شوشان / جمال درویش:
در روزهای اخیر طرحی به نام " اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها و صیانت از حقوق ملت ایران " مشتمل بر ۹ ماده و ۲ تبصره در مجلس شورای اسلامی به رای گذاشته شد و از تصویب نمایندگان گذشت .
امیدوارم این مصوبه مصداق "کلمه حق یراد بها الباطل" نباشد ! نگارنده بر این باور است که علی رغم فضای نه چندان دلچسب سیاسی میان دو جناح حاکمیت ، هر دو جناح خیر خواه و دلسوز کشور هستند .
اختلافات موجود شخصی یا ناشی از منافع فردی و جناحی نیست بلکه ریشه در تقابل دو دیدگاه تاریخی (ارزش گرایی و عملگرایی ) دارد ! این دو دیدگاه بیش از یکصد سال است به موازات هم در کشور ما جریان دارند .
در انقلاب مشروطه جریان مشروعه خواهی در برابر مشروطه خواهی ، در نهضت ملی شدن صنعت نفت فدائیان اسلام در مخالفت با جبهه ملی و در روزگار ما نیز اصولگرایی در مصاف با عملگرایی ( اندیشه ای که در جمهوری اسلامی برخی آن را به مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی نسبت می دهند ) .
هر یک از این دو جریان فکری چه در گذشته و چه حال دلایل خاص خود را دارند ولی تحقیقا هیچیک به تنهایی نخواهند توانست این سفینه را به ساحل نجات هدایت نمایند ! لزوم رسیدن به نقطه تعادل امری است که مدت هاست از سوی دلسوزان کشور احساس می شود و ظاهرا با تعالیم دین مبین نیز سازگار است (ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه ) .
هنوز این جمله مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در گوش نگارنده طنین انداز است که " اکنون آدم با خیال راحت سر بر بالین خاک می گذارد زیرا ملت راه خود را که همانا راه اعتدال است یافته است ! " به تعبیری می توان گفت اعتدال یعنی توجه توامان به دنیا و آخرت مردم ! اما آیا این جمله به اندازه کافی دقیق هست؟ آیا تمشیت آخرت مردم نیز وظیفه دولت است یا دولت اسلامی نیز مانند دیگر دولت ها فقط در برابر دنیای مردم مسئول است ؟ آیا به قاطعیت می توان گفت قاطبه ملت ایران راه اعتدال را درک و انتخاب کرده اند؟ اعتدال در حقیقت پرهیز از تند روی و کند روی، چپ روی و راست روی، غرب گرایی و شرق گرایی است آیا در عمل می توان نقطه ای را یافت -- در سیاست و اقتصاد و اخلاق -- که از هردو(دنیا و آخرت) به یک اندازی نمایندگی کند؟ آنچه این روزها در مجلس شورای اسلامی جریان دارد مصداق چیست؟ آیا رابطه ای با ارزش گرایی به مفهوم سنتی و متعارف آن دارد؟ یا مصداق تند روی و افراط است ؟ با مطالعه طرح پی می بریم که مجلس همان چیزی را می خواهد که دولت در پی آن است اما با شیوه و ادبیاتی انقلابی ! ادبیاتی که درآن لبخند دیپلمات گناه و سازش با دشمن معنا می شود و قرار داد برد -برد بی معنی است ! مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی چیزی نیست که دولتمردان با آن مخالفت اساسی داشته باشد .
کدام ایرانی است که نخواهد کشورش به جای غنی سازی ۳/۵ درصدی اورانیوم به غنی سازی ۲۰ درصدی برسد ؟ در حقیقت اختلاف امروز در اصل موضوع نیست بلکه در شیوه عمل است .
در شیوه عبور از موانعی است که در مسیر رسیدن به این هدف قرار دارد ! اصولا تدوین هدف های استراتژیک کار مشکلی است اولین سوالی که هنگام تعیین هدف ها برای رهبران یک جامعه پیش می آید و معمولا موجب اختلاف می گردد امکان دسترسی به آن اهداف است .
مهم نیست که یک هدف چقدر عالی باشد، آنچه اهمیت اساسی دارد امکان و شیوه تحقق آن است ! .اینجاست که حساب سیاستمداران واقعگرا از سیاستمداران آرمانگرا جدا می شود ! بنابر این باید پرسید در ایران امروز خواست مجلسیان به واقعیت نزدیک تر است یا آنچه دولتمردان دنبال می کنند ؟ و سرانجام این اختلاف نظر چه خواهد بود؟ .
یکنفر باید این خیمه را سر پا نگهدارد و او کسی نیست جز ولی فقیه ! در اختلافات صدر مشروطیت هیچکس نبود که حرف آخر را بزند و سخن او برآیند سخنان همه جناح های نظام سیاسی کشور باشد نتیجه شد آنچه شد ! در نهضت ملی شدن نفت نیز کسی که می بایست فیصله دهنده دعوا باشد خود یکی از طرفین دعوا بود ! اکنون اما خروجی سیستم برآیند همه نیروهای موجود در نظام است در این چهار دهه همواره خروجی سیستم بر سبیل همان اعتدال و عقلانیت بوده است ! اینبار نیز انتظار می رود چنین باشد.