وضعیت فلسطین- اسراییل زخمی خون چکان از عواقب جنگ دوم جهانی ست که به عمد دولت بریتانیا در منطقه باقی ماند تا هم دو تمدن اسلامی - یهودی و عربی- عبری را به درگیری طولانی انداخت چون به درستی موضوعات حکمرانی آنان تعیین تکلیف نشد و هم با زرنگی و حیله، یهودیان تحت ظلم و هزینه داده در جنگ دوم جهانی در اروپا را به خاورمیانه کوچاند تا از اروپایی که در حق آنان ظلم کرده بود دور نگه دارد تا در فاز بعدی خود تبدیل به ظالم در حق مسلمانان شوند.
شوشان – امید حلالی :
1) پیش زمینه های جنگ فعلی
وضعیت فلسطین- اسراییل زخمی خون چکان از عواقب جنگ دوم جهانی ست که به عمد دولت بریتانیا در منطقه باقی ماند تا هم دو تمدن اسلامی - یهودی و عربی- عبری را به درگیری طولانی انداخت چون به درستی موضوعات حکمرانی آنان تعیین تکلیف نشد و هم با زرنگی و حیله، یهودیان تحت ظلم و هزینه داده در جنگ دوم جهانی در اروپا را به خاورمیانه کوچاند تا از اروپایی که در حق آنان ظلم کرده بود دور نگه دارد تا در فاز بعدی خود تبدیل به ظالم در حق مسلمانان شوند. این زخم هیچ وقت ترمیم نیافت و جراحتش همیشه با چرک و خون است تا انجام توافق یا تعیین تکلیفی پایدار و عادلانه که البته در روابط بین الملل نباید منتظر دادن حق بر اساس عدالت بود و نتایج پیوندی مستقیم با «جنگ اراده ها» دارند.
2) نقش کشورهای عربی منطقه در استمرار بحران
یکی از دلایل ۸ دهه ای شدن بحران فلسطین و اسراییل نقش همسایه های عربی این سرزمین است. جدی نبودن آنها در کمک به شکل گرفتن دولت فلسطینی یا راندن اسراییل از اراضی محل مناقشه یا کل منطقه از این بابت است که در پس ذهن شان آن است که نهایتا در صورت ناکامی فلسطینیان سهمی از اراضی آنان به این کشورها می رسد خصوصا مصر و اردن
لذا اگر قرار است شکستی دیگر به فلسطین تحمیل شود دقیقا از همین مقطع است که دول عربی و اسلامی به بیان محکومیت و تجمع صرف می پردازند بدون انجام اقدام عملی. از طرفی حماس طوفانی شروع کرد اما توان عملیاتی اش در مقابل یک سیستم حاکمیتی محدود است.
خاصه مصر، اردن، سوریه و لبنان اگر همچنان ناظر یا فقط همدرد باشند اسراییل غزه را شخم می زند.با جنگ فعلی و خروش مردم مسلمان در حمایت از مردم غزه و آرمان فلسطین نیز طبیعی ست که دول عربی در مسیر عادی سازی روابط نیز پا پس بکشند که تا کنون هم محمد ابن سلمان ولیعهد پادشاهی سعودی و هم شیخ تمیم آل ثانی حاکم قطر در تهدید به قطع فروش گاز و متوقف کدن صادرات به دنیا مواضعی قابل تامل گرفته اند.
3) مشکلات فعلی سرزمینی فلسطین و چند پارگی احزاب
از مشکلات فعلی فلسطینیان دو پاره شدن اراضی در اختیار، در غزه و کرانه باختری ست که خاک در اختیار اسراییل میان آنان حائل است و تداعی گر دو زندان رو بازند. این دو منطقه با هویت فلسطینی می بایست به هم متصل باشند و تابع یک دولت مستقل قرار گیرند. دو پاره بودن خاک محدود فلسطین یعنی تنازع.از طرفی موضع جنبش فتح و حاکم بر کرانه باختری (ناحیه وسیع تر از غزه) نیز قابل تامل است. هر چند در روابط داخلی فلسطینی ها رقیب حماس هستند اما فعلن حضوری ندارند. معلوم نیست رقابت شان با حماس بر دشمنی با اسراییل می چربد یا می خواهند منطقه شان بمباران نشود یا به آرمان فلسطین نگاه دیگری دارند مبنی بر صلح و توافق با اسراییل؟
دور از تصور نیست که جنبش فتح که اکنون نمادی از سازش کاری و پذیرش بیشتر در نظام بین الملل است بیرون از جنگ فعلی منتظر بماند تا از بهم خوردن حسابی دوغ در مشک، کره خود را بگیرند. محاسیات شان می تواند این باشد که هم رقیب داخلی اش یعنی حماس در جنگ تضعیف شود و هم نهایتا اگر قرار است امتیازی بر میز مذاکره که دنباله میدان جنگ است داده شود آن را فتح خواهد گرفت.در کل اما انواع گروه های مبارز با مشرب های مختلف در فلسطین در این 7 دهه جای داشته اند. از تفکر اخوانی گرفته تا سلفی و محور مقاومتی و مارکسیستی و سکولار و ... که در گیر و دار رقابت و منازعه با هم گاه دشمنی با اسراییل را فراموش می کنند.
4) ماجرای ایران و اسراییل / تحولات منطقه ای
در رابطه با ایران و اسراییل نیز دو شکاف عمده ایدیولوژیک و راهبردی وجود دارد. تا زمانی که اسراییلی ها دنبال خراب کردن بازی ایران و ترور و تبانی و تحریک دشمنان باشند صلح یا بی تفاوتی معنایی ندارد. اسراییل پای ثابت توطئه علیه ایران بوده و باید بفهمد ایران دست های بلند و فراوانی دارد.اسراییل صدها ترور و خرابکاری در ایران انجام داده، کارناوال کارشکنی بین المللی و منطقه ای را علیه ایران به راه انداخته. از دستش بر بیاید حاضر است یک «پوریم همگانی و اتمی» علیه ایرانیان انجام دهد. ده ها بار مواضع سپاه را بمباران کرد که اتفاقات اخیر نشان داد شیطنت ها بی پاسخ نمی ماند.از طرفی خویشتن داری ایران نباید بد تعبیر شود چرا که آن وضعیتی که صهیونیست ها امروز در گلوله باران شهرک هایی مثل عسقلان از طرف حماس می بینند یک صدم اتفاقی ست که ممکن است در اثر شرارت و کارشکنی بیشتر علیه ایران اما در تل آویو روزی مشاهده کنند !
در بعد منطقه ای نیز البته تا امروز نیز می بایست رونوشتی از تحرکات ضد ایرانی به الهام علیف حاکم بادکوبه و تاثیر بر تحولات قفقاز رسیده باشد.
5) اسراییل در جنگ اخیر به دنبال چیست؟
احتمالن هدف و پلن اسراییل از قطع خدمات شهری و زندگی مثل آب و برق و انرژی بر اهالی غزه و بمباران شدید این باریکه سرزمینی که فقط به (دریا، اسراییل و مصر) راه دارد کوچانیدن ناگزیر «تهجیر» و فراری دادن آنها برای حفظ جان خود از گذرگاه رفح به سمت مصر باشد. بنابراین ادامه جنگ تبعاتی جدی برای دو طرف دارد.اما نحوه مواجهه طرفین پس از بیرون آمدن از شوک اولیه حمله حماس به اسراییل متمرکز بر راهبرد ذیل است :
- اسراییل : بمباران سنگین باریکه غزه به قصد نسل کشی، تهجیر و کوچاندن اجباری اهالی از گذرگاه رفح به مصر
- جنبش فتح : عدم همراهی از کرانه باختری با حماس برای برپایی دولت فلسطینی در آن محدوده
به لحاظ تحلیلی، راهبردی و میدانی ورود اسراییل به باریکه پر تراکم غزه برای خلع سلاح حماس بسیار هزینه زاست. غزه به شکل طبیعی و فرسایشی در محاصره اسراییل است. تنها در صورتی این معادله تغییر پیدا می کند که سایر جبهه های جریان مقاومت خصوصا شمال (سوریه از جولان و لبنان) و کرانه باختری فعال شوند.
در رابطه با اسرای اسراییلی نزد حماس نیز به نظر می رسد اسراییلی ها مماشات و انعطافی برای بازگرداندن آنها به خرج ندهند چرا که کشته شدن آنها نیز به نفع اسراییل خواهد بود و با توجه به اینکه تعدادی از آنها غیر نظامی اند افکار عمومی به سمت محکوم کردن حماس می روند. موضوع اسرا بسیار ظریف که فرصت و تهدیدی توامان برای حماس است.
6) تحولات نسلی اسراییل و فسطین اثرگذار بر مناقشه
در رابطه با نسل z در اسراییل باید گفت که اکثر آنها عرق و
انگیزه سه نسل قبل در ساختن کشوری ایدیولوژیک را ندارند. غالبا دو تابعیتی و طالب زندگی
توام با آرامشند نه شهرک نشینی در سایه تهدید فلسطینی ها.
لذا با ادامه جنگ
نسل جوان اسراییل به کشورهایی که به آن تعلق اجدادی دارند برمی گردند.
نسل
های
z در بین فلسطینی ها
و اسراییلی ها کاملن متفاوتند. نماد نسل z فلسطین در حماس جمع می شود و نماد نسل z اسراییلی ها در کنسرت موسیقی در شهرکی نزدیک
غزه! نسل فعلی زمامداران اسراییل مثل نتانیاهو آخرین نسلی ست که با تفکرات صهیونیستی
مدیریت می کند و یکی از نتایج جنگ سقوط او پس از ماه ها تظاهرات در درون اسراییل می
باشد.
