شوشان - بیت الله بابادی :
در کوههای زاگرس و جنوب و جنوبغربی کشورمان ۲ نوع بارش وجود دارد؛ بارش مدیترانهای که آرام و بدون رعد و برق است و در بختیاری به آن باران «نَرمه» میگویند و دیگری، باران اقیانوسی است که توأم با رعد و برق و طوفان رودخانهها و بارندگیهای شدید است.
ظرف هفتههای گذشته بارندگی اقیانوس هند تحت عنوان «مانسون» وارد کشورمان شد و به شکل بارانزا و ویرانگر و در بعضی مناطق همراه با گرد و خاک به کشورمان هجوم آورد و متاسفانه مردم بهخصوص در شهرستانهای شرق و کوهستانی خوزستان را آماج حملات خود قرار داد و زیر شدیداً طوفانها، ضررهای جانی و مالی زیادی را به وجود آورد ماشینها و زیرساختها و منازل و جادهها و پلها از جمله مواردی بودند که علاوه بر انسانها، بیشترین خسارت را در یک ۱۰۰ سال اخیر دیدند، اما به راستی چرا اینگونه شده است؟
وقتی در مملکت ما که جنگلها را قطع و از آن زغال درست میکنند و در مغازهها و خیابانها در دهها گونی میفروشند و در کوهها درختان جنگلی را قطع میکنند و ویلا و جاده میسازند، چه انتظاری داریم که شاهد چنین رویدادهایی نباشیم؟ آنها چه کسانی هستند که به حریم کوهها تجاوز میکنند و چه کسانی به آنها مجوز میدهند؟ موقعیکه اکوسیستم رودخانهها را در برداشت شن و قلوهسنگهای ریز و درشت با دستگاههای پیشرفته برای کارخانههای سنگشکن حمل میکنند و موانع طبیعی و بوتههای خودرو و درختان خرزهره و «جاز» را از میان میبرند و یا هنگامی که عدهای ناآگاه جنگلها را آتش میزنند و صدای کسی درنمیآید، دیگر چه باید کرد؟ اگر تلویزیون فیلم و سریالهایی در مورد روستاها و کوهها و درهها و جنگلها و طبیعت را با سرودهای روستایی همراه نکند، تا همزبان فارسی پاس داشته و هم فرهنگ جنگلدوستی در مردم نهادینه شود، از دیگران چه کاری ساخته است و اگر هم فیلم مستندی در این خصوص پخش شود، در ساعتهایی است که بیشتر مردم درخوابند و یا از شبکههایی پخش میشود که در خیلی از مناطق کشور قابل دریافت نیست.
از طرفی چرا در مملکت ما به جای فصل منابع طبیعی و آبخیزداری، هفته منابع طبیعی داریم؟ سازمان منابع طبیعی طرحهای آبخیزداری را اجرا کرده است که هیچ هزینه و تبصره و قانونی برای تخلیه و لایروبی آنها دیده نمیشود، بنابراین به طرحهای آبخیزداری باید اهمیت داده شود و ضمن پاکسازی رسوبات طرحهای آبخیزداری قبلی، ساخت این گونه حوضچههای نگهداری آب را مد نظر داشته باشند.
در منطقه باغملک اگر ۳ سد در حال مطالعه ««مالآقا»، «پوتو» و «تنگ چویل» که حدود ۴۰ سال از شروع به کار آنها صحبت میشود انجام میشد، امروز کشاورزان باغملک در حاشیه رودخانهها بهواسطه، «مانسون» غصهدار نمیشدند. سابقاً در سایر مناطق کشور به دلیل وجود منابع غنی آبهای تحتالارضی، بوتههای زمستانی و تابستانی رشد میکرد، اما با حفر چاههای عمیق آنها را نابود کردهاند. در مناطق شهری و روستایی تجاوز به حریم رودخانهها و خانهسازی در دامنه کوهها بدون ایجاد کانالهای انتقال آب باران ارتفاعات همجوار، ضایعه بعدی است، کما این که در کنار پل کیانپارس- اهواز و در کنار «پل سفید» خانهسازیهایی شده است، پس باید انتظار طغیان رودخانه را داشته باشیم.
در مناطق شهری که آپارتمانسازی مد روز شده است، هیچ جایی برای درختکاری و جدولگذاری در نظر گرفته نمیشود، در حالیکه در این مملکت بیشتر کارها بر آزمایش و خطا استوار است که حاصل آن میتواند «مانسون» باشد، گرچه صدها هزار مترمکعب آب به پشت سدها و زمین وارد میشود، اما به چه قیمتی و نقش سازمانهای ذیربط مانند حفاظت محیطزیست و منابع طبیعی و آبخیزداری برای کاشت درخت در کوهها چیست و چرا بودجههای موجود را برای نهالکاری خاص کوهستانها هزینه نمیکنند؟ چرا اکثریت خیابانهای شهری و روستایی فاقد جدولکشیهای دوطرفه است. خلاصه تا زمانی که تالابها را خشک میکنند، در جایی ضربان قلب دریاچه ارومیه به شماره میافتد و یا مردم خوزستان و سیستان شاهد اینگونه وقایع میشوند. در دوران جنگ تحمیلی وزارت راه و شهرسازی برای احداث جاده هفتکل ـ باغملک همه آب تالاب «برم سورآبلشکر» را برای جادهسازی بیرون آورد که تاکنون جبران نشده است، روزگاری که جایگاه پرندگان مهاجر و آبزیان بود، در حالیکه میبایست از فاصله چند کیلومتری از رودخانه «زرد» و در فصل زمستان آب آن را با لولهکشی تامین میکرد.
از سوی دیگر در «هفتکل» و مناطق همجوار آن، با بیل مکانیکی به جان کوهها افتادند و برای ساخت و ساز و پی ساختمانها، سنگها را به جاهای دیگر انتقال دادند و زیستگاه مار، روباه، مارمولک و سمورهای کمیاب و ذیقیمت را از میان بردند.