شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۴۰۶۹
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۹ - ۱۹:۰۵
منطق لجبازی سیاسی در انتصاب ورزشی
شوشان / حسین دلیر:

ادامه وضعیت کنونی ورزش آبادان بسته به اینکه از دید چه کسانی نگریسته شود، برای خانواده‌اش نه مطلوب است و نه شایسته. جامعه‌ی ورزش این روزها بیش از هر زمان، به دیده‌ی تردید و دلواپسی به آینده‌ی خویش می‌نگرد. وانگهی سیاسیون و اپورتونیست‌ها، شرایط را محیای برنامه‌ریزی‌های آینده‌ی خویش می‌شمارند. بدین امید که بتوانند از نمد پاره‌ی ورزش این شهر کلاه بیشتری بدوزند.

حل مسئله‌ی ورزش این دیار، نیازمند پروسه‌ی پیچیده‌ای نیست. بیشتر به معادله‌ای ساده و تک‌خطی می‌ماند که با حذف متغیرهای یک طرف آن یعنی اراده‌ی سیاسیون و زیاده‌خواهی فرصت‌طلبان، می‌توان نتیجه مطلوب را حاصل کرد. در غیر این صورت، تصمیم‌ها به‌جای حرکت بر مدار مصلحت و دوراندیشی، بعید نیست به لجبازی‌های فردی بیانجامد. انتخاب‌ها و تصمیم‌هایی که ریشه در فهم نادرست صاحبان قدرت از مفاهیم «قدرت» و «اختیار» دارد.

ناتوانی برخی مردان سیاست از درک منطقی این مفاهیم، همواره اراده‌های سیاسی را دایر بر اجرای تصمیماتی کرده که بیشترشان در تقابل با منافع عمومی قرار دارد.

در این نوشته تلاش خواهم کرد آسیب‌های ناشی از انتخاب نادرست سکان‌دار احتمالی اداره ورزش آبادان را بررسی و گوشزد کنم. شاید دریابیم نیت نیروهای قدرتمند و پرده‌نشین از مطرح کردن نام یک فرد که سابقه‌ی فرصت‌سوزی‌های مکرر دارد چیست؟! از این‌رو خالی از لطف نیست به پنج نکته درباره‌ی پیامدهای این تصمیم بپردازم. شاید نظر طراحان و حامیان چنین ایده‌ای تغییر کند.

نیمه‌ی اول: انتصابات سلیقه‌ای!

تداوم رویکرد نادرست در عزل و نصب‌های سلیقه‌ای، به‌رغم مخالفت‌های پیدا و پنهان از سوی ورزشکاران و دلسوزان این حوزه، چند سالی است تمرکز اصلی را به‌جای اصلاح رویه‌ها و تقویت بنیان‌ها معطوف به جابجایی افراد کرده است. چندی است به‌صورت جدی، برخی به دنبال عادی‌سازی شرایط انتصاب مدیر مستعفی ورزش خرمشهر، برای دومین بار به‌عنوان رئیس اداره ورزش و جوانان آبادان هستند. پیش‌تر در نوشتاری با عنوان «خنفری نزدیک‌ترین گزینه به خط پایان» به افشای این تصمیم پرداختم و در پی آن موجی از دلواپسی فضای ورزش آبادان را فرا گرفت.

خبر بازگشت دوباره‌ی «غلامرضا خنفری» به آبادان، آن هم پس از عملکرد ضعیفش در مدیریت‌های گذشته، طبیعی است نگرانی ورزشکاران را به دنبال داشته باشد.

از منظر شایسته‌گزینی، آن هنگام که نه بر مبنای عملکرد و نه رضایت جمعی فعالان یک حوزه؛ تصمیمی در انتصاب‌های کلان گرفته شود، شائبه‌ی «رانت» به شکل فزاینده‌ای تقویت می‌شود. رانتی که نه تنها موجب مرگ استعدادها خواهد شد بلکه به دلیل پذیرش بدون شایستگی مسئولیت؛ «خیانت» تلقی می‌گردد. فرد مسئولی که با رانت و بدون شایستگی، سکان‌دار نهاد یا سازمانی می‌شود به‌جای مبارزه با چالش‌ها، مدام در اندیشه‌ی حفظ میز و جایگاه مسئولیتش خواهد بود. برای چنین مدیری، گرفتن امتیاز شخصی و ترفیع رتبه، مهم‌تر از رفع مشکلات مردم است! این مدیر در چالش‌ها به‌جای آنکه سنگ زیرین آسیاب باشد، با شانه خالی کردن از مسئولیت به نخستین گزینه‌ای که می‌اندیشد فرار است.

