شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۷۸۷
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۸

شوشان ـ مجتبی طحان :

آنچه اهمیت پیشگیری و کاهش آثار مخرب بلایا را در چرخه مدیریت بحران بیش از پیش دوچندان می‌کند، این حقیقت جدی و حیاتی است که بلایا جزئی مهم از زندگی انسان‌ها محسوب می‌شوند که در بسیاری از اوقات نمی‌توان از وقوع آنها جلوگیری کرد و این نکته مبرهن را به ما می‌نمایاند که اگر توان جلوگیری از بروز حوادث را نداریم، حداقل در جهت کاهش آثار، تبعات و پیامدهای آنها باید کاری کرد و بی‌تفاوت نبود.

یکی از مواردی که معمولاً در موضوع مدیریت بحران و توابع آن، همواره موضوعی مهم و پرطرف‌دار قلمداد می‌شود، «برنامه‌ریزی برای بحران‌ها» است که در ساده‌ترین نگاه، به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکان مدیریت، پیوند دهنده زمان حال با آینده است. روشی نظام‌مند و عقلایی برای بررسی آینده تا معلوم شود چه کاری را می‌توان برای نیل به آینده مطلوب انجام داد و چگونه می‌توان از آینده نامطلوب اجتناب کرد.

با انجام برنامه‌ریزی و تعیین اجزای برنامه در چارچوب مدیریت بحران می‌توان فرآیندهای پاسخگویی به بلایا را ارتقا داد. به این ترتیب با استفاده از اصول مدیریت مدرن در کنار تلاش برای کسب درک صحیح از روند حوادثی که در جریان یک بلا رخ می‌دهد، می‌توان به یک برنامه مناسب دست یافت. با این تفاسیر باید گفت که برای پیشگیری از سردرگمی مدیران بحران در وضعیت اضطرار باید بر فرآیند برنامه‌ریزی تأکید بسیار شود. در این مسیر هم برنامه‌ریزی استراتژیک بسیار حائز اهمیت است و هم برنامه‌ریزی برای بحران‌های‌ محتمل‌الوقوع و هم برنامه‌ریزی برای بحران‌های قریب‌الوقوع. به ویژه برای بحران‌های قریب‌الوقوع که وقوع بلا، نزدیک بوده و بعضی از جزئیات انواع مخاطرات و تهدیدهای ناشی از آن برای مدیران شناخته شده است مانند وقوع زلزله در یک شهر لرزه‌خیز و یا بروز آب‌گرفتگی یا سیل در یک منطقه سیل‌خیز!

بر این اساس، همان ماجرای مهم و زیربنایی ارزیابی و تحلیل وضع موجود است که ما را به اطلاعات پایه که اساس مدیریت بحران است، می‌رساند. مدیران بحران باید از مخاطرات تهدیدکننده منطقه یا جامعه تحت پوشش و میزان آسیب‌پذیری آنها در برابر انواع مخاطرات و نیز اثرات و پیامدهای احتمالی به آنها آگاه باشند. با این وجود عملاً تا قبل از استقرار سامانه مدیریت اطلاعات نظام‌مند و تحلیل داده‌های جمع‌آوری شده، مدیران بحران در فضایی پرابهام فعالیت می‌کنند. بنابراین تحلیل وضع موجود و سامانه ثبت اطلاعات از اجزای ضروری در مدیریت آمادگی هستند. در این میان، ارزیابی نوع نیاز در مناطقی که با مخاطرات قریب‌الوقوع مواجه هستند، بسیار مهم‌تر قلمداد می‌شود. چرا که در وضعیت بحران، منابع و تجهیزات موردنیاز بر حسب انواع مخاطراتی که در برنامه پیش‌بینی شده است، تعیین می‌شوند. بدین معنی که این منابع باید تعریف شده و مشخص باشند و همه وجوه و ابعاد مطرح در مراحل مختلف چرخه مدیریت بحران در آن دیده شده باشد. منابعی از قبیل سرپناه، دارو، غذا، مکمل‌های غذایی، سیستم‌های ارتباطی، سیستم‌های پشتیبانی، تجهیزات امدادی و... که همه و همه پیش از وقوع باید به صورت جدی مشخص شوند.

