شوشان - زمان بابادی شوراب :
حکایت :
در ابتدای انقلاب سال ۱۳۵۸ گروه های سیاسی فراوانی با اسامی مختلف و با ریشه های محدود که در پیروزی انقلاب مشارکت داشتند و خود را وارثان انقلاب می دانستند در شور پیروزی انقلاب که فضا را برای مردم هیجان انگیز کرده بود، در حال تبلیغات پیرامون دین و مذهب و مسلک خود بودند.
من هم بدلیل جوانی و کنجکاوی که داشتم در مسیر دبیرستان شهید مجید خیاط (پاسارگاد سابق) از محل سکونتم حصیرآباد تا محل تحصیل در زیتون کارگری مدرسه شهید خیاط تقریباً به فاصله چهار تا پنچ کیلومتر به همه گروه ها که در مسیر، دکه های عضوگیری و تبلیغات دایر کرده بودند، سر می زدم.
دست آخر کنار مسجد زیتون کارگری محل بچه های حزب اللهی که آن زمان به چماق بدستان معروف بودند، می رفتم، یکی از همکلاسی هایم به نام صفری که قد بلندی داشت در گروه حزب اللهی ها عضو بود، من آنجا حضور پیدا می کردم و از آنجا با صفری به مدرسه میرفتیم.
روزی که مدرسه تعطیل بود و من به آنها سر نزده بودم در خیابان نشسته بودم که دیدم گروهی از بچه های ما تعداد کتاب هایی که نوشته های آن عربی بود را در دست گرفته و در خیابان شروع به شعار دادن می کردند که این سند جنایت مخالفان اسلام است، من هم به آنها ملحق شدم و از صفری سئوال کردم جریان چیه؟ او گفت معاندین و دست نشانده ها چادر ما را آتش زدند و کتابهای قرآن و دعاهای موجود در چادر هم سوختند.
ما اینها را در خیابان های محلات می چرخاندیم تا احساسات مردم تحریک و با ما هماهنگ شود، بعدها متوجه شدم که این معاندان و ضد اسلامی ها، در تمام محلات و کشور این کار را همزمان و بطور خودجوش و بدون هماهنگی قبلی با هم انجام داده بودند.
من آن زمان توان مقایسه این موضوع را با جنگ صفین نداشتم، بعدها متوجه شدم که این حربه و استفاده ابزاری از قرآن و به سر نیزه کردن آن، کار معاویه هاست نه علی ها و معاویه ها از این حربه استفاده میکند نه طرفداران اندیشه علی(ع)
*بماند که نتیجه گیری من چه بود!*
حقیقت :
این روزها در کشور هر بار اتفاقی روی می دهد و مردم ظلمی بهشان وارد می شود، تنها کارهایی که ظاهراً وابستگان به ضدانقلاب انجام می دهند، آتش زدن به اموال عمومی و آتش زدن کتاب مقدس و اهانت و جسارت به ساحت مقدس آن است، حالا من نمیدانم این مردم که بظاهر برای مطالبه حق خود به خیابانها می آیند، چه رابطه ای بین آنان و اقدام به آتش زدن اموال عمومی و اهانت به ساحت مقدس قرآن مجید وجود دارد؟
این سئوال بزرگی است!
چرا باید افرادی از این حربه استفاده کرده و ذهن مردم را نسبت به قرآن و ساحت مقدسات دینی مشوش کنند؟
و چه رابطه ای با اختلاس ها دزدی ها غارت اموال ملت توسط بعضی افراد در راس حکومت وجود دارد؟
آیا واقعا مردم نمی دانند چگونه اعتراض کنند و به چه موضوع و چه افرادی معترض باشند؟
شاید هم عدهای برای سرکوب اعتراضات مردم، معاویه وار اقدام به اهانت به ساحت مقدس و دین مبین اسلام می کنند؟آیا این حربه ای نیست برای سرکوب اعتراضات به حق مردم؟
چرا سیستم های امنیتی مملکت، بین افراد نفوذی و افرادی که مطالبه به حق خود را می کنند تفکیک قائل نمی شود و آنان را شناسایی نمی کند تا قبل از هر اتفاقی و بدنام کردن اعتراضات مردم جلوی آنها گرفته شود؟
کشتن یک دختر بیگناه مظلوم و اعتراض به این عمل برای اصلاح جامعه و عدالت نسبت به آن، با اهانت به اسلام و اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم چه ارتباطی دارد؟ و این سئوال بزرگی است که بعد از انقلاب همیشه ذهن من را مشغول نموده است!
نکته آخر :
چرا باید مردم به خیابان ها ریخته و گروهی فرصت طلب و بظاهر معترض به خیابان ها آمده(که با افراد معترض واقعی که مطالبه واقعی و به حقی دارند فرق دارند)به آتش زدن کتاب مقدس مسلمانان در کشوری که منادی اسلام است اقدام کنند و آبروی این کشور را در دنیا و میان کشورهای مسلمان دیگر(دوست و دشمن)ببرند؟و کسی نتواند جلوی آنها را بگیرد؟