شوشان / محمدسعید بهوندی:
با یک دقّت کوچک و تحلیل ساده و با توجه به پیشینهی روشنی که وجود دارد، جناحهای سیاسی کشورمان، بالاخص دو جناح اصلی و عمده، یعنی؛ "اصولگرایان و اصلاحطلبان" بیشتر از آنکه رقابت و اختلافات سیاسیشان نشات گرفته از یک مانیفست مدون حزبی و جناحی بر اساس اهداف و برنامههایشان باشد، در واقع و عملاً؛ لجبازی آشکاری است که برگرفته از یک انزجار و تنفر چهاردههای به اندازهی عمر انقلاب اسلامی است.
لجبازی و تنفری که در این سالها، بزرگترین و هولناکترین ضربات و لطمات را بر پیکر عمران و آبادانی و رشد و پیشرفت کشور، در تمامی حوزهها و عرصهها وارد نموده است!
وامّا چرا چنین ادعا و تحلیلی با این صراحت مطرح میشود؟! پاسخِ کوتاه، ساده و همه فهم اینست که؛ با کنکاش، مطالعه و مقایسهای مختصر درمییابیم که تمامی احزاب در سراسر دنیا، خصوصاً در کشورهای پیشرفته و صاحب مبارزات و رقابتهای منطقی و قانونی دیرینهی حزبی، برای رسیدن به قدرت سیاسی و تصاحب مدیریت کشورشان، مانیفستی مکتوب، مشخص و روشن دارند، که در آن به صراحت تمام و با جزئیات کامل، مواضعشان اعلام گردیده و اهداف ریز و درشتشان، در ابعاد کلان و خُرد، در حوزههای داخلی و خارجی، برای آگاهی مردم و اقبال و انتخاب و کسب آراء آنان نوشته شده است.
به همین خاطر کمتر مشاهده میشود که در فرایند مبارزات خویش بر سر بدست گرفتن قدرت، خارج از چارچوب قانون و مقرراتی که از آن تبعیت میکنند، حرکت نموده و بجای آنالیز درست، علمی و منطقی یکدیگر، به بداخلاقی، پرخاشگری و تهمت روی آورده و متوسل شوند و از آن مهمتر؛ منافع ملی کشورشان را که ریشهایترین حلقهی اتصال و سنگ بنای اتحاد ملی و ناگسستنی آنهاست، دچار خدشه و ضرر و زیان سازند.
از همین رو وقتی هرکدام از آنها در مبارزات انتخاباتی پیروز میشوند، تمامی هم و غمشان معطوف به دفاع جانانه و شجاعانه از همان منافع ملی گردیده و در این مورد با احدی، چه گروه و جناح داخلی و چه کشورهای بیگانه، وارد کمترین معاملهای نخواهند شد و در همان مسیری که کشورشان دارای برنامههای بلند مدت و ریلگذاری شده است، تنها با اعمال رویهها و روشهایی نو و خلاقانه، راه رشد و پیشرفت و آبادانی را برای رسیدن مردمشان به آسایش و آرامش بیشتر، بهتر و پایدارتر طی مینمایند.
از غولهای سیاسی و اقتصادی امریکایی و اروپایی که بگذریم، در همین قارهی کهن خودمان و کشورهایی که تا همین چند دهه پیش در اکثریت ابعاد و حوزهها معمولی بودند، امروز با تعجب و ناباوری مشاهده میکنیم که؛ حداقل در بعد اقتصادی به قدرتمندانی تبدیل شدهاند، که بازار کشورهای اروپایی لبریز از دستاوردها و کالاهای مصرفی و حتی سرمایهایشان شده و کمتر خانهای را در اروپا و دیگر کشورهای جهان میتوان پیدا کرد، که در آن اجناس چینی، ژاپنی، کرهای و... وجود نداشته باشد.
اینها همه در وحلهای نخست؛ نشان از همان همّت و رقابت سالمی دارد که با حمایت و رعایت قانون و اخلاق و مروّت و دلسوزی در میانشان انجام میگردد.
امّا انصافاً در کشور ما چه صحنهها، گفتارها و رفتارهایی را مشاهده میکنید؟! به بهانهی تبلیغ، رقابت و مبارزات سیاسی، انواع و اقسام بداخلاقیها، پرخاشگریها و حرمتشکنیها، بدون داشتن کمترین برنامه و اهداف بلندمدت و کوتاهمدت برای تصاحب آراء مردم و قدرت سیاسی پدیدار میشود و تنها گویی دو فرد قوی هیکل و فربه از پرگویی، پرخوری و ناپرهیزی!، بر اساس یک اختلاف کهنهی قدیمی، پنجه در پنجه، پیوسته و شبانهروز به جان هم افتاده و جمعیتی نیز در گرداگردشان، با سوت و کف و هورا آنان را برای زمین زدن یکدیگر تشویق و ترغیب مینمایند و دقیقاً این اوضاع تاسفبار اقتصادی که در آن دست و پا زده و هرازگاهی عقلای متخصص! با نسخه و دارویی موقتی و به زعم و وهم خودشان شفابخش، سعی در آرام کردنش دارند؛ پردهی چنین درگیری کهنه و خسته کنندهای را به روی نه تنها مردم خودمان، بلکه همهی جهانیان گشوده و به نمایش درآورده است و موجبات آه و افسوس و نالهی ما را به فلکالافلاک رسانیده است! و خدا نکند در سال ۱۴۰۰ نیز این بیت عملی شود:
گوش اگر گوش"شما"، ناله اگر نالهی"ما"
آنکه البته به جایی نرسد، "فریاد" است!
وامّا جان کلام! مردم ما از این دعواها و سفرهی مبارزه و رقابت، که چیزی بجز بیایمانی و لج و لجبازی در آن یافت نشده و حاصل و عایدی بجز ضرر و زیان غیرقابل ندارد، بشدت خسته و ملول و حتی بیمار شده و به مرز استیصال نزدیک شدهاند و لذا انتظار دارند؛ همانطوری که وقتی شخصی به سن چهل سالگی میرسد، میگویند؛ فلانی "عقلش کامل شده" و از او اخلاق و رفتارهای متناسب با آنرا توقع داشته و میپسندند، از جناحهای سیاسی کشور نیز، یعنی؛ همین دو جناحی که نام برده شد، میخواهند تا اینکه به این لجبازی و تنفر چهاردههای بسرعت پایان داده، منافع ملی را که متاسفانه تاکنون هیچکدام تعریف و تبیینی از آن ارائه نداده و در هیچ نوشتهای و گفتهای مصداقی برایش عنوان ننموده و برای نگاهبانی از آن و رشد و ترقی و پایداریاش برنامهای ولو مختصر ارائه ندادهاند، نقطهی اتصال و اتحاد خویش دانسته و با تعیین اهدافی شایسته و برنامههایی قابل اجرا برای کسب آراء مردم، همچون اکثریت نقاط جهان، مبارزهای عالمانه و منصفانه داشته و برای همیشه به این روشها، رویهها و عملکردی که ما را تا لبههای پرتگاه پیش برده و همهی هنجارها و عرصهها را آلوده و دچار لطمات جبرانناپذیری نموده، پایان دهند!