شوشان - امید حلالی :
آنچه انگیزه ای شد تا این سطور به رشته تحریر درآید تحولات خانه مطبوعات خوزستان است که ظرف هفته گدشته مجادلات و اشفتگی هایی را میان اهالی رسانه بوجود آورده است. لذا مختصرا به عنوان عضوی از جامعه اهل قلم و مدیر اسبق و از موسسین خانه که خاطراتی از کلیت کار را دارم به حضورتان علی الخصوص اعضای مجمع عمومی و هیات مدیره تقدیم می شود امیدوارم در این اشفتگی ها و اختلاف نظرها موثر باشد :
بعد از ثبت همین خانه مطبوعات و نپذیرفتن نتایج توسط برخی همکاران و سپس طرح شکایت قضایی از اینجانب به عنوان مدیر در دادگاه که چند سالی طول کشید با موضوعیت انحلال خانه بالاخره ما موفق شدیم خانه را از انحلال حفظ کنیم. بلافاصله با ارشاد مکاتبه کردیم که فعالیت ها را از تعلیق بیرون بیاوریم و با هر دردسری بود به سمت انتخابات رفتیم. با مخالفان و منتقدان و شاکیان که افراد مهم و تاثیر گزار اما غیر هم نظری با ما بودند مثل آقایان حسین نژادیان و فارسی زاده و ایزدی و همین جناب فرج ... جلساتی برگزار کردیم. و قرار گذاشتیم با پالایش اعضا و عضو گیری جدید برویم سمت انتخابات.
دو لیست شاخص وجود داشت که اتفاقن رقبای ما رای آوردند (که وارد بحث نمی شوم چگونه) و من و سید رسول علی البدل های اول و دوم شدیم در رده مدیران مسوول
بلافاصله از ارشاد تقاضای جلسه کردم برای تغییر و تحول اداری و اسناد و ... مطابق اساس نامه. جلسه تشکیل شد و همراه دادن اسناد اینجانب حقوق خود را مطالبه کردم که با اجاره دفتری که در اختیار خانه گذاشته بودم شد ۱۰۰ میلیون. عزیزان هیات مدیره جدید گفتند ما متعهد به پرداخت نیستیم. به آنها در همان جلسه ثابت کردم که شما طبق قانون تجارت که بر اساسنامه خانه حاکم است قایم مقام تمامی تعهدات هیات مدیره قبلی هستید. پس از اثبات، ۹۰ میلیون از حق مسلم و اثبات شده خودم را در همان جلسه بخشیدم به خانه که به نظر خودم حق و کرامت را با هم اثبات کرده باشم و یکجا. گفتند آن ده تومان را چرا نمی بخشی؟ دلایلی داشتم و نبخشیدم آن را . تیر ماه بود و مقداری حق عضویت داشتیم قریب ۱.۸ میلیون که آن را در صورتجلسه تحویل گرفتم و مکتوب کردیم با امضای تمامی اعضای هیات مدیره جدید که اگر تا شهریور تا سقف ۱۰ تومان را با من تسویه نکنند اینجانب حق پیگیری حقوقی روی کل 100 تومان طلبم را دارم.
در پاسخ زحمات و حسن نیت و اکرام ما به عنوان علی البدل هم مانع حضور در جلسه شدند. شهریور آن سال و دو سه سال بعد آمد و رفت و خبری از تسویه نشد. یک روز آمدم ارشاد و پرونده را گذاشتم روی میز و نامه زدم و موضوع را یادآور شدم که پیگیری حقوقی می کنم چون دوستان به تعهد خود عمل نکرده بودند و ما را هم به هر نحو حذف می کردند.
در حالی که بسیار گرم و مصمم به انجام این کار بودم و تدارک حقوقی لازم را هم دیده بودم فقط یک جمله مانع شد. آن همه انگیزه و مقابلش فقط یک جمله!
آن هم نه از طرف دوست ارزشمند مان دکتر جوروند بلکه از طرف سرکار خانم بحیرایی! فقط یک جمله گفت و جمله اش به هدف خورد که هنوز در گوشم است. نمی دانم خودشان یادشان می آید یا خیر؟ گفت : «خواهرانه به شما می گویم این موضوع را پیگیری نکنید حتا در صورت محق بودن تان چون به صلاح نیست!»
همین یک جمله مرا تکان داد و آن انگیزه ها و پوشه مدارک و مستندات آماده ارایه به مقام قضایی را سپردم به بایگانی شخصی.
بله برخی اوقات فقط یک جمله خیرخواهانه هزار برابر بالاتر از تهییج دوستان و دلسوز نمایان و اطرافیان یا رهنمودهای حقوقی وکلاست.
(تمام صورتجلسات مورد اشاره در متن بالا نزد اینجانب موجود و محفوظ است و اگر دوستی تشکیکی دارد در بحث هایی که نوشتم آماده ام در شخصی برایش بفرستم )
و اما سخنی با هیات مدیره، مدیر و بازرسان خانه مطبوعات خوزستان :
1)
همکاران گرامی رسانه ای عضو مجمع عمومی خانه مطبوعات، هیات مدیره و بازرسان عزیز خانه مطبوعات خوزستان :
مقابل هم صنف ایستادن ولو حق جانب شما باشد مثل ایستادن مقابل برادر تنی است. فصل های کاری می آیند و می روند اما همچنان چشم ها در هم تنیده می شود.
در مجمع عمومی منتهی به انتخابات در دوره ای که ما برگزار کردیم و انتخاباتی شد که خانه تحویل جریان مقابل و رقیب و شاکی ما شد موقع دادن گزارش وقتی پشت تریبون قرار گرفتم ناخواسته یاد این قضاوت حکیمانه و مشهور مولی الموحدین و شاه نجف حضرت امیر (ع) افتادم و آن را نقل کردم که دو زن بر طفلی ادعای مادری کردند. آنان را نزد امام بردند. امام فرمود طفل را بیاورید و هر طرفش را یکی از مدعیان بگیرد. سپس آن را بکشید. هر کس زورش چربید و بچه را تصاحب کرد مادر است. دو زن آمدند و تا فرمایش امام خواست صورت گیرد یکی از زنان رها کرد. مولا فرمود چرا فرزند را رها کردی؟ گفت : بخاطر سلامت و عدم زیان بچه گذشتم. مولا طفل را گرفت و به آن زن داد و گفت تو مادر واقعی هستی! چون حاضر نشدی فرزندت به خطر بیفتد. و این درس برای آیندگان ماند.
بله عزیزان ما اتفاقن در آن کودتاچی خطاب شدیم اما هم خانه را ثبت کردیم و هم نگذاشتیم خانه منحل شود و هم تقدیم عزیزان دیگر کردیم که هم به فرمایش و قضاوت مولا عمل کرده باشیم و هم به قول شاعر :
گر تو بهتر می زنی بستان بزن!
چه اشکال دارد دیگران بیایند و بستانند و اگر می توانند بهتر بزنند
2)
برادر گرامی جناب افشار پرویری، شما به عنوان مسوول وقت در تشکیلات صنفی باید روی اساس نامه ای که مجری آن بوده اید تسلط داشته باشید و انتظار است منطقی و بدون فرافکنی طرح مطلب کنید.
تلقی خود از آیین نامه داخلی را بفرمایید تا گفت و شنود و بحثی استدلالی مطرح شود.
روی نپذیرفتن رای هیات مدیره از طرف برخی از شما این همه بحث درگرفته و کلی افراد مرتبط و غیر مرتبط با موضوع حرف و تهمت خورده اند و صنف در آستانه چند شقه شدن قرار گرفته است. اکثر اهالی صنف از این وضعیت ناخرسندند و این حس را اعلام کرده اند.
برادر خوب، هر آمدنی را رفتنی ست. روسای جمهور می آیند و می روند، استانداران، شهرداران و مدیران کل تا بخشداران و مسوولین واحدهای اداری کوچک تر گرفته تا این صنف.
پیشنهاد خیرخواهانه ام به شما پذیرش و تمکین رای هیات مدیره است تا عزت شخص شما، هیات مدیره و تمامی آحاد صنف حفظ شود و پرهیز از هرگونه حاشیه سازی.
حتا اگر حقی برای شما در این ماجرا و جریان هست بگذرید و بگذارید آرامش و طمانینه برقرار شود. حال حاضر کشور و استان هزار گرفتاری دارد که بهتر از من می دانید. نارضایتی و نگرانی از آینده بابت جراحی اقتصادی و گرانی ها که به خیابان ها کشیده شده، ریزگردی که امان مردمان را بریده، کم آبی، وضع اینترنت که لازمه کار رسانه ای ست و ...
مردم در این مقطع از رسانه انتظار همراهی را دارند نه مشغول شدن به خود و به هم پریدن.
اکثریت هیات مدیره ای که به شما رای داده و فرصت کار کردن بعد از دو سال و نیم به هر دلیل موجه یا ناموجه رای به کنار رفتن شما داده. آیا باید برای این رای این وضعیت بغرنج و آشفته بوجود بیاید یا انتظار است به ایجاد آرامش صنفی کمک کنیم؟
اگر از دیگری، از فرد جوان تر و با انرژی تر و طبعا بی تجربه تر انتظار نیست اما از شما که انتظار هست که بحث ها را خاتمه دهید و به خانه مطبوعات در ادامه راه کمک کنیم به عنوان عضو مجمع عمومی
3)
تجربه ثابت کرده اگر ارشاد از موضع ارشادی و هدایتی خارج شود و بخواهد حکم دهد کار پیچیده تر می شود. اصل این است که افراد غیر هم نظر و هم صنف به مثابه اعضای یک خانواده چفت و جور هم شوند و از گلوی هم پایین روند و با هم کنار بیایند.
رقابت صنفی البته بلامانع است و ناهم سلیقه بودن هیچ اشکالی ندارد جخ در مراحلی خوب هم هست که نبی مکرم (ص) و اسوه محاسن اخلاقی فرمود : «اختلاف علما امتی رحمه»!
لذا چالش فنی یا اختلاف رویکردی اشکالی ندارد و خیر است اما نباید چارچوب های اخلاقی در هم بشکند و به تهمت و توهین بکشد و در این میان مطلقا نباید به بد اخلاقند و هتاکان هر طرف مجال داد که پشت بزرگی یا طیفی سنگر بگیرند و سنگ بیاندازند.
هتاکان از هر طرف که باشند باید محکوم و سپس طرد شوند که این کار لازمه پالایش و سلامت صنفی ست.