به‌یقین تبدیل موضوع مدیریت ورزش آبادان به امری سیاسی و به‌طور خاص موضوعی در اراده‌ی نمایندگان مجلس، جفا به جامعه‌ی ورزش محسوب شده و تداوم چنین رویکردهایی ظلم مضاعف به مردم آبادان است. این رویکرد، یعنی انتخاب یک فرد به بهای نادیده انگاری یک جامعه و مجموعه!

یعنی آقایان به‌جای نفع جمعی یک حوزه به صلاحدید شخصی در همان حوزه می‌اندیشند. بیراهه‌ای که از مجلس هفتم به‌صورت سنتی، تنها راه دسترسی به انتصابات آبادان بوده است. به خیال خویش مشغول گره‌گشایی از کار خلق بوده‌اند درحالی‌که به بلیه‌ای بزرگ‌تر مبتلایمان کردند. با آمد و شدهای اعوان و انصارشان در کت‌وشلوارهای مدیریتی، معاونتی، مشورتی و...

معتقدم رخدادهای اداره ورزش آبادان را می‌توان تنها نمود کوچکی از بحران بزرگ‌تری دانست که در سطح منطقه آزاد اروند با آن مواجه هستیم. در جست‌وجوی مکاشفه‌ی رازهای مگوی نیستم. بیشتر نیت آن دارم چنین نوشتارهایی، تلنگری باشد برای پاسخ‌گویی غیر تبلیغاتی متولیان؛ و یاری‌رسان ناظران دلسوز و بیش از همه روشنگر برای مخاطبانی که قاطبه‌شان ورزشکاران منطقه آزاد اروند به‌عنوان ذی‌نفعان حقیقی این عرصه هستند.

در دیاری که برخی ورزشکارانش با همه بلندبالایی که دارند هنوز دستشان به شاخسار آرزوی مدیریت نرسیده؛ باید به عینک تردید به انتصابات ورزشی‌اش نگریست! چه مبارک اتفاقی است اگر در عرصه‌هایی تخصصی‌تر حتی به بهای کاهش بهانه‌ها، برخی مردان و مدیران سیاسی، مجالی قائل می‌شدند برای حضور اهالی واقعی آن حوزه در مسند تصمیم‌گیری!

نیمه‌ی دوم: منتقدان جدی!

چندی پیش «محمد حیدری» -معاون استاندار و فرماندار ویژه خرمشهر- در جلسه شورای ورزش شهرستان گفته بود که سوء مدیریت در ورزش خرمشهر به سرمایه‌ها و مجموعه‌های ورزشی این شهرستان خسارت وارد کرده است. این نقد آشکار دقیقاً ناظر به تحلیل حاضر است که هرچند غلامرضا خنفری، در روزگاری به‌عنوان یک ورزشکار توانسته موفقیت‌هایی به دست آورد اما هیچ‌گاه نباید کیفیت مدیریت و راهبری‌اش در نهادهای ورزشی را تداوم موفقیت‌هایش در ورزش قلمداد کرد؛ آن هم ورزشی انفرادی! که اتفاقاً موفقیت‌های فردی نمی‌توانند متضمن موفقیت در مدیریتی تلقی شوند که گروهی بودن، مشارکت و مشورت‌جویی مهم‌ترین مؤلفه‌های آن به‌حساب می‌آیند.

علاوه بر فرماندار ویژه خرمشهر، خنفری منتقدان جدی دیگری دارد که ترجیحشان بر آن بوده به‌صورت غیرعلنی با حضورش در آبادان مخالفت کنند. مخالفانی که هم از شائبه‌ی سیاسی بودن این انتصاب بیم دارند و هم کارنامه‌ی مدیریتی گذشته‌اش را سیبل کرده‌اند.

یکی از انعطاف کم او نگران است. دیگری از ناسازگاری‌اش با شرایط و نداشتن روحیه‌ی مدیریت در شرایط بحرانی! که اتفاقاً این مورد آخر برای تصدی مدیریت ورزش با همه‌ی مظلومیتش در این شهر سیاست‌زده باید بیش از همه ملاک قرار گیرد. بازگشت به برخی اظهارنظرها نشان می‌دهد بسیاری از همین انتقادها چندان بیراه نیستند.

3 مرداد 96؛ معاون توسعه ورزش اداره کل ورزش و جوانان خوزستان در ارتباط با استعفای رئیس هیئت دوومیدانی خوزستان به قدس آنلاین می‌گوید: به نظرم غلامرضا خنفری نباید عجولانه تصمیم بگیرد مقداری سعه‌صدر به خرج بدهد چراکه بحث خیلی مهمی نیست که خنفری [بخواهد] استعفا بدهد. ابراهیم نصیری ادامه می‌دهد: «توصیه‌مان به وی این است که با نشست، پیگیری و گفت‌وگو می‌توانیم کار را حل کنیم.»

8 بهمن 92 پایگاه خبری فیدوس، در بخشی از نقد عملکرد خنفری می‌نویسد: «خنفری نتوانست آن‌چنان‌که باید در توسعه‌ی ورزش این شهر (آبادان) موفق باشد.»

کاروان خسته‌ی ورزش، غافله سالاری می‌خواهد راه‌بلد و امیدوار به رسیدن به مقصد. این روزها با هر که به گفت‌وگوی دوستانه نشستم سعی در ارائه روایت و قضاوت خویش از این تصمیم داشت و ترجیع‌بند همه‌ی ادعاها این بود که خنفری با توجه به رفت‌وآمدهای پیاپی در مدیریت‌های چرخشی‌اش، انگیزه و طراوت چندانی برای ایجاد تحول در ورزش آبادان ندارد. می‌گویند اداره کل ورزش و مسئولان شهرستان نباید به مدیرانی که سابقه‌ی فرصت‌سوزی داشته، مجال ورود چندباره به عرصه‌ی تصمیم‌گیری و مدیریت دهند. به‌ویژه آنکه عملکرد کم‌مایه‌ی او در سالیان اخیر، هیچ توجیهی برای دنبال کنندگان ایده‌ی مدیریت دوباره‌اش بر ورزش آبادان باقی نمی‌گذارد.

وقت اضافه اول: رکورددار استعفا!

سرنوشت مدیریتی او معمولاً به استعفا ختم شده است. کارنامه 20 سال مدیریت خنفری در سطوح گوناگون ورزش را در یک گفتار می‌توان کلکسیونی از استعفاهای ناگهانی دانست. در کارنامه مدیریتی‌اش، فراوانی استعفاها و واکنش‌های احساسی بیش از همه به چشم می‌آید. آخرین استعفای او، ماه گذشته تقدیم مدیرکل ورزش و جوانان شد.

چهارشنبه 21 آبان سال جاری، تودیع رسمی غلامرضا خنفری در پی استعفا از ریاست اداره ورزش و جوانان خرمشهر در سکوت کامل خبری انجام پذیرفت. استعفایی که به دنبال حواشی و سلسله رفتارهایی بوده و اینک منتقدانی جدی را به‌صف مخالفان عملکرد مدیریتی‌اش افزوده است.

ورزش خرمشهر در دوران مدیریت خنفری، گرفتار حواشی متعددی شد که پروژه فروش تیم فوتبال کارون اروند خرمشهر ابتدا به داماش گیلان و بعدتر خیبر خرم‌آباد و مسائل مالی و سیاسی مربوط به این تیم دسته یکی را می‌توان مهم‌ترین پرونده آن دانست.

از 22 دی 95 که خنفری با حمایت آشکار نماینده‌ی پیشین خرمشهر به‌عنوان سرپرست اداره ورزش و جوانان این شهرستان منصوب شد تا تودیع رسمی‌اش در ماه گذشته، ورزش این شهر حدود 3 سال و 10 ماه (1400 روز) مبتلا به مدیریت ایشان بود.

