شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۱۹۹۵
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۱
( با نگاهی به اوضاع اخیر کشور)
شوشان ـ محمد دورقی :

  آیا تا بحال شاهد مرگ کشتی‌ها بوده‌اید؟ می‌دانید کشتی‌ها وقتی به پایان عمر کاری خود می‌رسند،چگونه از گردونه‌ی خدمت خارج می‌شوند و عمرشان به پایان می‌رسد؟
نهایت کشتی‌ها نهایت تلخی‌ست. این قوهای پر تکبر آهنی که عمری طولانی،حلیت امارت پوشیده و حاکم اقلیم دریاها و اقیانوس‌ها بوده‌اند در پایان عمر، به غم انگیزترین شکل دست به خودکشی می زنند.
وقتی کشتی‌ها فرسوده می‌شوند و شرکت‌های بیمه بخاطر ریسک غرق شدن و آلودگی زیست محیطی و تلفات مادی و جانی،آنها را بیمه نمی‌کنند راهی به جز اسکراب شدن ندارند. اسکراب رفتن کشتی‌ها مانند مرگ قو است.فرید و شکوهمند و شّرّنگین.ناسلامتی،آنها،روزگاری مولای موج‌ها و خاتون خیزابه‌های فرمند بوده‌اند و حالا با نیمتاجی از خاربُنان، مسیحاوار،به جلجتایشان می‌برند تا قربانی کنند.قوی سپیدی، راهیِ مسلخ بوف‌ها و باشه‌ها.چگونه تلخ و تاب سوز و دل‌پریش نباشد این سرنوشت؟چگونه خاطرخراش نباشد این خاتمه؟! اما تصور تباین تند مبدا و مقصد کشتی‌ها، این سرنوشت را خاطرخراش‌تر هم می‌کند.تصور اینکه دیروز با مراسمی باشکوه،از جلوی نگاه شوق آگین آفیسران و مهندسان و دریانوردان- نظاره‌گان مبتهج و شادان- از *شیپ یارد(1)* خارج شده‌ باشی و امروز سوار بر کجاوه‌ی محاق، لرزان، تا سرزمین سایه‌های سرد نیستی میروی. فواره‌ای از فوتون، آونگ، میان تیره‌روزی زمین و حوضخانه‌ی خورشید.وقتی سرنوشتت این باشد،کشتی هم که باشی و پوستت به کلفتی ورق‌های فولادی هم که باشد، باز هم دلت از این خاتمه‌ی خاطر آزار می‌گیرد.اما چاره ای نیست.فصل فراق را شیرازه بسته‌اند و تو باید با سپیده‌دم‌های مرجانی دریا وداع بگویی.

  به اقتضای شغل این فرصت را داشتم که شاهد این پایان تراژدیک باشم.شاهد آغاز یک پایان.تماشاگر تخلیه‌ی پسماند عاشقی از آوندهای حیات یک‌عاشق.در اواخر دهه‌ی هفتاد تا اواسط دهه‌ی هشتاد شمسی ،نفتکش‌های تک جداره در سراسر جهان با ممنوعیت دریانوردی مواجه شدند و شرکت ملی نفتکش ایران که تعدادی از این نفتکش‌ها را در اختیار داشت مجبور به اسکراب یا اسقاط آنها شد.در آسیا کشور بنگلادش مشتری پروپاقرص این نوع کشتی‌هاست.شرکت‌های کشتیرانی وقتی تصمیم می‌گیرند یکی از کشتی‌های خود را  از رده خارج کنند آن کشتی را روانه‌ی بنگلادش می‌کنند و آن را با تشریفات خاصی به خشکی میزنند.ساعاتی قبل از به ساحل زدن کشتی،همه وسایل قیمتی روی آن را بین پرسنل قرعه‌کشی می‌کنند.گاهی بر سر بعضی از وسایل قیمتی‌تر،جدال‌هایی بین پرسنل شکل می‌گیرد.‌همه سعی می‌کنند غنیمت بیشتر و بهتری از این موجود محتضر ببرند.عده‌ای از افسرها و مهندس‌ها و ملوان‌ها را قبل از یورش بردن کشتی به سمت ساحل پیاده می‌کنند و کشتی با کاپیتان و سر مهندس و یکی دو نفر دیگر با سرعت هر چه تمام‌تر و با بوقی ممتد به سمت ساحل خیز بر می دارد. امواج خروشان ناشی از یورش کشتی به ساحل،لایه لایه بر هم سوار می‌شوند و مثل یک سونامی به ساحل هجوم می‌برند و در پی آنها کشتی با سینه وارد وارد ساحل می‌شود.از برخورد کشتی با خشکی صدای مهیبی بر می‌خیزد،ژنراتورها از کار می‌افتند و تاریکی غلیظی سراسر کشتی را در بر می‌گیرد و در اصطلاح،کشتیdead می‌شود( می‌میرد).شاید مرگ این نهنگ بزرگ فولادی برای ساحل‌نشینان،جلوه‌ای هیجانی داشته باشد اما برای کارکنانی که سال‌هاست با آن خو گرفته و مسافرت‌های کاری خاطره‌انگیزی را  بر روی آن تجربه کرده‌اند،مثل سپردن یک مادر پیر به آسایشگاه،غمبار است.
راستش را بخواهید.این روزها مماثلت غریبی بین اوضاع کشور و داستان تلخ فوق الاشاره می‌بینم.در سال‌های اخیر کشور به شکل کاملا عیان، نشانه‌های آشکاری از یک کشتی تک‌جداره‌ی رو به پایان به خود گرفته است.یک کشتی فرسوده با بوقی ممتد به سمت ساحل نیستی. و بنظر می‌رسد تمام این اختلاف‌ها و اختلاس‌ها و غارت کردن‌ها هم بر سر تصاحب حداکثری اموال این کشتی رو به اسکراب،به پا شده است.دقیقا همان قرعه کشی ِاموال منقول یک کشتی ِ رو به احتضار.
اگر این نوشته را می توانستم بصورت چند رسانه‌ای منتشر کنم قطعا فایل تصویری قسمم به قرآن مجید را به آن پیوست و منتشر می کردم و صادقانه قسم می خوردم که نه قصد نشر دلسردی دارم و نه قصد تضعیف و وهن نظام.برعکس دلم مثل بسیاری از هموطنان دیگر از این شرایط به درد آمده و هر آنچه می گویم صرفا از باب تذکر و تنبیه است.سوءمدیریتها،اختلاس‌ها، ترک‌فعل‌ها،حاکمیت نامدیران، عدم تفکیک حوزه‌های حاکمیتی از تصدیگری،فقدان روحیه نوآوری،فقدان یک نظام ارزیابی عملکرد جامع، عدم توجه به حقوق مردم و ....همه و همه نشان از رها شده‌گی امور دارد.
امیدواریم سرمهندس جدید و ناخدای موجود،این کشتی را به جای اسکراب به یک *درای داک*(محل تعمیر کشتی) رهنمون کنند و یک کشتی دوجداره، (با جداره‌های عقل و مصلحت) متناسب با امواج اقیانوس‌های متلاطم نظام بین الملل بسازند چرا که کشتی تک جداره‌ی موجود فقط برای به گِل نشستن و تجربه‌ی مرگ تلخ، مناسب است.لازمه‌ی این کار این است که با درای داک‌ها قهر نکنیم  و به مهندسان کارآمد،فارغ از اصول گرا و اصلاح طلب بودن‌شان به شکل حقیقی و نه نمایشی اعتماد کنیم *و کارها را به جای متملقین به متخصصین بسپاریم.*

  در افسانه‌های قدیمی آمده که قوی گنگ(mute swan) در طول عمر هیچ صدایی تولید نمی‌کند و تنها در نزدیکی لحظات مرگ، به گوشه‌ای دنج پناه برده و آوازی زیبا، به عنوان اختتامیه‌ی عمر عاشقانه خود می‌خواند و با اتمام آن آواز، جانش را از دست می‌دهد.امروزه کشور ما ،قوی گنگی‌ست که حتی توانایی خواندن آخرین آوازش را هم ندارد.
 *۱* - *شیپ یارد:* کارخانه کشتی سازی
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار