از ساز و کارهای تبلیغاتی، عدم جلسات حضوری و متینگهای سیاسی را هم نمی توان نادیده گرفت.
لیکن اگر بخواهیم عوامل دلسردی و به نوعی قهر مردم از صندوقهای رایها را با این گستردگی در دور اول و دوم آسیب شناسی کنیم.باید با نگاه عمیق تر به پیشینه کاوی فرآیندی و سرخوردگی مشارکت ملی بپردازیم.
با توجه به تجارب سیاسی قبل و بعد از انقلاب و کاندیدای انتخاباتی از مجلس پنجم شورای اسلامی تا یازدهمین دوره ی مجلس در کلان شهر اهواز باسابقه ی فعالیت انقلابی، سیاسی، حزبی در سطح ملی و استانی که داشته ام.
به برخی از علل واقعی و میدانی واگرایی ها با سرخوردگی های اجتماعی و سیاسی خاصه در خوزستان برای تنویر افکار عمومی و آسیب شناسی اشاره می نمایم..
بصورت کارشناسانه این افوال شدید در مشارکت را تا حد زیادی محصول عملکرد گسترده ی تفکر و بولتن نویسی طولانی تکلیف محور نهادهای درون حاکمیتی دانست.
که تمام دستآوردهای انقلاب اسلامی و تفکراتی که مبنای آن میزان رای ملت می باشد، می خواهد با نگاه تزیینی و تکلیفی مصادره به مطلوب کند.و با تقسیم شهروندان به خودی و غیر خودی حتی خودی و خودی تر دجار واگرایی شدید کرده است.
تفکر تنزل نقش آحاد ملت به شهروندان صغیر یا درجه دو عامل تعطیلی نقش اثربخش نهادهای واسط مدنی، مشارکت آگاهانه درقالب احزاب فراگیر و همگرایی معنادار دولت و ملت شده است. که نتیجه ی آن بی هویت شدن مشارکت و بی خاصیت نمودن آثار مثبت و منفی رای ملت و جامعه ی خوزستانی بر تصمیمات خرد و کلان حکمران و دولتمردان از طریق لابی بازی و رانتخواری شده است.
-فسادهای هفت سر و گسترده ی امروزی که سر از عدلیه ی نظام درآورده است.
-ناکارآمدی دولتمردان در تحقق وعده های داده.
-مدیران ناشایست و اپورتنیسم بی وفایی به شعارهای انتخاباتی و مطالبات اکثریت رای دهنده ی اقوام و اقشار خوزستانی با توجه به پتانسیل های انسانی و منابع خدادادی
-انگهای بی پایه و اساس به بزرگان، روشنفکران، فعالین سیاسی و ایثارگر توسط تازه به دوران رسیدگان افراطگرا
-وضعیت اسفبار اقتصادی وعدم اثر بخشی رای ملت در فرمانگیری امور توسط منتخبین برای خیر و صلاح خود.
-رها سازی تعمدی فرمان مدیریت کشور در جهت خلاف منافع، خواست و آسایش ملت.
بطور کلی حاکمان و دولتمردان باید بخوبی بدانند،سیر قهقرایی مدنی، حدف تدریجی نقش مسئولانه و پرسشگریانه ی ملت، همراه با عدم پاسخگویی حاکمان، فشارهای اقتصادی غیر قابل تحمل و بی توجهی به واقعیات زندگی ملت علل اصلی فقر رای دهندگان امروز و دیروز می باشند
ولی آنانی که در این وانفسای مشارکت مایه ی آبرو داری برای نظام و فعالین متعهد انتخاباتی شدند، تا همین قلیل افراد پای صندقهای رای بیایند.فرزندان و مجاهدانی زخم خورده از افرطیون بی تفاوت به سرنوشت دین ومیهن و نطر استصوابی با اتهامات واهی بدون اثبات در هیچ محکمه ای بوده اند.
از تلاش روشنفکران، بومگرایان دینی، بزرگان اهل قلم، ایثارگران اصیل دل نگران سیاسی و نقش وحدت آفرین گفتمان خطه ی نخل و بلوط در فصل یخبندان مشارکت نباید غافل شد.
لذا تکلیف حاکمیت پس ازدیدن این فاجعه ی مشارکتی بسیار سنگین ترشده است. و باید در اسرع وقت به اصلاح رفتاری و ساختاری نسبت به اثربخشی نقش ملت،تحقق زندگی آبرومندانه و مطالبات مدنی ملت مبادرت ورزد.
و بزرگان و سردمداران نهال مبارک نخل و بلوط در پهنه ی زاگرس و دشتهای آن باید بدانند.با وجود تمام نگرانیهای اقوام و اهالی از دست اندرکان،افراطیون بداخلاق و فضای ناامید کننده اجتماعی آنان بودند، که تعدادی را در پای صندوق رای حداقلی در یک رقابت نابرابر با وجود بد اخلاقیها آوردند. و ناممکن را محقق با نتیجه ی مطلوب نمودند.
و بعد از این اهالی و اقوام نخل و بلوط هم امید به پیگیر مطالبات با پاسخگویی دارند و هم انتظار است،در سایر امور و فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نقش سازنده و اثربخش در قالب این تشکل ایفاء نمایند.بنابراین انتظار است با نگاه راهبردی به این نهال نو پا آنرا تقویت و با تاسیس نهادی عقلانی و فراگیر (حزبی) به یک درخت تنومند برای ثمر دهی مبدل سازند.