اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
آخرین اخبار
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۴۶۱
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۹
برای من ایرانی که حدود 50 سال است از بام تا شام از جریان های متفاوت (و درعین حال متضاد) فکری –سیاسی ناسزا به کاپیتالیسم(سرمایه داری)می شنوم و می خوانم،عنوان این کتاب در نگاه نخست بسیار باعث جلب توجهم شد.

شوشان ـ دکترعباس امام :

برای من ایرانی که حدود 50 سال است از بام تا شام از جریان های متفاوت (و درعین حال متضاد) فکری سیاسی ناسزا به کاپیتالیسم(سرمایه داری)می شنوم و می خوانم،عنوان این کتاب در نگاه نخست بسیار باعث جلب توجهم شد.شاید بیش از 70 سال است که درفضای گفتمانی سیاسی ایران،سوسیالیست ها(کمونیست ها ،مارکسیست ها،مائوییست ها،کاستروییست ها، و امثالهم)،ملی گرایان چپگرا، چپگرایان سکولار و مسلمان،مسلمانان سنتی چپگرا (به عنوان جدیدترین حلقه از این مجموعه ناهمگون) همگی ریشه هر نامرادی ملی،منطقه ای، و بین المللی را نتیجه"دست های خونین کاپیتالیست ها"، "غارتگران سرمایه دار" ،" نظام بازار"، "سرمایه سالاران ملی و جهانی"وامثالهم معرفی می کنند.این جریانات، عموما کاپیتالیسم را "شرمطلق" و "عامل تیره روزی میلیون ها انسان دردمند چهارگوشه جهان" معرفی می کنند که تجسم آن نظام های سیاسی سرمایه سالاراروپا و آمریکا ( و دولت های وابسته به آن ها)هستند.

با این ذهنیت رایج از کاپیتالیسم، وقتی عنوان کتاب را دیدم کنجکاو شدم تا مطالب آن را تورقی کرده و رویکرد و شیوه دفاع نویسنده از نظام سرمایه داری را دریابم. اولین نکته ای که متوجه شدم این بود که مولف آلمانی کتاب ،به نام راینر زیتلمن، خود در دوران جوانی عضو احزاب چپگرای آلمان غربی بوده است. بعد، با نگاهی به صفحه فهرست مطالب کتاب دیدم که پس از پیشگفتاری حدودا ده صفحه ای ،در بخش اول کتاب فهرست ده باور رایج ضد کاپیتالیسم را با عنوان" ده مغلطه رایج علیه کاپیتالیسم" پیش روی خواننده قرار داده است. فهرست با خوانده ها و شنیده های من ایرانی نیز کاملا همخوانی داشت و دارد:

1. کاپیتالیسم،باعث و بانی فقر و گرسنگی است.

2. کاپیتالیسم، به نابرابری می انجامد.

3. کاپیتالیسم، باعث و بانی تخریب محیط زیست و تغییرات اقلیمی است.

4. کاپیتالیسم،مکررا به بحران های اقتصادی و مالی جدید می انجامد.

5. کاپیتالیسم،تحت سلطه ثروتمندان است و آن ها هستند که دستورکارهای سیاسی را تعیین می کنند.

6. کاپیتالیسم،به انحصار می انجامد.

7. کاپیتالیسم،باعث ترویج خودخواهی و طمع می شود.

8. کاپیتالیسم،مردم به به خرید محصولاتی ترغیب می کند که به آن ها نیازی ندارند.

9. کاپیتالیسم،به جنگ می انجامد.

10. کاپیتالیسم،یعنی همیشه خطر فاشیسم در کمین نشسته است.

زیتلمن، این گزاره های انتقادی از کاپیتالیسم را هریک در یک فصل جداگانه و با حجمی حدودا 20 صفحه ای پاسخ می دهد؛ با استدلال و با ارقام و آمار حاصل از مطالعات گوناگون مستند (صص. 21-304). حجم 283 صفحه ای این بخش،خودبیانگرآن است که مولف با کلی گویی های شعاری و غیرمستند این ایرادات چالش برانگیز دهگانه ضدکاپیتالیستی را پاسخ نگفته است.منابع ذیربط بسیاری را معرفی و مورد بررسی انتقادی قرارداده است،و با دیدگاه های انتقادی اندیشمندان امروزی ضدکاپیتالیسم،مانندتوماس پیکتی،نائومی کلاین،ونوآم چامسکی و دیگران،نیز کاملا آشناست. زیتلمن که "کاپیتالیسم را موفق ترین نظام اقتصادی تاریخ بشر" می داند(پیشگفتار،ص.11) ، از آنانی می نالد که غرق در جامعه های آرمانی ناکجاآبادی خودهستند؛مدینه فاضله هایی که "درهیچ کجای دنیا نه وجود دارد و نه هیچ وقت وجود داشته"(پیشگفتارٌص.11). درعین حال، این نکته نیز مورد تاکید نویسنده قرار می گیرد که" هدف اصلی این کتاب ،تاختن به دیگر پژوهشگران نیست،بلکه به چالش کشیدن افکارعمومی درباره کاپیتالیسم است"(پیشگفتار،ص. 16) .

بخش دوم "در دفاع از کاپیتالیسم" به آلترناتیوها و جایگزین های مخالفان کاپیتالیسم می پردازد. در این بخش که حدود 60 صفحه حجم دارد، مهمترین رقیب یا دشمن کاپیتالیسم سوسیالیسم خوانده شده که"همیشه روی کاغذ خوب به نظر می رسد،به غیر از زمانی که آن کاغذ صفحه ای از کتابی تاریخی باشد"! این بخش که مملو از نقل قول هایی از منابع گوناگون می باشد دوجامعه آرمانشهری روشنفکران قرن بیستم یعنی شوروی و چین را مستندا به باد انتقاد می گیرد؛ دو تجربه فریبا و پرجذبه که کمتر از 80 سال دوام آوردند اما میلیون ها انسان را به کام فقر و قتل کشاندند، و درعین حال روشنفکرانی مانند جرج برناردشاو، ژان پل سارتر، سیمون دوبوار،اسلاوی ژیژک، و بسیاری دیگر برای آن ها ماله کشی می کردند. "از جمله روشنفکرانی که برای رژیم وحشت سوسیالیستی درکامبوج ماله کشی می کرد،می توان به نوآم چامسکی اشاره نمود که معتقد بود همه اینها چیزی جز افترا به رژیم خمرهای سرخ نیستند و در اعتراض گفت که گزارش های کشتارهای دسته جمعی ساختگی اند"(ص. 351). همچنانکه فیلسوف ضدکاپیتالیسم اسلاوی ژیژک حتی تا آنجا پیش رفت که ضمن دفاع تام و تمام از خمرهای سرخ اعلام کرد "خشونت انقلابی را باید به مثابه رستگاری و حتی الوهیت تجلیل نمود"(ص. 352). ژیژک که از تحسین کنندگان چه گوارا بوده و وحشت زای استالینی در دهه 1930 را به عنوان "ترور اومانیستی" توصیف می کند، می گوید: استالینیسم،به طورموثری آنچه که ما به عنوان انسانیت بشر می فهمیم را نجات داد"(ص. 352). طبیعی است که خواننده این کتاب با توجه به عنوان کتاب و درعین حال وجود هزاران مقاله و کتاب در تقبیح کاپیتالیسم نباید انتظار نگاه انتقادی به کاپیتالیسم در این گتاب را داشته باشد. زیتلمن، حتی از نسخه تطهیر شده سوسیالیسم به نام "سوسیال دموکراسی" نیز انتقاد می کند که می کوشند خود را از آنچه در شوروی و بلوک کشورهای شرق سابق اتفاق افتاد،بری کنند. به باور زیتلمن،احزاب سوسیال دموکرات "صرفا می خواهند اشتباهات دولت های سوسیالیستی 100 سال گذشته را از طریق ادغام نظام اقتصای سوسیالیستی با قانون اساسی یک دولت دموکرات اصلاح نمایند(ص. 359).

بخش سوم"در دفاع از کاپیتالیسم"، ردیه ای است مفصل و مستند علیه باورهای عموم مردم از کاپیتالیسم. پاسخ های زیتلمن به باورهای عموم مردم، براساس یافته های یک تحقیق گسترده مبتنی بر توزیع یک پرسشنامه در سطح 19 کشور در سرتاسر جهان صورت گرفته است که در آن 19856 نفر شرکت کرده بوده اند. در واقع،زیتلمن با این فرم نظرخواهی در پی آن بوده تا ببیند "وابستگی سیاسی افراد"،"سن افراد"،"درآمد افراد"،"جنسیت افراد"،"تحصیلات افراد"،"توطئه اندیشی افراد" هرکدام چه تاثیری در برداشت آن ها از واژه کاپیتالیسم دارد. جزییات آماری تجزیه و تحلیل این داده ها و نتایج آن ها حجمی در حدود 50 صفحه کتاب را به خود اختصاص داده است.

فصل آخرکتاب با عنوان"نتیجه گیری"(با حجمی درحدود 55 صفحه)با این عنوان رخ می نماید"ضدیت با کاپیتالیسم، به مثابه یک مذهب سیاسی" است. به باور زیتلمن، اگرچه کاپیتالیسم به طور گسترده ای زندگی مردم بسیاری از کشورها را در 200 سال گذشته بهبود بخشیده اما دشمنان و رقبایش همچنان درکمین آنند. از نظر نویسنده ضدیت با کاپیتالیسم در قلمرو خرد یا عقلانیت قرار نمی گیرد بلکه عمدتا ناشی از طرد مبتنی بر احساسات است. در صفحه 410 کتاب، می خوانیم"مروجین ضدیت با کاپیتالیسم،نخبگان روشنفکر هستند. از لنین تا فون هایک همه نظریه پردازان با این مساله موافقند که ضدیت با کاپیتالیسم نه در جنبش کارگری ،بلکه در میان روشنفکران شکل گرفته است" . با این وجود، وی از معدودی روشنفکر پشیمان سابقا چپ مانند آرتور کوستلر نیز نقل می کند که "قبلا،نفرت شدیدی از افراد آشکارا ثروتمند داشت و مشکلات شخصی خود را به ساختار کلیت جامعه فرافکنی می کرد"(ص. 412). زیتلمن، حتی از منتقد همزمان کمونیسم و کاپیتالیسم یعنی توماس پیکتی که کتاب بسیار تحسین شده اش با عنوان "سرمایه در قرن بیست و یکم" بازتاب جهانی بسیاری داشته انتقاد می کند که" او به شیوه رایج برساخته گرایی،یک نظام اجتماعی و اقتصادی ایده ال را تصورکرده و آن را 'سوسیالیسم مشارکتی' می نامد( و این کار را برای تمایز گذاشتن با تجربیات واقعی سوسیالیسم و شکست 24 دفعه ای آن انجام می دهد)... (ص. 424). با این همه، زیتلمن موفقیت نهایی آینده کاپیتالیسم را تضمین شده نمی داند " این واقعیت که کاپیتالیسم علی رغم همه پیش بینی های نابودی آن تا کنون جان سالم به در برده است،دلیل و تضمینی برای زنده ماندن آن در دهه ها یا قرن های اینده نیست. اما اگر کاپیتالیسم نابود شود،قطعا تقصیر این نظام نبوده بلکه به دلیل مداخلات دولت و بحران های بزرگ ناشی از آن می باشد"(ص. 430).

در هرصورت ،درفضای عموما چپ زده و ضدکاپیتالیستی ایران ، اقدام نوآورانه مترجمان برای ترجمه چنین کتابی که به نوعی خلاف آمد عادت می باشد،شایسته تقدیر است. البته ،ترجمه این گونه متن های تشریحی-توضیحی یا استدلالی دشواری های چالش برانگیز بسیارخاصی (مانند متون ادبی و فرهنگی)ندارد،اما تلاش مترجمان در ایجاد زبانی راحت و قابل فهم برای مخاطب ایرانی درمجموع قابل قبول است. با این همه، متاسفانه در پاره ای موارد کج سلیقگی ها یی در ترجمه به چشم می خورد،مانند پیوسته نویسی های نامرسوم و بلکه منسوخ با بسامد بسیار در سرتاسر متن ، از جمله " گرسنگیست....اقلیمیست.......منطقیست...اینست و امثالهم" به جای گرسنگی است/اقلیمی است/منطقی است/ و این است. در مواردی نیز تابیر نادرست یا نا رایج به کارگرفته شده مانند" وام های ابتیاع شده"(ص. 138) که طبعا منظور "وام های دریافتی" است. یا در مواردی عربی زدگی مفرط و درعین حال من درآوردی در تعابیر ترجمه ای راه یافته مانند واژه"دعویات"(ص. 283)(به جای ادعاها/مدعاها).همچنین است وجود برخی عبارات ترجمه زده(Translationese) مانند"یکی از 'تزهای' رایج"(ص. 282)(به جای یکی از 'باورهای' رایج)، یا "مردمان خاصی"(ص. 317)(به جای 'افراد'خاصی). این ها، اما چیزی از ارزش تابوشکنانه انتشار چنین کتابی کم نمی کند.

نام:
ایمیل:
* نظر:
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار