شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۸۴۳۳
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۹
بررسی یهود در آیه ۴١ سوره بقره 

شوشان - سیدعبدالمجیدعلوی:

وَآمِنُوا بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ ایمان بیاورید به آنچه نازل کرده‌ام که تصدیق‌کننده‌ی همانی است که در دستان شماست و نخستین افرادی مباشید که آن را انکار می‌کنند و نیز آیات مرا به بهایی اندک مفروشید و فقط از من بترسید.

این آیه که بنا به گفته‌ی ابن‌عباس خطابش به یهودیان مدینه است، می‌فرماید آنچه در قرآن بر حضرت محمد(ص) نازل کرده‌ام مطلب جدیدی نیست؛ بلکه مطالبی است که تصدیق‌کننده کتاب‌های پیشین است.

مژده هایی که در کتاب‌های پیشین داده‌شده مبنی‌بر ظهور پیامبر آخرالزمان. و شما به‌خاطر درک او جلای وطن کرده از سرزمین پر از نعمت و برکت کنعان و اطراف مسجدالاقصی به این سرزمین گرم و سوزان آمده‌اید؛ اکنون بدانید آن پیامبر آخرالزمان که منتظرش بودید، مبعوث شده و شما هم که نسبت‌به او شناخت کامل دارید و به صحت و اصالت او یقین دارید، حتی او را همانند فرزندان خود می‌شناسید، به او و کتاب او ایمان بیاورید.

شما که می‌دانید دین او به ارادهٔ خدای متعال جهانگیر خواهد شد، بنابراین انکار و ایمان نیاوردن شما هیچ تأثیری در پیشرفت دین او نخواهد داشت و دین او سراسر جهان را در خواهد نوردید.

آنچه می‌ماند این است که شما با انکارتان، نخستین مخالفان و انکار کنندگان دین حق خواهید بود و تا ابدالدهر گناه همهٔ انکار کنندگان به پای شما هم نوشته خواهد شد.

از این آیه می‌توان فهمید مهم‌ترین فرمانی که در تورات آمده آیه مربوط به بشارت ظهور حضرت محمد(ص) و فرمان اطاعت بی‌چون و چرا از اوست. همان‌طور که مهم‌ترین فرمان قرآن کریم آیه:«اطیعوا الله و أطیعوا الرسول و اولی‌الامر منکم» (۵٩ نساء) ‌است.

از این‌جا معنای «مُصَدِقًا لِمَا مَعَکُم» کاملاً برای ما روشن می‌شود. اما یهود ١۴٠٠ سال است که حاضر نیست مهم‌ترین فرمان کتاب آسمانی خود را بپذیرد و هنوز در مقابل آن لجاجت می‌کند. و آتش جهنم را برای خود تدارک می‌بیند.

«وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا»
آنان که از خدا و پیامبرش نافرمانی کنند یقیناً آتش جاودان نصیبشان گشته و تا ابد در آن خواهند ماند. (٢٣ جن)  

روی سخن با بعضی از به‌اصطلاح روشنفکران مذهبی است که می‌گویند آن دسته از یهود و نصارا که به دین خود عمل می‌کنند اهل نجاتند.

 اینان به آیه‌ی ۶٢ سوره بقره استناد می‌کنند، ولی بدون تأمل در معنای دقیق کلمات آیه، می‌گویند چون در آیه گفته «مَن آمَنَ بِاللَّهِ» و آنها در آیین خود به خدا ایمان دارند، پس به دین خود مؤمن بوده و اهل نجاتند.

بدون توجه به اینکه یهود و نصارا به آن کتاب آسمانی که بر موسی(ع) نازل شد ایمان ندارند. زیرا در طول تاریخ دو مرتبه تورات بکلی نابود شده و سالها بعد افرادی از علمای یهود، چیزهایی که از این و آن شنیده بودند را جمع آوری نموده و نام تورات بر آن نهادند.

بنابراین یهودیان کنونی و نیز یهودیان معاصر رسول اکرم(ص) پیروان توراتی که خدا بر حضرت موسی علیه السلام نازل فرموده نیستند.

تورات نازل شده بر حضرت موسی(ع) کتاب توحید است، در حالیکه در تورات موجود، دستان خدای یهود بسته است و پسری به نام عزیر هم دارد، حضرت یعقوب با او کشتی می‌گیرد و پشتش را به خاک می‌مالد.

دوم آنکه یهود به همان کتاب دستنوشتهٔ خود هم ایمان ندارند؛ بلکه بعض آیاتش را مؤمنند  و بعض دیگر را کافرند.

از اینکه یهودیان هم عصر رسول الله(ص) نسبت به بشارت حضرت محمد(ص) اعتراض نکرده و نگفته اند که ظهور آن حضرت در توراتشان نیست، (چنین انکاری از یهود در تاریخ ثبت نشده) نشان میدهد که در همان تورات دستکاری شدهٔ عصر بعثت، هنوز هم بشارت به ظهور حضرت محمد(ص) از آیات کلیدی کتابشان بوده، اگر نبود دلیلی نداشت سرزمین پر خیر و برکت کنعان را رها کرده به صحرای سوزان حجاز بیایند. 

چنین افرادی که بعض آیات خدا را قبول دارند و بعض دیگر را قبول ندارند، در قرآن کریم، باشدیدترین برچسب، خداوند آنها را کافر معرفی نموده است.

«وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا
أُولَٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا» و ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﺑﻌﻀﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﻪ!» ﻭ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺮﻭﻧﺪ، کافران حقیقی اند. (١٥١ و ١۵٢ نساء) و نیز  در آیات ۶٧ تا ٧٣ سوره آل‌عمران به صراحت آنها را مشرک می‌داند.
 
اگر بخواهیم ریشه‌یابی کنیم که چرا یهود حاضر نیست مهم‌ترین فرمان الهی کتاب آسمانی خود را بپذیرد و به اطاعت از رسول اکرم(ص) گردن نهد، همین آیه جواب مارا داده‌است و آن‌چیزی نیست جز منافع مادی که از تکذیب آن برایشان حاصل می‌شود.

وَ لَا تَشتَرُوا بِآیَاتِی سَمَنًا قَلِیلًا» برخی شأن نزولها می‌گوید که  همه‌ساله منافعی از سوی یهودیان به علما و بزرگانشان چون  «حی بن اخطب» و  «کعب بن اشرف» تقدیم می‌شد، اینان به‌خاطر آن که از آن منافع محروم نشوند حاضر نمی‌شدند ظهور حضرت محمد(ص) را تأیید کنند.

چون در آن صورت مردم یا بخش عظیمی از مردم به پیامبر جدید ایمان می‌آوردند و دیگر منافع علمای یهود از دست می‌رفت.

 درحالی‌که می‌دیدند تورات اوصاف حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله وسلم و حضرت علی علیه‌السلام را به‌عنوان وصی او، موبه‌مو شرح داده؛ ولی به پیروان خود می‌گفتند این دو، آن دو تن که تورات نشانی‌هایشان را داده، نیستند. آن‌ها پانصد سال دیگر ظهور خواهند کرد.

 کمی از تاریخ یهود 

از میان فرقه‌های متعدد یهودی، فقط سه فرقه از آن‌ها که اعتقاد به بعثت پیامبر آخرالزمان داشتند، از حدود هزار سال قبل‌از بعثت، از محل سکونت خود (جایی‌که حضرت موسی علیه‌السلام آن‌ها را به آن‌جا کوچانده بود)، راه افتاده و در مدینه مستقر شدند، چون در تورات آمده بود که پیغمبر آخرالزمان در مکه ظهور می‌کند، به مدینه مهاجرت نموده و قبله را تغییر خواهد داد.

 پس‌از آن دولت تشکیل داده و دولتش جهانگیر خواهد شد.

 این سه فرقه (بی‌نضیر، بنی‌قریظه و بنی‌قینقاع) هر کدام با انگیزه‌های متفاوت به مدینه آمد.

 یک فرقه برای کشتن حضرت محمد(ص) آمده بود تا مانع شکل گیری دولت جهانگیر غیریهود گردد.

 دسته دوم آمده بود بلکه بتواند در دین جدید نفوذ و آن را از درون فاسد نمایند، تا آنجا که دین جدید نتواند رقیبی برای آن‌ها که داعیه سلطنت بر جهان را داشتند به حساب آید. 

دسته سوم آمده بودند که به دین رسول اکرم(ص) درآیند و در پرتو دین اسلام به آقایی جهان برسند. 

بعضی آیات قرآن در مورد یهود که مفاهیم متفاوت دارد، درواقع هرکدام حکایت حال یکی از این سه فرقه را بیان می‌کند.

این سه فرقه نه‌تنها با هم متحد نبودند بلکه با هم دشمنی هم داشتند وگاه جنگهای خونین بین آنان واقع میشد.

یهودیان کنونی نیز همدلی و اتحاد و انسجامی با هم ندارند و همدیگر را تکفیر می‌کنند. آل‌سعود که از بازماندگان یهودیان حجاز هستند و علی‌رغم تظاهر به اسلام هنوز بر آیین سابق خود پای می‌فشارند، تفرقه و تکفیر را در جهان اسلام دامن می‌زنند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار