شوشان ـ عبدالرحمن نیک سرشت :
خدا رحمت کند امام خمینی را، با این که وی یک مرجع تقلید بود و علوم سیاسی نخوانده بود اما در کمال هوشیاری علمی ترین واقعیت سیاسی را بیان فرمود؛ آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر و شوروى از هر دو بدتر است.
به هرحال انگار ، همه ی دولت ها و جریانات سیاسی موجود در نظام بین الملل به غیر از سیدحسن نصرالله که رهبر حزب الله لبنان است از هژمون ایران در منطقه خلیج فارس بعد از خروج آمریکایی ها، هراسناک شدند.
مخصوصا چین و روسیه که امروز به طمع کسر هژمون آمریکا در منطقه ی خلیج فارس بدشان نمی آید که در بخش هایی که آمریکا در کشورهای منطقه سیطره داشت نفوذ خود را تقویت کنند .ولی هر دو کشور چین و روسیه، ایران قدرتمند را مانع تحقق این موقعیت جدید می دانند.
البته ناگفته نماند اهداف، انگیزه و مقدرات دولت روسیه با دولت چین در این موضع پیچیده و مخوف یکی نیست. به خاطر این که روسیه و ایران، متحد استراتژیک همدیگر در منطقه مدیترانه، بالتیک، اقیانوس هند، دریای عمان، قفقاز، اوراسیا هستند و از هم مهمتر متحد نظامی در بخش های مستشاری، ساخت جنگ افزارهای استراتژیک هستند و ایضا، در پیمان های چون بریکس، شانگهای و ایجاد راه های مواصلاتی مهم مثل احیای جاده ابریشم بشدت نیازمندند و همچنین ایران و روسیه از جمله اعضای اصلی در ایجاد نظام پولی بین المللی جدید می باشند .
پس نوع موضعگیری چین و روسیه در خصوص جزایر سه گانه هرچند ظاهرا یکی است اما از دو منظر متفاوت با توجه به این که چین هم به مانند روسیه در پیمان های مذکور و احیای جاده ابریشم و ایجاد مانورهای دریایی مشترک نطامی در اقیانوس هند و دریای عمان همکاری حیاتی دارند . اما اهداف و انگیزه های آنها در قبال این موضعگیری یکی نیست.
بدون تردید روسیه از حیث ایجابی به این مساله ورود کرده نه از جنبه های سلبی، در حقیقت روسیه از ایران انتظار دارد که در هژمون خود در منطقه ی خلیج فارس آنها را شریک نموده، ولی چینی ها قصدشان از این موضعگیری دلبری از کشورهای عربی نیل بر جایگزین شدن به جای آمریکا است و از این رو چنین تبلیغ می کنند که قصدشان دوشیدن کشورهای منطقه نیست و آمده است که برمبنای احترام متقابل اقتصاد آنها را شکوفا گرداند و اصلا مقاصد میلیتاریستی ندارد شاید با این ترفند و از طریق با دو قطبی کردن فضای سیاسی منطقه (عرب و فارس)به نیت شوم خود برسد.
الغرض، اکنون باید به این پرسش تاریخی پاسخ منطقی داد که پس ایران چه باید بکند !؟، البته، عاقلانه نیست ایران بر طبل دوقطبی شدن فضای سیاسی(عرب،فارس) بکوبد، زیرا، چین از این بابت به مقصد استعماری خود می رسد و از طرفی دیگر ایران نباید مفت بازانه زیر بار توقع بی جا روسیه مبنی بر شراکت در هژمون منطقه ای برود چون واقعیت سیاسی بر همپیمانی پایدار ایران و کشورهای اسلامی گواهی می دهد تا ائتلاف با دیگر بازیگران بین المللی، هرچند احترام به روسیه به خاطر اتحاد در توافقات و پیمان های دیگر بر مبنی ضرورت های بین المللی شکل گرفته واجب است ولی منافع جمهوری اسلامی در خلیج فارس و منطقه در گرو اتحاد مستحکم و یا نیم بند با حاکمیت های منطقه ای است هرچند بعضی از آنها بارها در حق ایران جفاکاری کردند.
به اعتقاد نگارنده، ایران باید به دنبال تقویت روابطش با کشورهای عربی و همچنین تقویت نقش خود با سازمان های اسلامی نظیر همبستگی کشورهای اسلامی، کنفرانس اسلامی و قس علی هذا باشد. تا به مانند اتحادیه ی اروپا، بتواند به همراه دیگر کشورهای منطقه، اتحادیه ی کشورهای اسلامی را تاسیس نماید و به تبع آن پول و مجلس واحدی را تشکیل دهند. زیرا، عقل سلیم حکم می کند.دولت های اسلامی خطر تفرقه و استعمار را جدی بشمارند و همواره در وحدت بسر ببرند و از اختلاف باهم بر روی مسائل کم اهمیت پرهیز نمایند.
زیرا، همه استعمارگران از آمریکا گرفته تا چین و همچنین روسیه منافع خود را در اختلاف و جنگ بین کشورهای اسلامی منطقه خلیج فارس جستجو می کنند.