شوشان / قاسم امیری:
مقام و منزلت استاد شجریان در نزد ملت ایران فراتر از یک هنرمند و آوازخوان است.بوی خوش استاد چنان برفضای متعفن تخریب کنندگان غالب است که چون عودی همه آنها را محو میکند و چون اسپندی بر آتش ،آلودگی ها را می زداید.
نه برچسب هیچ نوع وابستگی به او می چسبد که او انسانی آزاده و حر بود، نه زندگی شخصی او مانند برخی ها چنان متزلزل است که با به چالش کشاندن آن بتوان او را از عرش به زیر کشید.دستان مغرضان از خالی هم تهی تر است.
او تنها یک هنرمند بزرگ نبود که خدماتش به جامعه ایرانی را محدود به هنردوستان یا علاقمندان موسیقی بخوانیم.او با گام های استوار و هر چند قابل شمارش و محدود ،با پختگی تمام سیاست را به چالش کشاند و با تاباندن نور آگاهی، پرده های استتار از چهره سیاسان برداشت و هرگز مانند برخی سلبریتی های کم عمق رفتار نکرد و هرگز مانند برخی انگورهای نورسیده تملق ننمود و برای بازی گرفتن و دیده شدن خود را خوار ننمود.
شجریان فراتر از تمام جریانات سیاسی ،آزاده بود و در پیچ و خم دعواها و گردوغبار منازعات ،حقیقت را گم نکرد.اصلا شان ایشان فراتر از سطح بالاترین سطوح جاری موجود بود.
او عارفی صاحب سبک و جامعه شناسی روشنفکر بود که با انتخاب های ناب«قیمتی در لفظ دری» و انتشار آنها از حنجره طلایی و آسمانی خویش ،شعر و ادبیات فارسی را جلایی نازنین بخشید.
وقتی صدا و سیمای ملی ،درک و ظرفیت استفاده از این پتانسیل ملی را ندارد این امری طبیعی است که رسانه های بیگانه بتوانند از آن بهره برداری کنند و برای خود مخاطب جمع کنند.
شجریان از جمله فرصتهایی بود که در مسیر کاستن فاصله ها مغتنم شمرده نشد.
در مرگ شجریان یک ملت عزادار است .تمام ایرانیان با هر نگاه سیاسی برای ایشان احترام قائلند.در بین بسیاری از انقلابیون اصیل،رزمندگان و نیروهای ارزشی نیز استاد شجریان جایگاه ویژه ای دارد.در این میان مخالفان جمهوری اسلامی و حتی براندازان نیز ممکن است علاقه شدیدی به ایشان داشته باشند.
استاد شجریان فراتر از همه دسته بندی ها ،یک چهره ملی و در سطحی بسیار بالاتر از یک هنرمند تراز اول بود.
اگر تمام سیستم ها و دستگاههای تبلیغاتی دنیا علیه ایشان بسیج شود دیگر تاثیری ندارد.
شجریان غزلی طربناک از زندگی است که حافظ ایران آنرا در غزلسرای این سرزمین سروده است .هر کس آنرا با عمق جان بخواند پاسخ تفالش را خواهد گرفت.شجریان تازه متولد شده است.