یکی از مسائلی که برخی اوقات گریبان­گیر مدیران بحران می‌شود، این است که اگر شرایط پاسخگویی به حادثه یا سانحه اتفاق‌افتاده به گونه‌ای رقم بخورد که به سطوح بالاتر پاسخ یعنی منطقه‌ای، ملی و حتی بین‌المللی میل کند، تکلیف اقلام و کالاهای ارسال‌شده به منطقه از سوی آژانس‌ها و دستگاه‌های درگیر در رده ملی یا بین‌المللی چیست؟ آنچه اینجا مهم می‌نُماید، این است که اقلام و کالاهایی که معمولاً توزیع می‌شود یا نحوه انتخاب و توزیع آنها، علی‌رغم اینکه از فرایندها و پروتکل‌هایی از قبیل پروژه اسفیر تبعیت می‌کند، ولی باز هم شاهد این هستیم که در بسیاری از بلایای با سطوح پاسخگویی ملی و بالاتر، انتخاب و توزیع اقلام که معمولاً اهدایی هم هستند، مدیران بحران و مردم آسیب‌دیده را دچار ابهام، سردرگمی و بلکه مشکل می‌کند و در برخی اوقات نارضایتی مردم را در پی دارد.

برای مثال در زمان سیل مهیب سال 1398 استان خوزستان به دلیل عمق، شدت و آسیب‌زایی بالای حادثه، علاوه بر وضعیت فوق‌العاده آن، در بعضی از وجوه، نگاه جامعه امدادی بین‌الملل را نیز به خود معطوف ساخت تا جایی که کمک‌های بین‌المللی از 12 کشور و برنامه جهانی غذا در قالب اقلام امدادی، بهداشتی، پوشاک و مواد غذایی به استان خوزستان ارسال شد. برخی از این اقلام به دلیل عدم انطباق با فرهنگ و سنن مردم آسیب‌دیده در مناطق متأثر از سیل یا عدم آشنایی با نحوه استفاده، امکان توزیع را نیافت و برخی از اقلام توزیعی مانند لوازم آرایشی یا ست‏‌های بهداشتی با رویکرد درمانی با مخالفت و نارضایتی مردم مواجه شد. حتی در برخی از مناطق آسیب‌دیده با توجه به نگاه سنتی به مصرف بعضی مواد غذایی خاص و لوکس مثل چای مرغوب و قهوه مطلوب که در زمره کالاهای امدادی و معیشتی در زمان بلایا به‌شمار نمی‌آیند، از سوی مردم تأکید می‌شد؛ در صورتی که در مجموعه کمک‌های مشارکتی مردمی و نهادهای دولتی یا خصوصی چنین اجناس و اقلامی وجود نداشت.

اگر عمیق‌تر و با مداقه بیشتر به ماجرای اقلام امدادی و کمک‌های لازم بنگریم، باز هم نکات دیگری رخ‌نمون می‌کند. در تمامی استان‌های کشور، شاهد این نکته هستیم که فرهنگ‌ها، خرده‌فرهنگ‌ها و آداب و سنت‌های فراوانی در شهرها و حتی روستاهای آنها وجود دارد. در همین استان خوزستان، از شمال تا جنوبش و از شرق تا غربش، مناطق مختلفی وجود دارد که در بسیاری از مشخصه‌ها که به زعم مدیران بحران ممکن است یکسان باشد، دارای تفاوت و اختلاف فاحش هستند. حتی اگر به غذا و قوت غالب نیم‌نگاهی داشته باشیم، باز هم تفاوت بسیار فراوان است. برای مثال بسیاری از اهالی مناطق شرقی استان از گوشت قرمز استفاده می‌کنند در صورتی که در مناطق غربی استان، گوشت سفید و به ویژه ماهی مصرف بیشتری دارد. این نگاه شاید تعمیم‌پذیر نباشد ولی در بسیاری از موارد بر اساس تجربه و مشاهده، قابل درک و دریافت است. اینجاست که ارزیابی نیازهای مناطقی که با مخاطرات قریب‌الوقوع شناخته‌شده مواجه هستند، اهمیت خود را به ما نشان می‌دهد.

اینکه پس از بررسی و ارزیابی اجمالی و در صورت امکان مطالعه دقیق مناطق مواجه با مخاطرات شناخته‌شده، به داده‌ها و اطلاعات زمینه‌ای از قبیل نوع و شدت آسیب‌زایی مخاطرات احتمالی، ترکیب جمعیتی، نقشه‌های زمین‌شناسی، آب‌شناسی، ژئومورفولوژي، مکان‌شناسی، منابع موجود، نوع سازه‌های فیزیکی، بیماری‌های شایع، درگیری‌های قومی و قبیله‌ای، فضای بهداشتی و درمانی، زندگي و معيشت زنان، اماکن تسهیلاتی، نیازهای مزمن، اقشار آسیب‌پذیر، آداب، سنت‌ها، نگرش‌های فرهنگی، نوع جهان‌بینی و حتی خوراکی‌های مرسوم منطقه و بسیاری از مشخصه‌های دیگر دست پیدا کنیم، بی‌شک می‌تواند در برنامه‌ریزی پاسخگویی به بلایا به متولیان امر کمک شایانی کند. به ویژه در زمانی که پاسخگویی از سطح محلی به سطوح بالاتر میل می‌کند، این اطلاعات می‌تواند مدیران را در اجرای عملیات امداد و نجات، یاری کرده و اقدامات حوزه بحران را اثربخش‌تر کند.

