شوشان - حسن بهنام ، فعال فرهنگی - اجتماعی :
«نهال انقلاب پس از «یک سال و اندی» مبارزه مستمر و پیگیر با باروری از خون بیش از ۶۰ هزار شهید و ۱۰۰ هزار زخمی و معلول و با بر جای نهادن میلیاردها تومان خسارت مالی در میان فریادهای «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی» به ثمر نشست و ...»
آنچه خواندید بخشی از مقدمه قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ (و بازنگری ۱۳۶۸) بود که به صراحت «تعداد شهیدان و زخمیها و مجروحان» درگیریهای یکسال و اندی (۱۳ ماه) منتهی به پیروزی انقلاب ذکر شده است.
از جمله موضوعات مهم و مورد مناقشه تاریخ انقلاب، آمار دقیق تعداد شهیدان انقلاب در حوادث خونین ۱۳ ماه منتهی به پیروزی انقلاب، از ۱۹ دی ۱۳۵۶ در قم تا ۲۲ بهمن ۵۷ میباشد.
صرفنظر از تعداد مجروحان (۱۰۰ هزارنفر)، اگر رقم ۶۰ هزار شهید را در مدت ۱۳ ماه درست بدانیم، بدان معناست که هر ماه در کل کشور به طور میانگین ۴۶۱۵ شهید دادهایم، یعنی روزانه ۱۵۰ نفر!
اگر چنین عددی صحیح باشد، نام این شهدا و مزار آنها کجاست؟
آمار ۶۰ هزارنفر شهید در مدت ۱۳ ماه براساس کدام مستندات بوده و کجا نگهداری میشوند؟
بررسی اسناد تاریخی، مشاهدات میدانی مردمی در دوران انقلاب و نیز آمار و اطلاعات بنیاد شهید، گویای اختلاف فاحش ارقام و اعداد است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میگردد:
۱_عمادالدین باقی، روزنامهنگار و تاریخپژوه، در کتاب خود با عنوان «بررسی انقلاب ایران» با استناد به آمار بنیاد شهید، سازمان بهشت زهرا، پزشکی قانونی و سایر منابع، آماری از شهدای مبارز قبل از انقلاب ارائه داده است.
طبق تحقیقات باقی، آمار شهدای انقلاب اسلامی به این شرح است:
تعدادکل قربانیان انقلاب از سال ۴۲ تا ۵۷ بالغ بر ۳۱۶۴ نفر میگردد.
از این تعداد، «۲۷۸۱ نفر» مربوط به انقلاب در دو سال ۵۶ و ۵۷ در تمام کشور است. (دقت کنید ۲۷۸۱ نفر نه ۶۰،۰۰۰ نفر)
۳۲ نفر دیگر نیز، متعلق به روز ۱۵ خرداد ۴۲ در ۱۹ نقطه مختلف تهران است که همگی مذکر بودند و عمده آنها در جنوب شهر واقع میشد. گرچه شایعات و روایات برخی کتب تا ۱۵ هزار شهید را در این روز مطرح کردهاند. کتاب «نهضت خمینی» درباره ۱۵ خرداد تهران مینویسد: «رگبار گلوله تانکها و توپها از کشتهها پشته ساخته و در خیابانها و کوچههای تهران جوی خون جاری شد.»
حتی در گزارش برخی فرستادگان نهادهای بینالمللی حقوق بشر مانند خانم لافو ورون، تعداد ۱۵،۰۰۰ نفر کشته در تظاهرات سرکوب شده سال ۴۲ مطرح گردیده است.
از تعداد کل ۲۷۸۱ جانباخته، در کتاب درسی تاریخ معاصر پایه یازدهم، وزارت آموزش و پرورش، چاپ ۱۳۹۹، نیز به تعداد ۱۴ نفر شهید حادثه قم در روز ۱۹ دی ۵۶ اشاره شده است.
۶۴ نفر دیگر نیز متعلق به حادثه میدان ژاله تهران (میدان شهدا) در روز ۱۷ شهریور ۵۷ معروف به «جمعه سیاه» میباشند که از این تعداد ۲ نفر مونث (یک زن و یک دختربچه) هستند.
البته در همان روز ۱۷ شهریور در ۱۵ نقطه دیگر تهران نیز مجموعاً ۲۴ نفر در درگیریها کشته شدند که یک نفر آنها زن بود.
گرچه این آمار بنیاد شهید با آمار اعلام شده فرمانداری نظامی دولت وقت (شریف امامی) تا حدودی مطابقت دارد و همدیگر را تایید میکنند و از دقت آمار بنیاد شهید حکایت دارند ولی هیچکس در آن ایام، آمار کشتهشدگان را از زبان مسئولان رژیم شاه باور نکرد. حیرتانگیز این است که آمار رسمی و آنچه در اطلاعیۀ فرمانداری نظامی تهران دربارۀ تعداد کشتهها ذکر شد، «درست» بود و تعداد شهدا با احتساب مجروحانی که بعداً به شهادت رسیدند نزدیک به ۱۰۰ نفر است نه چند هزار نفر که مردم میگفتند. منتها چون ۱۰۰ کشته در تظاهرات شهری عدد بالایی است، تا چند هزار نفر در نظر آمد. مهمتر این که مردم در طول سالها به رسانههای حکومتی بیاعتماد شده و مجموع آمار ۱۰۰ نفر را باور نکردند. (با احتساب درگیریهای پراکنده در آن روز تا ۱۲۰ نفر هم ذکر شده.)
