شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۸۲۴۰
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۲:۰۶
روستای حیدرکرار مرتفع‌ترین روستای دشت زیدون است که از دو سو توسط رودهای زهره و خیرآباد احاطه گردیده و نزدیکی آن به قلاع مستحکم "گل"، "گلاب" و "دهمرده"..

شرحی مختصر بر تاریخ و جغرافیای امامزاده حیدرکرار(ع) زیدون

(به بهانه یافتن تصویری قدیمی از این بقعه)

چندی پیش دوست عزیز وپژوهشگر ارجمند دکتر علی‌رضا خلیفه‌زاده به مهر همیشگی و گشاده‌دستی پژوهشی، تماس گرفته و‌ مهربانی نمودند به اهدای یک سند تصویری ارزشمند که افزون بر ارزش تاریخی و هنری‌اش برای اهل فرهنگ، برای من یک ارزشی دوچندان دارد زیرا به قدیمی‌ترین تصویر ممکن از  زادگاه خود دست یافته‌بودم. 

با تقدیر از این دوست گرانقدر که روز مرا به دیدن این عکس نادر، خوش کرد ابتدا شرحی به تلخیص درباره‌ی این تصویر تازه‌یابِ قدیمی و سپس مختصری پیرامون خطه‌ی زیدونِ بهبهان و روستای "حیدرکرار" تقدیم می‌کنم: 


این سند ارزشمند، تصویری از سه مرد جوان است که در محل تلاقی رودهای زهره و خیرآباد ایستاده و پشت سر آنان گنبد و بارگاه و بخشی از آبادی امامزاده حیدر کرار زیدون مشاهده می‌شود.‌ تاریخ عکس ۱۹۰۴ میـــلادی ذکر شده است که تقریبا برابر می‌شود با ۱۲۸۳ هجری خورشیدی یا ۱۳۲۳ قمری! یعنی دوره‌ی مظفرالدین شاه قاجار !

من خود به یاد ندارم عکسی به این قدمت را از منطقه‌ی زیدون و بهبهان و مناطق پیرامون جایی دیده باشم، محض احتیاط از چند دوست دیگر که دستی در پژوهش‌های تاریخی دارند پرس و جو کردم؛ آنان نیز چیزی در خاطر نداشتند. 
علی‌الحساب فرض را بر این می‌گذاریم که این قدیمی‌ترین عکس دردسترس باشد از منطقه زیدون . 

این عکس در صفحه ۷۳۲ کتاب روزنامه(یا دانشنامه) خلیج فارس،عمان وعربستان مرکزی تالیف جان‌گوردون لوریمر درسال ۱۹۰۸ چاپ کلکته، درج شده است.

کتاب که در نوع خود اثری ارزشمند است، نسخه‌ی پی دی اف آن در کتابخانه دیجیتال قطر موجود و از طریق اینترنت در دسترس علاقمندان قرار گرفته است. بخش‌هایی از کتاب، از جمله فصلی مرتبط با استان بوشهر کنونی، توسط جناب دکترعبدالرسول خیراندیش به فارسی ترجمه و با نام سواحل خلیـــج فارس منتشر شده است. ترجیح میدادم که برای عنوان اصلی کتاب از ترجمه استاد خیراندیش استفاده کنم اما در متن فارسی، به‌ظاهر ایشان هم معادل مناسب را نیافته و از واژه لاتین Gazetteer استفاده کرده‌اند.

به هر روی، عنوان دقیق کتاب این است:

Gaztteer of the PERSIAN GULF , OMAN AND  CENTRAL  ARABIA .VOL.11.Geographical
    And Slatistical .J.G.Lorimer.1908

جان گوردون لوریمر عضو دفتر خدمات کشوری هندوستان است که در سال۱۹۰۳ از طرف دولت انگلیسی هند مامور به تهیه‌ی کتابی راهنما برای دیپلمات‌ها، نمایندگان و ماموران انگلیسی حاضر در منطقه‌ی خلیج فارس می‌شود؛ وی برای تهیه‌ی کتاب از بایگانی دولتی کلکته و بمبئی و همکاری تیمی برای تحقیقات میدانــی در خلیج فارس بهره برده است.

قرار بود کتاب طی شش ماه کامل شود اما برخلاف انتظار تالیف آن حدود ده سال به‌طول انجامید؛و سرانجام بخش جغرافیایی کتاب در ابتدا تکمیل و به‌عنوان سندی محرمانه و محدود در سال ۱۹۰۸ در کلکته به چاپ رسید.

لوریمر که در 9 دسامبر ۱۹۱۳ به عنوان سرکنسول بریتانیا در بوشهر منصوب  شده بود، حدود یک سال بعد از بدحادثه در هشتم فوریه ۱۹۱۴ در حالی که مشغول پاک کردن اسلحه کمری خود بود کشته شد و  بخش تاریخی کتاب پس از مرگ او در سال ۱۹۱۵ به چاپ رسید.

اما چهار دهه طول کشید تا این کتاب از طبقه بندی محرمانه خارج شود و از سال ۱۹۵۵ به این سو بود که نام لوریمر به عنوان مولف آن به رسمیت شناخته شد.

این کتاب هرچند با دیدگاه خاص دولت استعماری بریتانیا نوشته شده است اما حاوی اطلاعات بسیار ارزشمندی است که فضای نسبتا روشنی از ایران و خلیج فارس پیش از جنگ جهانی اول را پیش روی  پژوهشگران قرار می‌دهد. 

به نظر می رسد عکس مورداشاره در ابتدای این نوشتار نیز از جمله اسنادی است که برای تهیه‌ی کتاب در اختیار لوریمر قرارگرفته است. آنگونه که زیــر نگاره توضیح داده شده، عکس از سرگرد ز.پ کاکس است؛  نامی آشنا برای برای علاقمندان تاریخ به‌ویژه تاریخ جنوب ایران در اواخر دوره قاجار!

سر پرسی زکریا کاکس در سال ۱۸۸۴ در سرویس خارجی مستعمرات انگلیس در هند مشغول به کار شده و پس از آن به‌عنوان نماینده‌ دولت بریتانیا به شیخ‌نشین مسقط رفته بود. او نیز درسال ۱۹۰۴ به‌عنوان نماینده و کنسول انگلیس در ایالات جنوبی ایران مشغول به کار گردیده و تا سال 1909 در این سمت باقی مانده است. این عکس در همین دوران ثبت گردیده است.

هرچند درزیر نگاره ، عکس را از کاکس ذکر کرده اما با قطعیت نمی‌توان روشن ساخت که عکــاس خود اوســت یا شــخصی دیگر که زیر نظر او مشغول گردآوری اطلاعات بوده است.

چنانکه می دانیم کاکس پس از این دوره به عنوان منشی دولت بریتانیا به هند بازگشته و سال بعد (1910) با درجه سرهنگی به خلیج فارس مراجعت نموده است تا نیروهای انگلیسی را  در جریان جنگ جهانی اول بر علیه عثمانی تقویت کند. حوزه‌ی  ماموریت وی نه تنها ایران بلکه سرتاسر خاورمیانه بوده است.

کاکس در سال 1918به عنوان سفیر بریتانیا در تهران منصوب گردید و معروف‌ترین اقدام او انعقاد قراردادی با دولت ایران در زمان نخست وزیری وثوق الدوله است که با نام قرارداد ننگین 1919 یا قرارداد وثوق الدوله – کاکس از کفر ابلیس مشهورتر است. 

کاکس درسال 1921 به انگلیس بازگشت و تا پایان عمر به مشاغل غیرسیاسی اشتغال داشت. در مورد او کتاب‌های زیادی نوشته شده است، از جمله‌ی آن ماموریت سرپرسی کاکس در خلیج فارس و ایران نوشته‌ی فلیپ گریوز است که با ترجمه حسن زنگنه در سال 1380  در ایران به چاپ رسیده است. 

و اما برگردیم سر وقت نگاره یا عکس مورد بحث! 



آنچه قابل ذکر است اینکه عکس امامزاده حیدرکرار(ع) زیدون در صفحه ی 732 کتاب و در زیر مدخل(رودخانه‌ی هندیان) به چاپ رسیده است؛ در این مدخل به مسیر رودخانه و روستاهای پیرامونی آن با ذکر جزئیات دقیق جغرافیایی، قومی، زبانی، اقتصادی و... پرداخته شده است. البته برخی اشتباهات مرتبط با نام‌ها و جای‌ها نیز در این فصل به چشم می‌خورد اما آن‌قدر نیستند که از ارزش تاریخی کتاب بکاهند.

  "عسکری" ،"اباذر"، "امام زاده زیــدون" (که به احتمال باید همان امامزاده اباذر باشد)، "شاه ابراهیــم" ( که همان شاه‌بهرام فعلی است) "سردشت"، "چم زیدان"، "ده‌بیشه"، "لنجیر"(لنگیر) و "چم‌چراته" (چم کِرته) در منطقه‌ی زیدون از شمار اسامی مکان‌ها و روستاهای مورد اشاره در این کتاب‌اند.

عکس آنگونه که پیش‌تر نیز اشاره شد از میانه‌ی بستر خشک رودخانه، آنجا که رودهای خیرآباد و زهره در هم می‌آمیزند، گرفته شده است و به نظر می‌رسد علت انتخاب این نقطه، موقعیــت استراتژیک روستا در محل تلاقی رودهایی است که در ادامه با نام رود هندیجان یا هندیان شناخته می‌شوند. از طرفی کسانی که با منطقه زیدون آشنایی دارند می‌دانند که واقع‌شدن امامزاده حیدرکرار بر بلندای کمری مشرف به دو رودخانه، نمود خاصی دارد که در ان زمان می‌توانسته است نشانه‌ای بسیار برجسته‌ برای راهنمایی قافله‌ها و هم مخاطبین گزارش لوریمر (مامورین انگلیسی مستقر در ایران) باشد. 

در نمای نزدیک تصویر مورد اشاره، سه تن شامل دو مرد تفنگچی و یک پسر نوجوان به چشم می‌خورند که بیننده در نگاه اول احتمال می‌دهد پسرک از اهالی روستای حیدرکرار یا عسکری باشد. اما با نگاهی دقیق‌تر و مشاهده‌ی کیسه باروت متصل به شال و کمر او این گمان قوت می‌گیرد که او نیز از همراهان کاکس و  دستیار تفنگچی‌هاست. 

از نکات برجسته‌ی تصویر، پوشش بومی افراد است که می‌تواند سندی جالب برای تاریخچه‌ی لباس‌های‌محلی منطقه باشد: قبای منقش، شال، گیوه و کلاهی که از نظر شکل وارتفاع با کلاه‌هایی که در عکس‌های سال‌های بعد یا امروزه دیده می‌شود، کمی متفاوت است و چقدر شبیه است به کلاه سربازان هخامنشی در نقش برجسته‌های تخت جمشید!

و اما نقطه‌ی طلایی تصویر در نمای دور و پس زمینه‌، قرار گرفته و آن تصویری کامل از موقعیت امامزاده حیدر‌کرار است که هم چون فرشته‌ی موکل آب‌ها بر بستر دو رودخانه شور و شیرین سایه افکنده است. 


بی‌تردید، مهم‌ترین نکته‌ای که این عکس در ارتباط با قدمت بنای امامزاده حیدر‌کرار به دست می‌دهد، قطعیت بخشیدن به تاریخ پایان بنای امامزاده است که تا این زمان بین اهالی و بازماندگان بانی محل اختلاف بوده است؛ این اختلاف از آنجا ناشی می‌شد که در تنها کتیبه به جای‌مانده بر سقف ایوان امامزاده، وجود یک خراش یا هاشور اضافه، عدد سال ساخت را از خوانایی لازم ساقط کرده است. به نحوی که رقم کنده‌کاری بر کتیبه‌ی گچی، هم به ۱۳۰۳ شباهت دارد و هم به علت آن خراش کذایی به ۱۳۳۰ قابل خواندن است.


حالا دیگر وجود این عکس تردیدی باقی نمی‌گذارد که بنای گچ و سنگی و گنبد خوشتراش حیدر کرار  در سال ۱۳۰۳ ه ق یعنی حدود ۲۰سال پیش از عبور کاکس از جوار بقعه، به اتمام رسیده و بی تردید این امامزاده قدیمی‌ترین بنای باقی مانده از عهد قاجار در منطقه زیدون است. 

تاریخی که به توصیه مرحوم کربلایی غلام بانی بارگاه، و نوک ماله‌ی معمارحسینعلی بر گچ تازه ایوان امامزاده، نقش بسته است گواه قدمت ۱۴۰ساله بنای حیدر کرار است؛ نقشی که در آن تاکید شده: " ..هر که‌ این را کور کند علی کمرش را به‌شکند!" 


 امامزاده حیدرکرار پیشینه و اهمیت تاریخی 

بانی امامزاده حیدر کرار شادروان کربلایی غلام از طایفه تیله‌کوه (تیره‌ی سرخه‌وند) ایل آغاجری است که امروز نوادگان او در منطقه زیدون و بهبهان می‌زیند.

 ساختمان امامزاده به دست معماری خوش‌دست، استاد حسینعلی نام از اهالی دزفول بنا شده و نام او البته بدون اشاره به خاستگاهش، در کتیبه مورد اشاره به چشم می‌خورد.

برطبق تذکره موجود: "... امامزاده آزر الملقب به حیدرکرار ابن امامزاده محسن ابن‌السلطان السلاطین امام موسی کاظم علیه السلام در زمان خلافت المعتصم بالله بنی عباس علیه العنه و العذاب، ابلق سواران کوفی(به سرکردگی) رئیس محمد نامی و رئیس غضبان نامی در ولایت ارزنَک ملاطین فی‌ما‌بین رودخانه شیرین و رودخانه شور شهید نمودند." 

منظور از رودخانه‌ی شیرین و شور به ترتیب رودخانه‌های خیرآباد وزهره است که در این نقطه به هم می رسند و هنوز در گویش بومی به همین نام خوانده می‌شوند. 

 بنای امامزاده با استفاده از مصالح بومی ساخته شده و شامل یک گنبدخانه و تشکیلات ورودی متصل به آن است. پلان گنبدخانه مربع است که تبدیل به هشت شده و ساقه‌ی گنبد بر آن نشسته است. تشکیلات ورودی عبارت است از سه ایوان که دو ایوان کناری با کمرپوش، دو اشکوبه (دوطبقه) شده است این بخش‌ها سقف منحنی دارند اما بام آنها را با بهره گیری از چوب و ایجاد کانه‌پوش تخت کرده‌اند.
از هریک از ایوان‌های کناری، پله‌ای مارپیچ، به طبقه‌ی دوم وجود دارد که راه پله سمت چپ به بام نیز می‌رسد.

آنگونه که درعکس دیده می‌شود حیاط و دروازه‌ی ورودی بنا در تاریخ عکس هنوز ساخته نشده است که این با روایت شفاهـــی اهالی نیز منطبق است. به گفته‌ی کارشناسانی که از بنا بازدید داشته‌اند گنبدخانه دارای شاخصه‌های معماری دوره‌ی ایلخانی تا تیموری است (قرن 7تا9هجری مهی) و تشکیلات ورودی از الگوهای معماری صفویه پیروی می‌کند؛ این سبک معماری تا پایان دوره‌ی قاجار سبکی رایج و در بهبهان، کهگیلویه و مناطق جنوب غرب ایران محبوبیت داشته است.

سنگ قبرهای باقی‌مانده پیرامون امامزاده هم دارای تاریخ‌های نزدیک به تاریخ بناست و سنگ قدیمی‌تری یافت نشده است اماطبق روایات شفاهی پیش از ساخت امامزاده آثار مقبره ای موجود بوده که روی آن اتاقکی سنگی خشکه‌چین وجود داشته که در گویش محلی به اینگونه سازه‌ها کَرَه (Kara) گفته می‌شود.

بنای امامزاده حیدرکرار یگانه اثر تاریخی روستا نیست در کناره ی روستا و در فاصله‌ی پانصدمتری آن آثار ویرانه‌هایی قدیمی‌تر برجای مانده است که در گویش محلی به آن (کَلگَه) می‌گویند و کمی بالاتر از آن برفراز تپه‌ای مشرف بر رودخانه ی خیرآباد بقایای ساختمانی بزرگ با چهاربرج، دروازه ورودی، چاه آب و یک برج دیده‌بانی مجزا، دیده می‌شود که رو به سمت  به سمت رودخانه، بر دشت زیدون اشرف داشته است. این مجموعه قلعه مانند در این نقطه حیاتی، می‌تواند محل نشیمن حاکم منطقه فرض شود.

 در گویش بومی به آن(چهاربرجه) می‌گویند. از این‌ها گذشته آثار قنات‌ها،تاسیسات آبیاری و آسیاب‌ها در جای‌جای محل تلاقی رودها دیده می‌شوند که نشان از آبادانی منطقه در روزگاران گذشته دارد.


روستای حیدرکرار در اواخر دهه‌ی چهل خورشیدی مورد بازدید پروفسور هانیس گاوبه قرار گرفته است. همو سفالینه‌های این محوطه را جهت تعیین قدمت به دانشگاه توبینگن اتریش فرستاده است.

 گاوبه با استناد به شواهد و سفالینه‌ها قدمت دوران آبادانی منطقه حیدرکرار را از اواخر دوره ساسانی تا دوره‌ی ایلخانی تعیین کرده است او از امامزاده عکس هم برداشته اما در کتابش به چاپ نرسانده است-که امیدوارم روزی این عکس ها هم در دسترس قرار بگیرند.

و اما توصیف امامزاده و ترسیم موقعیت جغرافیای آن را در کتاب ارجان وکهگیلویه نیز می‌توان دید.

در متون کهن از جمله احسن‌التقاسیم مقدسی (قرن چهارم) در مسیر "ارگان" و "نوبندگان"(حدود نورآباد ممسنی فعلی)از "زیتون" در فاصله ی دو بریدی ارگان نام برده شده است؛  یاقوت حموی در معجم‌البلدان (قرن7 مهی) محلی را به نام "زیتان" در فاصله‌ی میان ارجان و کرانه‌های دریای فارس ذکر کرده است؛ حمدالله مستوفی قزوینی هم در  ذکر نواحی ارجان از "ریشهر که به زیتان معروف است" سخن گفته و همچنین زرکوب شیرازی در شیرازنامه به دژگلاب،قلعه فرامرز و "شهرزیدان" اشاره می‌کند.پروفسور گاوبه در کتابش دو بار منطقه‌ی حیدرکرار را مطابق با "زیتون"

و "زیتان" باستانی دانسته است که علاوه بر استواری شواهد تاریخی و آثار باستانی، توجه به موقعیت استراتژیک روستا نیز درست‌بودن این ادعا را ثابت می‌کند.

روستای حیدرکرار مرتفع‌ترین روستای دشت زیدون است که از دو سو توسط رودهای زهره و خیرآباد احاطه گردیده و نزدیکی آن به قلاع مستحکم "گل"، "گلاب" و "دهمرده" (احتمالا قلاع امیرفرامرز مندرج در فارسنامه ابن بلخی) برای استفاده در مواقع ناامنی و اضطرار میتوانسته است جای مناسبی را برای یک مرکز حکومتی فراهم آورد؛ آنگونه که از بقایای ساختمان چهاربرجه می‌توان حدس زد.


حیفم می‌آید که به نکته‌ای دیگر نیز در این زمینه  اشاره نکنم و آن این‌که: خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی در کتاب سوانح الافکار به زمین‌های زراعتی خود در "زیتان" اشاره می‌کند که در اختیار عامل حکومتی ایلخانی در منطقه، شخصی به نام خواجه جمال‌الدین است! 

جالب اینکه ساختمان چهاربرجه یادشده‌،  بر زمین‌های کشاورزی مرغوبی اشراف دارد که بر کناره ی شرقی رودخانــــه‌ی خیرآباد واقع شده‌اند و سازه‌های باستانی پیشرفته کشاورزی نظیر: قنات، آسیاب ها و کانال های آبرسانی نیز در آن‌جا به چشم می‌خورد.

 این اراضی هنوز هم به نام "جمال آباد" مشهورند که می‌تواند یادآور نام خواجه جمال مورد اشاره خواجه رشیدالدین، باشد! جالب‌تر اینکه براساس تحقیقات گاوبه،  قدمت سفالینه‌های منطقه‌ی حیدر‌کرار و قلاع پیرامون، دقیقا به عصر ایلخانی و  دوره خواجه رشیدالدین می‌رسد. 

از دیگر آثار باستانی به جا مانده در حاشیه رودخانه خیرآیاد، راهی است که از سمت ارگان به این منطقه کشیده شده و آثارش بر کناره‌های رودخانه خیرآباد موجود است؛  از جمله این آثار می‌توان به بقایایی چند از راه در منطقه‌ای بالاتر از جمال‌آباد که به "چم کلگه" معروف است و یک پل در نزدیکی روستای حیدرکرار در نقطه ای به‌نام "چه‌درخت" اشاره کرد که هنوز طاق آن سالم مانده است. 

این نقطه گدار رودخانه‌ی خیرآباد در این محدوده است که جاده با گذشتن از آن به حیدرکرار می‌رسیده و پس از آن از تنگه‌ای به‌نام ریشهر(درگویش بومی تنگ ریشِر) گذشته و از یک سو به طرف کرانه‌های خلیج فارس در فاصله شش فرسخی و از سوی دیگر به سمت ماهور میلاتی و نهایتا به شیراز امتداد می‌یافته است؛ مختصات این جاده ها با مسیرهای باستانی مندرج در متون کهن کاملاً منطبق است. 

توضیح: 
علاوه بر گاوبه، دکتراحمد اقتداری نیز در اواسط دهه پنجاه از روستا و امامزاده حیدر کرار بازدید داشته و عکس گرفته است که در کتاب آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان به چاپ رسیده است.

ایرج افشار سیستانی هم در دهه ۶۰ و نور محمدمجیدی در دهه ۷۰ (که به‌عنوان راهنما وعکاس همراهی‌اش کرده‌اند نیز به منطقه‌ی حیدر کرار آمده‌ و هرکدام شرحی از مشاهدات و تحقیقات خود را از امامزاده حیدرکرار در آثارشان منتشر نموده‌اند.

مهدی خادمیان زیدونی
۲۰بهمن ۱۴۰۰

(تشکر و قدردانی از دوست عزیز و ارجمند علمدار متولی بابت پیشنهاد و همکاری در نتیجه گیری، بخش‌بندی، حذف و اضافه این متن. )
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار