- آرشیو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- درباره ما
- |
- |
-
- صفحه نخست
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- شهرستان ها
- |
- تماس با ما
- |
- پیوند ها
- چرا سید ابوالحسن حسن زاده ؟
- ساعت جدید کاری برای ادارات اعلام شد
- مدیران با مردم ارتباط نزدیکی داشته باشند
- رفع مشکل استقرار شرکتهای دانش بنیان با تحقق مصوبه سفر رییس جمهور به خوزستان
- رسانه طراز انقلاب اسلامی یعنی نقد منصفانه، اطلاع رسانی شفاف و صادقانه و پرهیز از دروغ و تهمت
- بهره مندی از ظرفیت های فرهنگی انقلاب برای مقابله با اباحه گری بسنده می کند
- چرا به جای ساماندهی متکدیان؛ سیستمی افزایش پیدا می کنند؟!!
- انقلابات رنگی تحت الگوی جوکریسم
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۳
پیامبر اکرم (ص):مسافرت كنيد تا تندرست مانيد و روزى داده شويد .
امام حسین(ع): از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است...
امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
آخرین اخبار
شوشان - ارسلان شهنی :
می دانید من و ما توقع نداریم شما با دیدن این چارچوب بر دوش این مردها ، معنای این تصاویر را بدانید ، یا درد و خشمی که قرن هاست در سلول ها و رگهای ما رسوب کرده و نیز جاری است را حس کنید !
نه اینجوری نه ، اینطور تعریف کنم شاید بهتر باشد.که:
من ۴۵ سال دارم . یادم هست بچه بودم در جایی دقیقا مثل همین فیلم حالا دو کوه آن طرف تر ازین مردمان مظلوم ذلکی.
ناگهان شیون زن ها بر خواست .
بیامرزی کاکام نیازعلی را خرس گرفته بود . کاکا نیازعلی ۹ دختر داشت . من همسن تهمینه بودم یا پروانه.
تهمینه و پروانه و لیلا و تاجماه و همه دخترها گریه می کردند بر تن پاره پاره پدرشان. چارچوبی درست کردند همینطوری و کاکا نیازعلی را بر آن بستند تا برای درمان به شهر ببرند .مردها باید یک روز این چارچوب را میان کوره راههای تنگ و صعب العبور بر دوش می کشیدند تا به ابتدای جاده ماشین رو برسند!. بعد کاکا نوروز از بالای کوه افتاد درست پیش پای زنش «کچی صاحب جان». کاکا نوروز بعد از ۸ساعت روی همین چارچوب جان داد و به جاده نرسید .بعد بیامرزی کاکا نبی از کوه افتاد ۳۰ساله بود و دو دختر داشت نگار و‌نگین ! به شهر نرسید و جان داد .
یکی دوسال بعد کاکا سلطانمراد شکارچی شجاع ما از کوه افتاد . ۳۲ سالش بود و ۷بچه داشت که اسفندیار بزگترینشان بود ۱۲ساله !.
دوباره همینطور چارچوب بستند مردها زیر چارچوب و زنها شیون کشان در پی.
کاکاسلطانمراد الان ۳۵ سال است روی ویلچر است!. بعد مهین ! دختر کوچک و زیبای کاکا سیاوش ، بخشی از موهای طلایی اش تا خیلی بعد لای شاخه های درخت بادامی در مسیر سقوط مانده بودند!
رفت همان ۶ ساله رفت. بعد ذبیح الله پسر ۱۴ساله کاکاخانعلی را مار زد ، بعد از ساعت ها که بر روی چارچوب مقاومت میکرد ،درست قبل از رسیدن به جاده جان داد.
بعد پسرکاکا شیرعلی ۱۸ سالش بود در شبی بارانی ،پایش لیز خورد و رفت. باز دوباره باران سیل آسا بارید . بیامرزی کاکا محمدرضا سقوط کرد .۶ بچه داشت. سیلاب راه خانواده اش را بسته بود ،دوباره چارچوب بستند و کاکا محمدرضا هم رفت .
.اینها که گفتم تازه فقط مربوط به یک اولادند در یک روستا! و صدها روستا مثل ما ، بی جاده، بی راه ،بی آب ،بی برق و بی حرف و یی حرف و بی حرف!
در زاگرس ،زاگرس اندوهگین .
انگار نه انگار عصر فضا باشد و ماهواره و چه و چه...
حالا مردمان ستمدیده ی ذلکی ،مردمان مظلوم الیگودرز ،مردمان بی راه، مردمان غمگین، مردمان خشمگین...
ای سارا ! ای سارا ! های های های سارا !
مرداد ۱۴۰۱
