شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۳۵۴۹
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۹ - ۱۸:۳۱
شوشان - لفته منصوری:

این یادداشت را ۳ سال پیش و پس از تشییع پیکر استاد دکتر محمد علی شیخ شوشتری نوشتم 

امروز به‌اتفاق همسرم برای مراسم بدرقه‌ی دکتر محمدعلی شیخ شوشتری به آرامگاه ابدی‌اش به دارالمؤمنین شوشتر رفتیم. فارغ از علاقه و ارتباط عمیق خانواده و طایفه‌ی ما به حضرت علامه شیخ محمدتقی شوشتری اعلی‌الله‌مقامه و بیت مکرم و معزز ایشان؛ من کودکی بیش نبودم که در سال ۱۳۵۵ حضرت ایشان، مسجد موسی بن جعفر (ع) که به همت مرحوم پدرم (حاج عجیل) در ملاثانی ساخته‌شده بود را افتتاح کردند. در ذهن کودکانه‌ی آن روز من علامه شیخ شوشتری چه پارادوکسی داشت؟! جسمی به‌غایت نحیف و عقلی بسیار بزرگ! فضای آن روز ملاثانی با ورود علامه به مسجد دیدنی بود. مردم برای تماشای این کوه دانش به این جسم کوچک نگاه می‌کردند. مرحوم دکتر علی شریعتی چه زیبا گفته بود: «عالمی (جهانی) بنشسته در گوشه‌ای!».

و دیگر مسجدی که دایی این‌جانب (حاج ملا سجاد اعصامی) به نام «علامه شیخ محمدتقی شوشتری» آن‌هم در زمان حیات آن جهان دانش در خیابان ۹ ملاثانی تأسیس کرد؛ نشان از ارادتی عمیق و قدیمی دارد.

اما امروز فرصتی دست داد تا در بین مردم باشم و ضایعه‌ی مرگ دکتر محمدعلی شیخ را از زاویه‌ی جامعه‌شناختی بنگرم. به تعبیر دیوید رایزمن جامعه‌شناس آمریکایی؛ جامعه خوزستانی را «انبوه تنها» دیدم. احساس می‌کنم جامعه‌ی ایرانی و خوزستانی ما تُردترین جامعه در طول تاریخ شده است.

دکتر محسن افقه نوه‌ی علامه شیخ شوشتری که در ماه‌های اخیر در بیمارستان کنار مرحوم دایی خود دکتر محمدعلی شیخ حضور مستمر داشت. متن تشکر خود را که قصد داشت در پایان مراسم قرائت کند به من نشان داد تا چنانچه نظر اصلاحی داشته باشم پیشنهاد دهم. در بخشی از متن نوشته بود: دکتر محمدعلی شیخ شوشتری در دوران نمایندگی مردم شوشتر و گتوند در مجلس شورای اسلامی وکیل الدوله و به معنای عوامانه وکیل المله نبود، بلکه او وکیل حقیقت بود. این جمله به دلم نشست.

به نظر من جریان نخبگی در کشور ما به‌شدت قبیلگی شده و به همین جهت «دغدغه‌ی هویت» بر «دغدغه‌ی حقیقت» غلبه کرده است. کل حزب به ما لدیهم فرحون شدیم. دکتر محمدعلی شیخ شوشتری دغدغه‌ی حقیقت داشت و امروز با چشمان خود دیدم از پیرزن بی‌سواد عرب، بختیاری و شوشتری تا استادان حوزه و دانشگاه و روشنفکران جامعه در عزای او به سوگ و ماتم نشسته‌اند.

جامعه‌ی بی «گفتگوی» ایرانی در حال بازتولید یک ساخت نوین عشایری با هویت‌های متکثر و بعضاً متباین است. این نشانه‌ی خوبی برای تمدن ایرانی – اسلامی ما نیست. این علامت زوال و اضمحلال فرهنگی است.

من دریغ ندارم که بگویم افزایش وزن سیاست در معادلات اجتماعی، زیست مدنی ما را به خطر انداخته است. «مازاد سیاست» کلیت حیات فرهنگی ما را با اختلال اساسی مواجه ساخته است. منزلت اجتماعی برساخته قدرت سیاسی پارازیتی بر متن و بطن فرهنگ دیرپای این سرزمین افکنده است.

به همین دلیل فاش می‌گویم مرگ دکتر محمدعلی شیخ شوشتری یک ضایعه‌ی تمدنی برای کشور ما است. چراکه او حکیم است و مرگ هر حکیمی پاره‌ای بر اندام تمدن این کشور ایجاد می‌کند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار