برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی در هتل کوبورگ وین امضا شد، نمایندگان کشورهای ۱+۵ و ایران بعد از حدود هفت سال، به پایتخت اتریش بازگشته اند تا توافق یعنی برجام را احیا نمایند.
شوشان - محمود توکلی زاده:
برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی در هتل کوبورگ وین امضا شد، نمایندگان کشورهای ۱+۵ و ایران بعد از حدود هفت سال، به پایتخت اتریش بازگشته اند تا همان توافق یعنی برجام را احیا نمایند.
اما وزرای خارجه کشورهای امریکا و ایران پس از مذاکرات، اظهار ناامیدی و گفته اند که به موفقیت مذاکرات چندان خوش بین نیستند زیرا درطرفین مذاکرات اراده سیاسی کافی وجود ندارد.
حال این سئوال مطرح است که با این همه پیچیدگی ها در راه مذاکرات، چه سناریوهایی برای بازگشت دوباره طرفین مذاکره برای توافق وجود دارد؟
همانطور که خبرهای حاصل از مذاکرات نشان می دهد، شرایط خوبی برای هیچکدام از طرفین مذاکره وجود ندارد.
ایران با وضع اقتصادی که دارد، برداشته شدن تحریم ها برای ایران بسیارحیاتی است. فشار اقتصادی شدید فعلی بر مردم ایران ایجاب می کند که هیئت ایرانی مذاکره کننده بجای دادن پیش نویس های ناممکن و غیرکارآمد فعلی، مذاکرات و پیش نویس ۸۰ درصدی زمان تیم ظریف و دولت روحانی را با تکمیل پرانتزهای باز و پر نشده ادامه می داد و در جهت رفع تحریم ها و احیای برجام، تلاش می نمود.
از منظر کشورهای ۱+۵ این مذاکرات نشان می دهد که ایران هم برنامه ی هسته ای خود را گسترش داده و هم در مذاکرات با دادن پیشنهادهای غیرقابل اجرا و واهی، مانند زمان احمدی نژاد و تیم ناکارآمد جلیلی در صدد وقت کشی، رفتن به سمت فصل هفتم منشور سازمان ملل، تحریم های اروپایی، اجماع جهانی علیه ایران و جنگ هستند.
-بی برنامه بودن هیئت ایرانی مذاکره کننده
در حال حاضر پرونده هسته ای ایران در شرایطی نظیر شرایط زمان احمدی نژاد است. هیئت مذاکره کننده ایران، سردرگم و نمی داند چه می خواهد و برنامه ای ندارد.
جناب باقری کنی، سرتیم مذاکره کننده و سایر اعضای آن از مخالفان سرسخت برجام و فقط تا کنون برنامه ی تخریب مذاکرات را تمرین کرده اند و ذهنیتشان با تخریب آشنا است و حالا هم نمی توانند به حالت تعادل و اثباتی کار کردن برگردند و نیاز به گذر زمان دارد و ایران امروز زمان زیادی با ورشکستگی اقتصادی ندارد و بنابراین وقت تنگ است و دیگر جای قماربازی و قهرمان بازی نیست و باید هرچه سریعتر جام زهری نوشیده شود.
تنها نکته ای که مذاکره کنندگان ایرانی مطرح کرده اند، رفع تحریم ها است، در حالیکه در مورد خواسته های اروپا و امریکا که هیچ برنامه و پاسخی ندارند.
این مذاکره کنندگان ایرانی، شش ماه فرصت داشته و باید خودش را آماده، برنامه ریزی می نمود و پاسخ های لازم را تهیه می کرد و نیز از دیپلوماسی رسانه ای استفاده و افکار عمومی داخل و خارج از ایران را با خود همراه می نمود ولی افسوس که این تیم ناکارآمد اعتقادی به این مسائل ندارد و سرانجامش هم شکست در مذاکرات است.
این تیم مذاکره کننده تازه می خواهند ببینند که طرف مقابل چه می خواهد؟ و خودش چه باید بکند؟ این نشان دهنده اینست که هیئت مذاکره کننده در این شش ماه هیچ کاری نکرده و از قبل پاسخی برای طرف مقابل آماده نکرده است.
باید این هیئت مذاکره کننده برنامه ای تهیه می کرد که ببیند چه می خواهد؟ و در آینده چه باید بکند؟ مثلاً در مورد اقداماتی مثل غنی سازی ۲۰ و ۶۰ درصد و اقدامات دیگری که درسه سال اخیر انجام داده چه پاسخی برای کشورهای اروپایی و آمریکا دارد؟ چگونه می خواهد امتیازی بدهد و امتیازی بگیرد؟ این تیم مذاکره کننده برای سناریوهای احتمالی اندیشه نکرده است و دچار روزمرگی است.
تیم مذاکره کننده هسته ای ایران به روشنگری افکار عمومی در داخل و خارج از ایران اعتقادی ندارد و از دیپلوماسی رسانه ای هم استفاده نمی کند تا بتواند برنامه های خودش را تبلیغ و جو عمومی داخلی و جهانی را به نفع خود در جهت پیشبرد مذاکرات مورد استفاده قرار دهد.
بطور مثال چرا دو سند اخیر را زودتر منتشر نکردند؟ در حالیکه شش ماه فرصت داشتند که به جهانیان بگویند چه می خواهند؟ و افکار عمومی داخل و خارج را آماده کنند. بنابراین احتمالاً این دو سند آماده نبودند و همان دو شب اول مذاکره ارائه شده اند.
این دو سند هم با افکار ضد برجامی سرتیم مذاکرات و سنگی بزرگ برای نزدن می باشد. این نشاندهنده سردرگمی و بدون برنامه بودن هیئت مذاکره کننده است.
این تیم مذاکره کننده فکر می کند با غنی سازی ۶۰درصد می تواند امتیاز بگیرد. در صورتیکه این سناریوی اشتباهی است و از منظر کشورهای طرف مقابل مذاکره کننده، نشاندهنده رفتن به سوی ساختن بمب اتم است و مذاکرات را به بن بست و شکست می کشاند و هیچ امتیازی بدست نمی آید.
برجام یک معاهده بین المللی نیست و اساساً برجام یک توافق سیاسی بین شش کشور۱+ ۵ و ایران است.
چون برجام، معاهده بین المللی نیست پس عواقب یک معاهده بین المللی نیز از آن انتظار نمی رود.
از سال ۲۰۰۳ که پرونده هسته ای ایران مطرح و به شورای امنیت سازمان ملل رفته، ایران هیچ کار خلافی نکرده و این گزاره درست است زیرا در این معاهده غنی سازی منع نشده ولی بخاطر مسائل سیاسی و دشمنی ایران با امریکا و اسرائیل و مصلحت سیاسی، کشورهای ۱+۵ با غنی سازی ایران مخالفت می کنند.
بنابراین دادن این دو سند اخیر از طرف تیم مذاکره کننده هسته ای ایران، حساب شده نیست و مثل یک قمار بازی و ممکن است با شکست روبرو شود.
-آیا می توان با شرایط فعلی بدون توافق ادامه داد؟
گزارش اخیر سازمان برنامه و بودجه ایران می گوید با افزایش نقدینگی به چهار هزار هزار میلیارد، اقتصاد ایران دچار ورشکستگی نهایی شده است.
این گزارش بیان می دارد که بدون پذیرش برجام دو سال و با پذیرش برجام فقط چهارسال اقتصاد ایران پا برجا می ماند و بعد از این زمان به فرو پاشی می رسد.
یعنی حتی با پذیرش برجام ما مشکل خواهیم داشت و اعتراضات معیشتی و بحران آب باعث افزایش اعتراضات و شورش های کور محرومان خواهد شد.
بنابراین اجرایی شدن و پذیرش این دو سند ارائه شده توسط ایران در مذاکرات امکان پذیر نیست و مذاکرات بهم خواهد خورد.
حالا اگر ما هم می خواهیم به طرف غنی سازی ۹۰ درصد حرکت کنیم از منظر طرف مقابل مذاکره، بمب سازی تلقی و مسائل بین المللی ما با ۱+۵ مشکل تر و به جنگ منتهی خواهد شد.
در بهترین وجه، نتیجه کار اینست که جام زهری نوشیده شود و ایران توافق کند که آنچه در غنی سازی ۲۰ و ۶۰ درصد تولید شده و سانتریفیوژ های پیشرفته را بسته بندی و بایگانی کند و کشورهای ۱+۵ و ایران به برجام برگردند و تا موقعی که رئیس جمهوری امریکا، بایدن سرکار است این معاهده برقرار می ماند و بعداً ادامه ی برجام بستگی به رفتار میدانی ایران و کشورهای ۱+۵ خواهد داشت. راه دیگری متصور نیست و رسیدن به برجام کامل وجود ندارد و شاید بتوان به ربع برجام برسیم.