شوشان ـ محمد کیانوش راد :
روح ملکوتی استاد ماندنی جهانتاب به ابدیت پیوست. به همسر فداکار و فرزند شایسته و خانواده گرامی و دوستان و شاگردانش تسلیت باد و بی هیچ تعلّقی عاشق رفتن بود و روح پاک و ملکوتی اش از قفس تنگ جهان رخ بربست .
روح و جسم او پیش از رفتن آغوشش را برای مرگ ، آگاهانه گشوده بود. جهانتاب ولع ِ سیری ناپذیری به فهم و دانستن داشت . سقراط وار ، در پی پرسش و آموختن از هر چیز و هر کس بود .
روحش را از هوس های تن رهانیده بود . با خویشتن داری و عدالت و شجاعت و آزادگی و حقیقت خواهی که زینتهای راستین ِ انسان است آراسته بود . آن قدر متواضع و دوست دارِ حقیقت بود که گفته های خود را هیچگاه عین حقیقت نمی دانست . فروتنانه در برابردوستانش ، از پیر و جوان ، که همه خود را شاگرد او می دانستند ، «نمی دانم و فهمی » ندارم را بی ملاحظه به کار می بست .
عاشق دانستن بود ، همواره چون سقراط با سوال ، سوال کننده را به مقصود می رساند . به اعتراف استادان دانشگاه — آنها که او را از نزدیک می شناختند — استادِ استادان بود . مشی او در دانش اندوزی سقراط وار بود، مرحوم زنده یاد جهانتاب سهمی گران در دستگیری و پرورشِ شهیدان ارجمند و فعالان سیاسی و فرهنگی بهبهان و استان داشت .
زندگی و زیست او حاصل یقینی وصف ناپذیر به ارزش های الهی بود . عمیق ترین حالات معنویِ ناب و دینداری آگاهانه را داشت .
در خیرخواهی برای دوستان و حتی مخالفانش ، انسانی بی بدیل بود . دل نگران همیشگی مردم ، اسلام و نظام بود ، چندان که گاه به او خرده می گرفتند . او از میان ما رفت ، « عاش سعیداً و مات سعیداً» . نیک زیست و نیکنام ره سپار دیار باقی شد . جای او مقامِ عند ربهم یرزقون باد . انذازها و بشارت ها، شجاعت و عدالت و اسلام دوستی اش در یاد شاگردان و همراهانش خواهد ماند .
روح اش شاد
یادش ماندگار