بی‌تدبیری‌ها در نگهداری و حفظ مکان‌های ورزشی و سرقت اموال و تجهیزات برخی از این مجموعه‌ها؛ بلاتکلیفی ورزشکاران و هیئت‌های ورزشی و درگیری با برخی از این هیئت‌ها؛ ناکارآمدی ورزش بانوان؛ ناتوانی در جذب منابع مالی؛ عدم تعامل با سازمان‌ها و نهادهای شهری برای جذب حمایت‌هایشان؛ پاسخ‌گو نبودن به منتقدان؛ بی‌تفاوتی‌ها نسبت به جوانان؛ غفلت شورای ورزش از امور مهم و درگیر بودنش به مسائل جزئی و بسیاری دیگر، دلایلی بودند که باعث به ستوه آمدن نماینده عالی دولت در خرمشهر شد. آن هم در نشست 26 خرداد سال جاری شورای ورزش و جوانان این شهرستان که در پی نقدهای آشکار فرماندار ویژه؛ با پاسخ‌های فرافکنانه و واکنش‌های احساسی خنفری، کار به آنجا رسید که انتخابی جز پوشیدن خرقه‌ی استعفا از ریاست اداره ورزش برای او باقی نماند!

کم نیستند از این دست استعفاها در کارنامه‌ی مدیریتی ایشان! این همه اشتیاق به تصدی سمت‌های گوناگون در ابتدا و بی‌میلی و عدم تمایل به ادامه فعالیت؛ آیا نمی‌تواند نشانه‌ای متقن از ناتوانی مدیریتی او باشد؟!

در مثالی دیگر به 20 آذر سال 93 می‌رویم. هنوز چند هفته‌ای از انتصاب خنفری به‌عنوان معاون توسعه همگانی اداره کل ورزش استان نگذشته که به بهانه‌ی مشکلات شخصی، وی از سمت خود استعفا داده و به خرمشهر باز می‌گردد. استعفای جنجالی‌اش از ریاست هیئت دوومیدانی خوزستان به دنبال حواشی ایجاد شده آن هم پس از 190 روز (کمی بیش از ۶ ماه)؛ دیگر شاهکارش است.

اظهارنظرهای خنفری که در ادبیات رسانه‌ای، حکم فرافکنی دارند را هم باید در شمار ویژگی‌های فردی وی روایت کرد.

31 اردیبهشت 85، در دوره‌ی اول مدیریتش بر اداره تربیت بدنی خرمشهر، در گفت‌وگو با «ایسنا»، از کمبود امکانات ورزشی خرمشهر گلایه کرده و به نقد آشکار از اداره کل تربیت بدنی خوزستان در زمینه‌ی تخصیص اعتبارات می‌پردازد.

به دوران ریاستش بر اداره ورزش آبادان باز می‌گردیم. 5 اسفند 91 «تهران امروز» خبری با سرخط «اتفاق عجیب و نادر در ورزش آبادان» منتشر می‌کند و پرده از بدهی آب و برق مجموعه‌ی ورزشی دهداری این شهر به دلیل برجای ماندن بدهی 60 میلیون تومانی بر می‌دارد. عجیب‌تر از خود این خبر، اظهار نظر خنفری است که گفته: «اگر قرار باشد من به‌عنوان متولی ورزش آبادان به دنبال وصل کردن آب و برق این مجموعه باشم، پس دیگر ورزش نمی‌تواند توسعه‌ای داشته باشد. کار هر روز من شده اینکه نزد رؤسای سازمان آب و برق بروم و از آن‌ها بخواهم آب و برق مجموعه را وصل کنند!»

یا در مصاحبه با پایگاه خبری خورنا، در پاسخ به پرسشی در خصوص ادعای سیاسی بودن انتصابش و نقش نماینده خرمشهر در ریاست بر اداره ورزش می‌گوید: «دقیقاً آقای سامری من را آورد سرکار و ابلاغ بنده را ایشان گرفت. [...] ایشان از همکلاسان دوران دبیرستان من است.»

تنش‌ها و درگیری‌های خنفری هم که مثال زدنی هستند. دو روایت تک‌خطی برای اثبات این موضوع کفایت می‌کنند.