7) راه حل های کلی چه می تواند باشد ؟
اما در صورت بندی کلی و به عنوان راه حل هایی برای بحران اسلامی - یهودی یا عربی - اسراییلی و خلاص شدن از این همه ستیزه جویی و کناره گیری از پرداخت هزینه های جنگ می تواند این نسخه ها باشد :
راه حل اول :
تمام کشورهای عربی
فعلی تحت زعامت عثمانی پس از کمک به بریتانیا توسط شریف حسین در شکست عثمانی در جنگ
اول از دل فروپاشی خلافت اسلامی بیرون آمدند. قبیله آل سعود نیز خاندان هاشمی قریشی
حاکم بر مکه را شکست داد و عربستان را تصرف کرد و بریتانیا نیز دو کشور جدید عراق و
اردن را به دو فرزند شریف حسین از خاندان هاشمی یعنی ملک فیصل و ملک عبدالله واگذار کرد (۲۳ اوت ۱۹۲۱)
فلسطینی ها بیشترین
اشتراکات فرهنگی تاریخی را با اردن دارند که اصولن کشور مستقل جدیدی ست و از دل فروپاشی
عثمانی در جنگ اول بیرون آمد. اتحاد اردن هاشمی و کرانه باختری فلسطین (تشکیل کشور کنعان) می تواند یکی
از راه حل ها باشد اما زمامدار اردن قطعا زیر بار نمی رود چون این کار یعنی سقوط پادشاهی
حاکم.
اسراییلی ها بخواهند
یا نخواهند ته سیر این رقابت و جنگ اراده ها شکل گیری دولت دوم مستقل فلسطینی ست.
اسراییل با کرانه
باختری محصور و بدون راه به دریا با جریان حاکم سازش کاری مثل فتح هم نهایتا به عنوان
دولت فلسطین مشکل ندارد اما غزه را در این سو و کنار دریا با حاکمیت حماس بر نمی تابد.
راه حل دوم :
الف) اورشلیم و قدس شریف مثل واتیکان در رم، مستقل و مرکز پیوند ادیان ابراهیمی باشد.ب) بخش های فلسطینی اعم از غزه و کرانه باختری متصل شوند یا مناطق دیگر بر اساس مرزهای 1967 یکپارچه شوند.
پ) تشکیل دو دولت و دو کشور مستقل فلسطینی و اسراییلی
نظریه دو دولت موافقان و مخالفانی جدی البته دارد که مخالفان از هر جهت شکل گیری دولت دیگر را در محدوده فعلی از مجموع سرزمینی فلسطین (کرانه باختری + نوار غزه)+ اسراییل قبول ندارند.
امریکایی ها به عنوان اصلی ترین حامی اسراییل اعتقاد دارند سفارت شان را در اسراییل را با پیام اسراییلی بودن قدس به اورشلیم ببرند. در حالی که در پیشنهاد مطرح قدس می تواند مثل واتیکان موجودیتی مستقل داشته باشد. دو دولتی شدن در شرایط فعلی با مشارکت همه طیف ها و بازیگران و ذی نفعان برای جلوگیری از دامنه و گسترش جنگ می تواند راه مصلحانه ای باشد.
طرح دو دولت منتقدان جدی دارد و برخی
آن را مطلوب صهیونیست می داند که در پاسخ می توان استدلال کرد : آنها که کشور خود را
دارند که ما رژیم و خط مشی و جغرافیایش را به رسمیت نمی شناسیم اما این فلسطینی ها
هستند که از این سرزمین به آن سرزمین با تهجیر پاسکاری می شوند. به لحاظ منافع ملی
هم نه اردن با ایران هم راستاست و نه جنبش فتح حاکم بر کرانه باختری.
راه حل سوم :
انتخابات بر اساس رای کلیه متولدین فلسطین و اسراییل چه ساکنان و چه مهاجران و آوارگان برای تشکیل دولت و مجلس و ارکان حاکمیتی در کل سرزمین هایی که طرفین منازعه نسبت به آن ادعا دارند با نظارت بین المللی. هر چند چنین سیستمی شکنندگی خود را با توجه به سابقه 75 ساله خصومت و خونریزی دارد اما برای پایداری بیشتر می توان مانند مدل لبنان ریاست جمهوری را به یک طرف و ریاست مجلس را به طرف دیگر سپرد و به شکل مشترک کشور جدید را اداره کرد که البته راه حلی بعید به نظر می رسد حداقل در این شرایط.
در آخر آنکه چشم انداز درگیری ها می تواند آن باشد که ورود علنی آمریکا یا محور مقاومت به رهبری ایران در جنگ فعلی به تحریک و ورود تمام عیار سایر قطب ها منجر می شود چرا که اکنون دیگر موضوع فلسطین و اسراییل فقط دو طرف ندارد و انواع بازیگران منطقه ای و بین المللی دنبال وارد کردن اراده خود هستند.