شوشان - سید محمد جواد رضوی :
این روزها شخصیتهای سیاسی، مذهبی و علمی استان، فعالان اجتماعی و اقتصادی و حتی مردم کوچه و بازار همچنان بهدنبال پاسخ این سوال هستند که: در استانی که قدمت چند هزار ساله دارد و اولین تمدنهای بشری را در خود جای داده، علمای بزرگی را در حوزه معارف دین و علوم بشری در بازار اندیشه و عمل معرفی نموده و دانشگاهها و مراکز علمی متعدد و اساتید برجسته آن ریشه در تاریخ کهن این مرز و بوم دارد و در عمر با برکت انقلاب اسلامیمان نیز بزرگمردان و شیرزنانی را در خدمت و مقاومت و مدیریت پرورانده است، چگونه یافتن استانداری بومی که آشنا با مشکلات و معضلات و راه حلها باشد، با مشکل مواجه شده است؟
هر چند جای طرح این سوال از دولت و نیز نمایندگان مجلس وجود دارد لکن این نکته قابل تامل است که: استاندار بومی ما که علی الظاهر شناخت کافی از تهدیدات و فرصتهای بالقوه و بالفعل داشت در طول پنج سال خدمت خود رتبه بهتر از سی و یکم در بین استانهای کشور به دست نیاورد و نیز با توجه به جنس انتخابهای این دولت اگر قرار بود شریعتی دیگری در راس هرم مدیریتی استان قرار بگیرد همان حدیث چاله و چاه بود. بنابراین پرداختن به مقولهی بومی و غیر بومی دوای دردهای کهنه و نوی استان نیست بلکه مطالبه همهی دلسوزان می بایست حول محور توانمندی، برنامه محوری و بهکارگیری مجموعهای کارآمد و نظارتی قوی و پیگیری مستمر معطوف شود که البته در فرصت شش ماههی دولت قابل تحقق نیست.
لکن سوال مهمتری که قابلیت طرح دارد و سنگ بنایی برای آینده هم هست این است که کلیهی مدیران خرد و کلان و از جمله استاندار سابق پس از سالها هنگام رفتن نه فقط تودیع و تکریم شوند بلکه بهصورت جد در مقابل این سوال قرار بگیرند که دستاورد آنان در این دوره مدیریت چه بوده؟ چه گرههایی گشوده شده؟ چه خدمت و رفاهی به بار آمده و چند پله بهعنوان توسعه و پیشرفت در تولید، کسب و کار، تجارت و بازرگانی، آبادانی، امنیت، فرهنگ و… طی شده است؟
نیز ناتوانی مدیریتی وی، ضعف اجرایی، اشتباه در تصمیمگیری چه گرفتاری و تنگناهایی را برای ذینفعان رقم زده است؟
شریعتی امروز به هماستانیهای خود پاسخ دهد که نتیجهی پنج سال ریاست بر استانی که همهی شرایط رشد و پویایی را دارد و به اعتراف او بیشترین اعتبار را پس از تهران از مرکز دریافت کرده چیست؟ و آیا در وجدان خویش از عملکرد چند سالهاش راضی است؟
اقراء کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا
کاش میشد در یک نظر سنجی از شهروندان کارنامهی سرشار از نمرات تجدیدی و مردودی وی را بررسی کرد. یقینا او هم با دیدن کارنامهاش فریاد بر میآورد: یا لیتنی لم اوت کتابیه.