پاکبان! بی هیچ منتی، بی هیچ ادعایی و وعده ای، صادقانه در حال نظافت شهر است. این یک واقعیت است، با کمترین درآمد و شاید با دریافت با تاخیر و تعویق چندماهه حقوق و مزایا، اما همچنان شهر را خالی از هرگونه زباله می کنند
شوشان - مجتبی حلالی :
محیط خانه سرد بود. سرما بیشتر از روزهای قبل احساس میشد.
خوزستانی ها خیلی خوب می دانند، می دانند که سرمای بالای کولرهای گازی در تابستان، نشانی جز شرجی شدن هوا ندارد. بویژه قبل از طلوع آفتاب شدت رطوبت و شرجی آنقدر بالاست که بدن دم می کند، حرارت می بارد. اگرچه شرجی به شرجی های مرداد و شهریور شبیه نبود، اما بواقع جزء گرم ترین روزهای ابتدای سال تا کنون بود.
و حالا تنها کافی است درب منزل را بگشایم. دقیقا با تنور داغ و دم نانوایی سر کوچه مان مواجه شدم. این تازه در محیط مشاعات ساختمان است، خدایا بیرون از ساختمان چه خبر است!؟
سوار بر خودرو، ترافیک اول صبح، شرجی بالا و کولرهای خودرو نیز سنگ تمام. در طول مسیر اما می دیدم برخی تنها به پایین راندن شیشه ها اکتفا کرده اند. یحتمل بحث سوخت بنزین مطرح بود، وگرنه این هوا با این رطوبت قطعا کولر لازم است، ولاغیر. بحث گاز کولر و خرابی کمپرسور نیز برای خوزستانی جماعت در این فصل بی معنی است، چراکه همه ما خوزستانی ها خوب می دانیم که از همان فروردین در برخی ساعات روز کولر به شدت لازم است.
چند پل شهر را گذر می کردم. پاکبانان با لباس فرم در حال نظافت شهرند. عمیقا و بیش از هر زمانی رنجور شدم. در این گرما با لباس فرم ضخیم، مرحبا به غیرتشان. نان پدر حلالتان. نانی که بر سفره می برید نیز حلال و گوارای وجودتان اگرچه اندک! آنها نه انتظار آنچنانی دارند و نه فیش حقوقی شان نجومی است. نه با خودروی شاسی بلند تردد دارند و نه سیسمونی از ترکیه تهیه می کنند. و این همان اختلاف ناراحت کننده است.
چقدر لذت بخش است از کنارشان گذر کردن و بوق سر دادن و دستی تکان دادن به نشانه تشکر و خداقوت. اگرچه احساساتم بدلیل شرجی، فوران کرده بود، اما این کار همیشگی ام بوده و هست، لیکن امروز برایم جذابیتی دگر داشت.
در این بین باید به افرادی اشاره داشت، که از خودروهای خود زباله و موارد اضافی اگر دارند، بی توجه به هیچ فرهنگ و اخلاقیاتی، به بیرون پرتاب کرده و گویی سطل زباله شان همین خیابان ها و معابر است.
یاد آن جمله افتادم: به خاطر درد کمر پدرم، زباله هایتان را در سطل های مخصوص زباله بیاندازید، آن دسته افراد که توجه ندارند، عجب دلی دارند!
پاکبان! بی هیچ منتی، بی هیچ ادعایی و وعده ای، صادقانه در حال نظافت شهر است. این یک واقعیت است، با کمترین درآمد و شاید با دریافت با تاخیر و تعویق چندماهه حقوق و مزایا، اما همچنان شهر را خالی از هرگونه زباله می کنند، بی شک اگر زباله ای هم هست، کم کاری آن پاکبان صادق و زحمت کش نیست.
پاکبانان! یکروز، تنها یکروز را تصور کنید، اگر حضور نداشته باشند، با این حجم از زباله های خانگی و برخی خودروها که سطل زباله و خیابان و معابر برایشان تفاوتی ندارد، چه بر سر شهر می آمد. بویژه پس از شیوع کرونا. قطعا میزبان انواع بیماری و مگس و حشرات و ... خواهیم بود. بلعکس اگر برخی مدیران و مسوولین مختلف، یک هفته نباشند! آیا آب از آب تکان می خورد!؟