«رفتار فدراسیون غرض‌ورزانه است. آقای سرپرست محترم فدراسیون [دوومیدانی] به شما توصیه می‌کنم...». این بخشی از حملات تند خنفری به سرپرست جدید فدراسیون دوومیدانی در گفت‌وگو با ایسنا در 13 مرداد 99 است. یا در گفت‌وگو با خورنا به تاریخ 29 اسفند 96 می‌گوید: «به هیچ‌کس باج نمی‌دهم و به همین دلیل دشمن زیاد دارم.»

مجموع گفته‌ها و واکنش‌های این‌چنینی، شنونده را درگیر دوگانگی می‌کند که مگر متولی ورزش در هر بازه‌ی زمانی، فردی غیر از خود ایشان بوده؟! ازاین‌دست واکنش‌های خنفری البته در کارنامه‌اش بسیارند. هرچند که اساساً وی فردی رسانه‌گریز بوده و برخلاف دیگر مدیران ورزشی، کمتر سراغ پروپاگاندا رفته اما اندک محتوای برجای مانده از وی، مملو از فرافکنی و تضادهای آشکار است. مشخصاً ایشان یا مسئولیت‌های یک متولی را قبول ندارد یا تمایل دارد همواره دیگر گزاره‌ها را مسئول مشکلات معرفی نماید!

وقت اضافه دوم: چه کسی سکان‌دار ورزش می‌شود؟

پرسش مهم در واپسین سطور این نوشتار می‌تواند ساده و تک‌خطی باشد. سکان اداره ورزش آبادان به دست چه کسی سپرده می‌شود؟
نه اینکه بخواهیم گزینه‌ای را پیشنهاد داده یا تحمیل کرده باشیم؛ که این انتخاب باید به اراده‌ی مسئولان مستقیم و خِرَد جمعی جامعه‌ی ورزش صورت پذیرد. بهتر است این بار گزینه‌ای مطرح شود که به دنبال عملکرد ملموس باشد و نه شعاری! دیگران را مقصر ناکامی و ناتوانی جلوه ندهد. پاسخ‌گو باشد و با بردباری شنونده‌ی نقدها. با برنامه عملیاتی و قابل اجرا بیاید نه مبتلا به روزمرگی کند این ورزش بی‌رمق آبادان را.

مدیر ورزشی توانمند نباید تنها چشم‌انتظار مساعدت‌های مالی ناچیز فدراسیون‌ها و اداره کل باشد. مدیر توانمند می‌تواند با پیگیری، تلاش و خلاقیت؛ از حمایت‌ها و مساعدت‌های دیگران بهره گیرد. انتخاب از سر رفع تکلیف و سلیقه‌ای مدیری که می‌دانیم نمی‌تواند تحولی ایجاد کند مانند آن است که خودرویی را به‌عمد بدون آنکه دنده‌عقب داشته باشد به ته کوچه بن‌بستی هدایت کنیم!

ما نیازمند تغییر استراتژی در حوزه ورزش با توجه به شرایط ویژه این روزها هستیم. برای رسیدن به چنین تغییری، مدیری راهبردنگر نیاز است تا تهدید را به فرصت و فرصت را به شکوفایی تبدیل کند.

شاید به تعبیر خود خنفری، دلسوزتر از او برای ورزش پیدا نشود اما در این روزگار به ویژگی‌هایی فراتر از دلسوزی نیازمندیم. ویژگی‌هایی که مرتبط با شاخص‌های فردی و علمی یک مدیر تمام‌عیار هستند!

ضربات پنالتی: خیانت به جای مدیریت!

مدیری که انفعال و ناتوانی در مدیریت بخش مربوطه را به گردن دیگری می‌اندازد و تعابیری به کار می‌برد که انگار او آخرین فردی است که قرار است اعمال مدیریت کند به دنبال فرار از مسئولیت است. چنین مدیری نه با معیارهای علم مدیریت و نه شاخص‌های نظام اسلامی؛ به‌هیچ‌وجه شایستگی مسئولیت نداشته و اگر مسئولیتی بر عهده گیرد خیانت کرده است.

یادمان بماند، در تحلیل هزینه و فایده هر انتخاب؛ شاید آفات یک تصمیم؛ اندک به نظر آید اما همان اندک آفات می‌توانند بسیار مهلک باشند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار