بدون ثروت و امکانات مالی، زبان فارسی و همان فرهنگ ایرانشهری و اسلامی هم که به آن مینازیم دچار مشکل میشود و ایران هر روز ضعیف و ضعیفتر میشود. جامعهای که فقیر باشد چگونه میتواند دنبال حقوق شهروندی برود؟! جامعهای که از حل مسائل اولیه و اساسی زندگی عبور نکرده چگونه میتواند جامعهای متمدن بسازد؟!
شوشان - محمود سریعالقلم :
کشورهایی که از سه عنصر عبور نکنند هرگز نمیتوانند به رشد و توسعه اقتصادی برسند
1) اول عبور از تاریخ است؛ یعنی اتفاقاتی که در تاریخ یک کشور رخ داده نباید مبنایی برای سیاستگذاری آن در آینده باشد؛ مثلا اگر ژاپنیها بخواهند تاریخ را مبنا قرار دهند هرگز نباید با چینیها به خاطر سالها ظلم در حقشان ارتباط برقرار کنند یا اگر تاریخ مبنا بود ویتنام هم نباید امروز با آمریکا یکمیلیارد دلار تجارت میداشت؛ چرا ما ایرانیها باید هنوز ضداعراب باشیم؟!
این سیاستِ نو نمودن زخمهای کهنه، کار انگلیس و غرب جهت اختلافافکنی است.
2) دوم عبور از موضوع هویت است؛ یعنی کشورها باید در بارۀ هویت خود اعتماد بهنفس داشته باشند، ولی نه آنقدر که ارتباطات جهانی با سایر کشورها را مضر برای هویت و فرهنگشان بدانند و همه چیز را بومیسازی و ملیسازی کنند. نباید از ترس محو زبان و فرهنگ و قومیت، خود را منزوی کرد. تکامل روندی طبیعی است. هیچ سدی مانعش نخواهد شد. تاکید بر زبان مادری و نژاد کار غربیها جهت تجزیه کشورهای بزرگتر است، وگرنه فرانسه دارای اقوام قوم گل، قوم بربر، قوم کولی، قوم برایتون، قوم سفاردی، قوم کاتالان، قوم ژرمن، قوم فرانس است که هرکدام دارای زبان و فرهنگ متفاوت هستند، اما همگی با زبان ملی خود یعنی فرانسوی آموزش و نامهنگاری دارند.
3) سوم حل مساله امنیت است یعنی نباید امنیت خود را در تضاد با ارتباطات جهانی تعریف کرد. ژاپن، هند، اندونزی، کره جنوبی همگی نظام جهانی را پذیرفتهاند، اما فرهنگ مختص به خود دارند.
اما ما تکلیفمان را با این سه عنصر روشن نکردهایم و از این حیث به روسیه شباهت زیادی داریم؛ یعنی همچنان در تاریخ پرشکوه گذشته جا ماندهایم و برای حفظ آن آینده را نابود میکنیم و هنوز متجاوزان دو هزارسال قبل به ایران را دشمن خونی میدانیم. باید توجه داشت. بدون ثروت و امکانات مالی، زبان فارسی و همان فرهنگ ایرانشهری و اسلامی هم که به آن مینازیم دچار مشکل میشود و ایران هر روز ضعیف و ضعیفتر میشود. جامعهای که فقیر باشد چگونه میتواند دنبال حقوق شهروندی برود؟! جامعهای که از حل مسائل اولیه و اساسی زندگی عبور نکرده چگونه میتواند جامعهای متمدن بسازد؟!
تمدن امکانات میخواهد. آیا کره جنوبی میتوانست در دهه ۶۰ میلادی جامعه مدنی بسازد؟! من از افزایش ثروت ملی با بهرهبرداری اقتصادی از نظام بینالملل صحبت میکنم، این که کشور به اندازهای پسانداز داشته باشد که بتواند به مسائلش برسد نه اینکه ٩٠ درصد بودجه جاری آن صرف حقوق کارکنان دولت و نهادهای مذهبی و رقابت ناخواسته شود.
درک سیاستمداران ما از اقتصاد بینالملل محدود است، مثلا نمیدانیم در دنیای امروز چین چه نقشی دارد یا اینکه عربستان از ۹ موسسه معتبر بینالمللی درخواست کرده تا وضعیت این کشور در ۲۰ سال آینده را مورد مطالعه قرار دهند و بررسی کنند برای حفظ و ارتقای کیفیت زندگی در این کشور و افزایش درآمدهای ملی آن چه باید کرد؟
چرا و چطور کره جنوبی یا برزیل با این سرعت در اقتصاد جهانی نقشآفرین شدند؟ نمیدانیم اندونزی با بیش از ۲۰۰ میلیون نفر جمعیت چطور توانست نرخ فقر را در ۱۵ سال ریشهکن کند، چرا نمیدانیم؟!
چون اکثریت سیاستگذاران ما سیاستمدار نیستند. روضهخوانند. متون بینالمللی نمیخوانند و جهان را صرفا از دریچه مسائل امنیتی و فقهی تحلیل میکنند و نمیاندیشند که اگر ۲۰ سال دیگر با همین سیاستگذاریها حرکت کنیم ایران تازه به افغانستان امروز می رسد!
نظره ازجنبه روبه جلوکاملا متین است 1. ماازداخل درگیر ذهنی وبزن در وداخل هستیم 2.زایچه بیش ازحد علمای بدون تخصص ونهادهای مصرفی معظلی است که گریبان گیرای آن است. چه رسد به 8سال جنگ وتحریم پایان ناپذیر. باتشکر