کد خبر: ۱۰۸۸۶۷
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۱

در سوگ میراث پژوه خوزی استاد عباس نژاد فتحی نازنین

مبهوت مانده ام كه چرا اندکی صبر نکرد چطور از علايق بسياري كه نسبت به هرخشت قديمي درون كوچه هاي شوشتر داشت دل برید و دست نوشته هايش را ناتمام گذاشت ! چگونه نگاهش را از اشيا
شوشان - علی سوار نژاد :
نمي دانم چه بايد بگويم و از كجا شروع كنم ،سنگيني داغ چنان شعله مي كشد كه مجال حركت به هيچ جنبنده اي نمي دهد ، همه چون نهال خشكيده اي در شوك ايستاده اند و براي افتادن در فراق آب لحظه ها را مي شمارند و ما که عادت به مرثیه خوانی نمودیم ! نازنین فرهیخته شهر عباس نژاد فتحي  رفت و من مبهوت مانده ام كه چرا اندکی صبر نکرد چطور از علايق بسياري كه نسبت به هرخشت قديمي درون كوچه هاي شوشتر داشت دل برید و دست نوشته هايش را ناتمام  گذاشت !  چگونه نگاهش را از اشيا تاريخي كه با رنج و خون دل زياد جمع كرده بود و موزه اي راه اندازي كرد برداشت و چشم از ديدن آنها بست ؟ نی هایی که کاشت از جداییها شکایت دارند و نیزار ماتم گرفته است . عمو عباس؛ قصه ناتمام مانده بود و در ميان يكي بود يكي نبودي كه راوي براي شروع قصه مي گفت حالا در مي يابم وقتي قصه تمام شد همان يكي كه نبود تو بودي ! و امروز كه همه با چشمي گريان با تو وداع مي كنند برادر شهيدت به استقبالت خواهد آمد و لبخند خواهد زد ، ديگر زمين تاب سنگينيت را نداشت و تو را به آسمان سپرد .
تسليت به همه اهل زمين و به راد كه در پيمودن مسير معرفي فرهنگ و تاريخ شوشتر مسئو ليتي سنگين تر از هميشه بر دوش او گذاشته شد و مطمئن باش چراغي كه او بر افروخت هرگز خاموش نخواهد شد و درخشش چراغی که عباس نژاد فتحي روشن کرد تا هميشه تاريخ نور خواهد پاشید و شعاع آن تا دور دست ها خواهد رفت.
روحش شاد
نظرات بینندگان