این که پایان روز ۱۷ شهریور، حکومت نظامی آمار کشتهها را با دقت و منطبق با گزارش پزشکی قانونی اعلام کند ولی مردم نپذیرفتند ثمرۀ سالها استفاده تبلیغاتی از رسانهها و بیاعتمادی مردم به آنها بود. مطابق آمار بنیاد شهید تعدادکل شهدای یکسال (۱۳۵۷)، چهار هزار نفر هم نیست چه رسد به یک روز (۱۷ شهریور). ضمن این که قریب به اتفاق آنان، ساکن تهران بودند و در بهشت زهرا به خاک سپرده شدهاند و تعداد کاملا مشخص است. اگر مردم به رسانههای رسمی اعتماد داشتند آماری را که همان شب اعلام شد باور میکردند.
«شایعات» وسیع در همان روزها حاکی از رقم بیش از ۳ هزار شهید بود و حتی برخی رقم بیش از ۴ هزار و یا ۱۰ هزار شهید را هم ذکر کرده و گفتهاند فقط ۱۰۰ کودک کمتر از ۲ سال کشته شده است.
میشل فوکو، فیلسوف و تاریخدان برجسته فرانسوی که از چهرههای مطرح جهانی بود نیز که یک هفته پس از واقعه ۱۷ شهریور به منظور تهیه گزارشی برای روزنامه ایتالیایی کوریره دلا سرا درباره اوضاع ایران به این کشور سفر کرده بود، از کشته شدن ۲ تا ۳ هزار نفر سخن گفته است و در نوشته دیگری هم میگوید: «در ۱۷ شهریور ۴ هزار نفر کشته شدند ولی از ترس در مردم خبری نبود».(روزنامه همدلی، ۹۸/۵/۲۲)
مهدی ایزدی معاون تعاون و امور اجتماعی بنیاد شهید نیز تحقیقات باقی را تأیید کرده و آمار شهیدان حوادث دوران انقلاب از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و تا قبل از شروع جنگ تحمیلی ایران و عراق را در مجموع ۶۶۶۳ نفر اعلام کرده است. (ایران آنلاین، ۹۶/۱۱/۲۱)
روایت عبدالله نوری از اعلام تعداد شهدای ۱۷ شهریور و اینکه چرا ارقام واقعی شهدا را مردم و انقلابیون نپذیرفتند، شنیدنی و نکاتی قابل توجه دارد:
او میگوید خاطرم هست، پس از فاجعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، جامعه روحانیت مبارز تهران بیانیهای صادر و در آن بیانیه، تعداد تقریبی شهدای میدان ژاله را نیز اعلام کرد. در دیداری با آیتالله بهشتی با ناراحتی به ایشان گفتم چرا در بیانیه شما، تعداد شهدا کم ذکر شده؟
ایشان از من پرسیدند پس چه عددی باید مینوشتیم؟
من در جواب گفتم باید ده برابر این تعداد مینوشتید.
ایشان در جواب فرمودند: آقای نوری! شهدای میدان ژاله این تعداد هم نبوده است.
عبدالله نوری دلیل این آمارسازی را تخریب بیشتر رژیم شاه، عنوان میکند و میگوید گاه احساس وظیفه میکردیم که یک شهید را ده برابر کنیم یا آنچه بر زبان و قلممان جاری میشود، بگوییم و بنویسیم و احساس میکردیم چون ما روحانی یا انقلابی هستیم یا اهل نماز و روزه و به عبارتی ظاهر الصلاح هستیم، خدا هم با ماست و ما مشمول عفو پروردگار خواهیم شد.
اما سالها بعد که تب و تاب انقلاب فرو نشست، به فکر فرو رفتم که مگر اتهام زدن درباره همه انسانها، غیراخلاقی و حرام نیست؟ مگر اتهام زدن و نسبت ناروا دادن حتی به رژیم پهلوی و اعوان و انصارش مجاز است؟ بر مبنای کدام مستند دینی میتوان نسبت به انسان غیرمؤمن، نسبت خلاف واقع داد؟ (عصر ایران، ۱۱ خرداد ۱۳۹۶)
۲_ دکتر یدالله کریمیپور، استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی، سالها پیش در پژوهشی دانشگاهی و آماری، طی مقالهای با عنوان: "تحلیل آماری از شهیدان جنگ"، که در شماره ۵۳۷، ژورنال معتبر علمی-پژوهشی تحقیقات جغرافیایی،۱۳۸۰، منتشر شد، با استناد به آمار دریافت شده از اداره آمار بنیاد شهید، شمار شهیدان پیش از انقلاب اسلامی را ۲۸۳۸ تن یا تنها ۱/۳ درصد از مجموع شهیدان ایران ذکر کرده است.
او میگوید: پس از مطالعه قانون اساسی، در پی کندوکاو بیشتر پیرامون ارزیابی عدد ۶۰ هزار مندرج در این بالاترین سند ملت ایران برآمدم؛ نخست با دو تن از نمایندگان ادوار مجلس گفتگو کردم. در کمال شگفتی هر دو تن، آوردن اعداد در قانون اساسی را کاملا منکر شده و آن را کسر شأن این قانون دانستند؛ ولی پس از این که متن قانون را نشان دادم، در صدد توجیه برآمدند.
سپس در وهله دوم، با این ذهنیت که بنیاد شهید اشتباه کرده است، با پیگیری فراوان کوشیدم مأخذ خود و مقاله را پس از دو دهه، نوسازی و بهروز کنم. ولی با شگفتی، آماری کمتر از دو دهه پیش دریافت کردم. بر پایه آمار ارائه شده در پاییز ۱۳۹۹، شمار شهیدان پیش از انقلاب اسلامی، یعنی از سال ۱۳۰۰ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شمسی، حدود ۲۵۴۶ تن شمرده شده است. یعنی کمی بیش از ۱٪ از کل شهیدان پیش و پس از انقلاب اسلامی از دیدگاه این بنیاد مسئول.
او در ادامه از مسئولان مؤثر در تصمیمسازی کشور میخواهد که یا آمار شهیدان انقلاب اسلامی ارائه شده توسط بنیاد شهید را اصلاح کرده و آن را به رقم مندرج در قانون اساسی برسانند.(شاید در بنیاد کم شماری شده است) و یا در صورت درستی آمار بنیاد شهید، قانون اساسی را تا جاییکه به این رقم بر میگردد، اصلاح نمایند. چرا که این سند نما و آبروی بیرونی ملت ایران است. (کانال یدالله کریمیپور)
اکنون با گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب و با احترام به همه شهیدان میتوان این پرسش را از منظر تاریخی مطرح کرد که آیا شمار شهیدان همان است که در آمارهای رسمی اعلام شده یا ۶۰،۰۰۰ هزار نفری که در افواه پیچید و در مقدمه قانون اساسی نقل شده و اگر این دومی است چرا بنیاد شهید انقلاب اسلامی که به گفته اولین رئیس آن در اسفند ۱۳۵۸ آمار و اسامی همه شهیدان مربوط به انقلاب اسلامی را استخراج و تنظیم کرده بود بر آن صحه نمیگذارد؟
اگر تنها در یک روز ۴ هزار نفر شهید شدند چرا رهبرفقید انقلاب در روایت خود از ماجراهای انقلاب در دهم مهر ۱۳۵۸ و در دیدار با اعضای دولت موقت بر «کم ضایعه» بودن انقلاب تاکید دارند و آیتالله خامنهای نیز که در آن زمان در جیرفت در تبعید بودند در تحلیلها و سخنرانیهای بعدی عدد مشخصی ذکر نکردهاند؟
گرامیداشت و تاکید بر اهمیت وقایع انقلاب منوط به تاکید بر عدد ۶۰،۰۰۰ هزار شهید یا هزاران نفر نیست و با انتشار اسامی قطعی شهیدان نیز میتوان از این نقطه عطف سخن گفت. ضمن این که در این صورت هویت یکایک شهیدان در جامعه بیشتر شناخته میشود تا هنگامی که از تعبیر هزاران نفر استفاده میکنیم.
به نظر میرسد هدف از اعلام ارقام بسیار بالای کشتهشدگان درگیریهای انقلاب، مشروعیتزدایی از رژیم شاه و سفاک و خونریز نشان دادن او و عمالش بوده که با توجه به باورپذیری اجتماعی در آن زمان، شاهدی بر کاهش شدید مقبولیت و مشروعیت نظام پادشاهی بوده است. لیکن صرفنظر از درستی یا نادرستی اعلام چنین ارقام غیرواقعی در آن دوره پرالتهاب، نسل امروز که فضای انقلاب را درک نکرده و با درایت، عقل و منطقِ بیشتر، تاریخ انقلاب را مورد مطالعه و مداقه قرار میدهد، نسبت به این روایتهای خلاف واقع، همدلی و همراهی نداشته و چه بسا به گسترش بیاعتمادی به دیگر سخنان و روایتهای نسل انقلاب که بسیاری از کارگزاران نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند، منجر شود.
آیا پس از گذشت بیش از چهار دهه از وقایع انقلاب، وقت آن نرسیده است که آمار دقیق تعداد شهیدان و حتی فهرست اسامی منتشر شود و در اعلام شمار شهدای آن واقعه نیز دقت لازم به عمل آید؟ زیرا به نظر میرسد از یک سو عدد ۶۰ هزار نفر اغراقآمیز است و از سوی دیگر فهرست کامل اسامی شهیدان را نیز بنیاد شهید در اختیار دارد./