شوشان - مصطفی نظاری :
سخن، از حنجره که بیرون آید گلوله می شود، شلیک می شود و جراحتش تا سالها در اذهان می ماند. گلوله ۱ فشنگ است و سخن هزاران فشنگ به تعداد بی شمار مخاطب ها ... بی شک اما آثار گلوله به مراتب کمتر از سخن است... چرا که گلوله یک نفر را زخمی می کند و سخن هزاران هزار را مجروح فکری...
امروز وقتی توئیت "عبدالرضا داوری" و طلب حلالیتش از محمد جواد ظریف را خواندم آهی به بلندای شش سال فرصت سوزی از دست رفته کشیدم. فرصت تعامل و آشتی با دنیا، بازگشت اعتبار به پول ملی، هموار شدن باب صادرات و واردات، فروش نفت به قیمت واقعی و بدون واسطه که حدود ۶ سال پیش در آستانه وقوع بود اما امروز برای عده ای کابوس است و برای عده ای رویا...
"داوری" که ریه اش آب آورده بود و جهت تخلیه، سوزن ۵ سانتی را بدون بی حسی از پشت قفسه سینه به بدنش فرو کردند به گفته خود در توئیتی که منتشر کرد، در حال درد، تنگی نفس و ... فکر کرد از چه کسی باید حلالیت بطلبد! فقط محمد جواد ظریف را به ذهن آورد که به باور خودش در اوج خدماتش به ایران، ناجوانمردانه به او زخم زده و گفته است "امیدوارم حلالم کند". ظریف اما با همان متانت همیشگی در پاسخ این توئیت نوشته که از خداوند تندرستی و سلامتی شما را خواهانم.
تصور کنید اگر همه سیاست مداران اعم از اصلاح طلب و اصولگرا، میانه رو، تند رو، رادیکال و ... روزی بخواهد خودشان را قضاوت کنند، چقدر حق الناس دارند برای حلالیت طلبیدن، چه انگ هایی زده اند که باید پاکسازی کنند؟ چه مشاوره های پوشالی دادند برای تغییر فضا به نفع شرکای فکری خود؟ چقدر سخنرانی واهی دارند برای تغییر رای و جلب اعتماد دروغین مردم و ...
اگر آماج تهمت هایی که هم شرکای فکری به طیف رقیب می زند را ببینیم خواهیم دانست عده ای سوار مرکب تریبون می تازند بر افکار مردم و با تحلیل های ساده لوحانه سعی در تغییر فضا به نفع خود دارند. نمونه های زیادی را تجربه کرده ایم: تلاش برای سنگ اندازی جلوی پای برجام، تلاش برای عدم واردات داروهای اساسی از جمله واکسن کرونا که عده ای برای سند زدن این مهم به نام دولت خود با جان مردم بازی کردند که با تدبیر رهبری خنثی شد، تلاش برای بی ثمر دانستن و "کاغذ پاره" بودن تحریم ها، تلاش برای نادیده گرفتن اقدامات اقتصادی دولت ها و همچنین کنترل قیمت دلار و ارز ۴۲۰۰ تومانی جهانگیری. با جمله معروف " خدا رحم کرد من رئیس جمهور نشدم که دلار ۵ هزار تومان شود..." ، رجز خوانی همراه با تمسخر و سخن از زمستان سرد اروپا اما نتیجه وارونه و تعطیلی ادارات بخاطر سرما و ... که نتیجه اش را این روزها به وضوح می بینیم...
عده ای نیز با هر فصل از سال رنگ می بازند! اصلاح طلبند تا جایگاه اجتماعی به دست آورند، اصولگرا می شوند تا در قدرت بمانند، صفحه اجتماعی با ۲۰ میلیون فالوور دارند اما شدیدترین فیلترینگ را اعمال می کنند، بین دولت و ملت خط ۴ درصد و ۹۶ درصد می کشند تا خود را ۹۶ درصدی معرفی کنند فارغ از اینکه در چهل و اندی سال همیشه از رجل بودند و فرزندانشان در کشورهایی که در دهه فجر آرزوی مرگ شان را به مردم تزریق می کنند زندگی می کنند، خرید می کنند، سیسمونی می خرند، نوزاد به دنیا می آورند، گرین کارت می گیرند و تحصیل می کنند.
این هزار رنگ لجنزار سیاسی بوی تعفن گرفته است.
اینکه ظریف که بود و یا برای ایران اسلامی نعمت بود یا نغمت، سر قصه نیست. چرا که این نوشتار نه قصد دارد بت بسازد از یک چهره و نه قرار است تخریب کند چهره ای دیگر را، که هر کدام در زمان مسئولیت خود خدمات زیادی برای کشور داشته اند. حال اما اگر همه تریبون به دستان به ظاهر بی طرف روزی تا پای بی هوشی، عمل جراحی کوچک، نفس تنگی و ... پیش روند و بند بودن یک "دم" به آدمی را با گوشت و پوست خود حس کنند چقدر حلالیت به گردن دارند برای طلبیدن.
کاش هر سیاست مدار یک بار تنگی نفس بگیرد.
کاش هر سیاست مدار یک بار بی هوشی را تجربه کند
کاش هر سیاست مدار یک بار در سردخانه های پزشکی قانونی ساعتی را سپری کند.
کاش هر سیاست مدار یک بار در آستانه مرگ قرار بگیرد...
در آخر اما کلامی است شایسته با عبدالرضا داوری. امید بهبود و سلامت دارم برای جنابتان! یاد دارم که گفته اید در روزنامه کیهان مطالبی که با کد امنیتی بوده را به خواست شریعتمداری با نام مستعار "دکتر علیرضا حیدری" منتشر می کردید. من اگر جای شما بودم کنار طلب حلالیت از ظریف، از خاتمی هم بخاطر تهمت بزرگ ملاقات با "جورج سوروس" بنیان گذار انقلاب مخملی که خودتان بارها گفتید این خبر جعلی را شما نوشته و منتشر کردید نیز حلالیت می طلبیدم.
شاید ظریف بگذرد از حق خود و شما را حلال کند، به این فکر کرده اید که مخاطبان یک روزنامه یا شنوندگان یک سخن از شما که پس از ادعاهای واهی مسیر فکری شان عوض شده و پس از چند سال ثمره اش انتخاب های نادرست بوده آیا شما را خواهند بخشید؟ حلالتان خواهند کرد؟
تزریق افکار و تحلیل های واهی اگرچه در مقطعی حقیقت را وارونه جلوه می دهد. این مهم شاید یک نفر یا گروه فکری را مورد آماج هدف قرار دهد اما ذهنیت هایی را تغییر می دهد که تا ابد حسرت انتخاب نادرست خود را به تحلیل شما گره می زنند و مردمی می سازد با اعتماد از دست رفته از مدیرانی پلشت در روزگاری پلشت تر...
از دید من عده ای هستند که نقاب هایی از جنس سنگ پای قزوین روی صورت شان دارند که حتی دیوار حاشا نیز برای سفسته هایشان کوتاه است.
"داوری" های سیاست ؛ کاش سالم و سلامت بمانید تا کمانه کردن گلوله های شلیک شده از اسلحه زبان و قلم تان را به وضوح ببینید. من اما نمی توانم مانند ظریف شما و هم کیشانتان را ببخشم. همین
این جهان کوی است و فعل ما ندا، سوی ما آید نداها را صدا (حضرت مولانا)