اگرچه ارزیابی حوادث و سوانح، اغلب پس از وقوع یک حادثه یا سانحه حالت معناداری به خود می‌گیرد، اما فرآيند ارزيابی از فعاليت‌های آمادگی و فاز هشدار پيش از سانحه و از آغاز تا پایان فاز پاسخگویی اضطراری و حتی تا بازسازی و بازتوانی امتداد می‌یابد و متولیان امر به ویژه در مناطق مستعد بحران نباید از ارزیابی پیش از سانحه غافل شوند.

بنابراین یکی از مهمترین مواردی که در مقوله ارزیابی پیش از سانحه، نقش بی بدیلی را در بستر برنامه‌ریزی ایفا می‌کند، مسئله شناخت است. آنچه برای متولیان برنامه‌ریزی در مواجهه با حوادث مهم قلمداد می‌شود، این است که اطلاعات و داده‌های متقن و دارای تحلیلی دقیق می‌تواند مبنای برنامه‌ریزی جامعی برای پاسخگویی به حوادث و سوانح باشد. چرا که ارزيابي در حوزه وسيع حوادث و سوانح با آنکه با اهداف گوناگوني انجام می‌شود، اما وجه مشترك همه ارزيابی‌ها این است كه از آن به عنوان مبنايی برای تصميم‌گيری و اجرای پاسخ استفاده شود.

توجه به این نکته که در طي ارزيابی، تيم ارزياب به دنبال جمع آوری و سازماندهی اطلاعات در خصوص وضعيت ايجاد شده و پاسخگويی به سؤالاتی در خصوص ماهيت سانحه، آسيب‌ها و نيازهايی است كه به دنبال سانحه رخ می‌نماياند، توجه بیشتر ما را به این مهم معطوف می‌دارد که اگر در مرحله پیش از سانحه یا حادثه دو مؤلفه «استعداد آسیب‌پذیری، نیازها و چالش‌ها» و «ظرفیت و استعداد پاسخگویی، منابع و امکانات» مورد ارزیابی قرار گیرند، یک کمیّت قابل وصول به دست خواهند داد و بر همین اساس می‌توان برای مرحله پاسخگویی ـ پیش از رخداد ـ برنامه عملیاتی‌تر و با اثربخشی بالاتری را برنامه‌ریزی کرد. همچنین دستیابی به ریسک‌های کاهشی، حذفی و باقیمانده نیز در پرتو همین اطلاعات و داده‌ها و نقشه‌های خطرپذیری فراهم می‌شود.

در نهایت آنچه در سال‌های اخیر در اکثر مناطق متأثر از حوادث در کشور ما مشاهده شده، مؤید این نکته بسیار مهم است که اهتمام چندانی به جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات مورد نیاز پیش از وقوع آنها صورت نگرفته و در برخی از حوادث حتی نقشه خطرپذیری و مسیرهای دسترسی محلی نیز موجود نبوده و مشکلات فراوانی را ایجاد کرده است. دستِ کم دستگاه‌های درگیر در حوادث و در رأس آنها سازمان مدیریت بحران و توابع آنها در استان‌ها و شهرستان‌ها، علاوه بر تمام اقداماتی که تاکنون برای رصد و پایش اطلاعاتی و داده‌پردازی انجام داده‌اند، برای ارزیابی دقیق مبتنی بر نیاز محلی از هم‌اکنون باید به جمع‌آوری داده ها و اطلاعات بپردازند و حتی‌المقدور در ایجاد سامانه‌ای برای انتخاب و توزیع کالاها و اقلام امدادی در مناطق شناخته‌شده متأثر از حوادث و بلایا تدبیر و چاره‌ای بیندیشند تا شاهد ارتقا و افزایش میزان اثربخشی زنجیره تأمین و توزیع کالاهای امدادی و زیستی در عملیات‌های امداد و نجات باشیم.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار