شوشان :
چالش امروز جهان، خیزش و اوجگیری چین است و تاثیر سرسامآور آن بر آمریکا و نظم جهانیای که توسط آمریکا ایجاد و رهبری شده است.
۱۰۰سال گذشته را مورّخان «قرن آمریکا» نامیدهاند و آمریکائیها عادت کردهاند در همه چیز سرآمد جهان باشند. بنابراین تصور اینکه کشور دیگری میتواند به قدرت و بزرگی آمریکا دستیابد و حتی از آن فراتر برود، برای بسیاری از آمریکائیها، تحقیرآمیز و غیرقابلقبول خواهد بود.
۴۰سال پیش و در سال۱۹۷۸، وقتیکه چین ورود خود به بازارهای جهانی را آغاز کرد، فکر میکنید در آن زمان، چنددرصد از جمعیّت یکمیلیاردی چین با درآمدی کمتر از ۲دلار درروز زندگی میکردند؟
از هر ۱۰نفر چینی، ۹نفر درآمدی کمتر از ۲دلار درروز داشتند. این رقم در سال۲۰۱۸ پس از ۴۰سال به کجا رسیده است؟ کمتر از ۱نفر در هر ۱۰۰نفر. و رئیسجمهور چین وعده داده که در ۳سال آینده، آن جمعیّت هم افزایش درآمد خواهد داشت.
این یک معجزه واقعی است که ما در دوران حیات خود، آنرا با چشمان خودمان میبینیم. باورش سخت است، امّا انکار آن بهمراتب سختتر است.
ملّتی که ۲۵سال پیش در هیچیک از مجامع جهانی به چشم نمیآمد، چنان اوج گرفته که به رقیب آمریکا بدل شده و در بعضی از زمینهها حتی از آنهم پیش افتاده است.
«توسیدیدیز« در شرح تاریخی خود بر جنگی که یونان را ویران کرد مینویسد: ظهور آتن و وحشتی که از آن بهتدریج بر روح و جان اسپارتا نشست، جنگ میان ایندو را گریزناپذیر ساخت.
بنابراین اوجگیری یکطرف و واکنش طرف دیگر، معجونی از افتخار، غرور و بدگمانی پدید آورد که سرانجام هردو را بهسوی جنگ کشاند.
این حقیقت مرا به ارائه نظریهای جالب سوق داده است «تله توسیدیدیز». تله توسیدیدیز فرآیند پویای خطرناکی است که در هنگام تهدید قدرت مسلط توسط یکقدرت نوظهور پدیدار میشود.
قدرت نوظهور مانند: آتن یا آلمان در ۱۰۰سال پیش، یا چین امروز در برابر قدرت مسلط مانند اسپارتا، انگلستان ۱۰۰سال پیش و آمریکای امروز.
همانگونه که کمی پیش در چرخش هرم فقر دیدیم، چین چنان با سرعت اوج گرفته که اگر از ادبیات «واتیسلاوهاول» رئیسجمهور سابق جمهوری چک استفاده کنیم، میگوییم: «این تحوّل چنان سریع اتفاق افتاده که ما هنوز فرصت نکردهایم تا از آن دچار حیرت شویم.»
من برای یادآوری این شگفتزدگی به خودم، گاهی وقتها از پنجره اتاقم در کمبریج به این پل نگاه میکنم که بر روی رودخانه چارلز احداث شده و بین دانشگاه کندی و دانشگاه هاروارد قرار دارد.
در سال ۲۰۱۲ دولت ایالت ماساچوست اعلام کرد که این پل را در یکپروژه دوساله نوسازی خواهد کرد. در سال ۲۰۱۴ گفتند پروژه پایان نیافته و در سال۲۰۱۵ هم گفتند که یکسال دیگر کار دارد.
در سال۲۰۱۶ گفتند کار تمام نشده و زمانی هم برای پایان آن اعلام نخواهد شد. سرانجام پروژه در سال گذشته (۲۰۱۷) با هزینه ۳برابر بودجه اولیه به پایان رسید.
حال این را با پل «سنبان» در پکن مقایسه کنید. در سال۲۰۱۵ چینیها تصمیم گرفتند این پل را که باند آن ۲برابر پل رود چارلز است نوسازی کنند. فکر میکنید اتمام این پروژه چقدر طول کشید؟ پاسخ درست، ۴۳ساعت است! درپشت این سرعت عمل، رهبری هدفمند و دولتی کارآمد قرار گرفته است.
رئیسجمهور چین، شیجینپینگ، بهترین و بلندپروازترین رهبر حالحاضر جهان است. او اهدافش را پنهان نکرده و ۶سال پیش وقتی به ریاستجمهوری رسید گفت: هدف او احیای عظمت گذشته چین است. او پرچم بازگشت به دوران پرافتخار گذشته را مدتها پیشازترامپ برافراشته است.
در این راستا او اهدافی معیّن را با تاریخ مشخص تعریف کرده است: ۲۰۲۵، ۲۰۳۵ و ۲۰۴۹. تا سال۲۰۴۹ و ۱۰۰سال پس از انقلاب، چین به قدرت بلامنازع جهان و به گفته شیجینپینگ به قدرت برتر نظامی تبدیل خواهد شد.
این اهداف بسیار جسورانه ما را ناگزیر از رجوع دوباره به تاریخدان بزرگ یونانی میکند. در مطالعه تله «توسیدیدیز» درمییابیم که در تاریخ ۵۰۰سال گذشته، ۱۶بار قدرت مسلّط توسط قدرت نوظهور تهدید شده و ۱۲بار از این ۱۶مورد به جنگ منتهی شده است.
جنبه تراژدی موضوع در آن است که تعداد مواردی که یکی از طرفین رقابت، تمایل به جنگ داشته بسیار اندک بوده است.
من در ۲سال گذشته با رهبران همه دولتهای مرتبط با این موضوع صحبت کردم. رهبران پکن، واشنگتن، سئول و توکیو و از پیشتازان هنری گرفته تا سران عرصه کسبوکار.
خبر خوب اینکه اکنون رهبران زیادی از تله توسیدیدیز و عواقب آن آگاهاند، اما متاسفانه هیچکس برنامهای برای اتخاذ مسیری متفاوت از آنچه تاریخ به ما نشانداده ندارد.