شوشان ـ محمدرضا چمن نژادیان :
در پی تصمیم به انتشار ویژه نامه و پیشنهاد طرح ابتکاری مدیر مسئول محترم روزنامه ی خوزی ها مبنی بر مسعود به کجا برود؟ به عنوان متعهدی به آرمانهای دکتر پزشکیان و عضوی از خانواده ی آن روزنامه ی وزین با دغدغه ای که همواره خود داشته ودارم. لبیک به ندای مدیر مسئول رشید و اندیشمند با بیان مکنونات قلبی را وجه ی همت و اندیشیدن میدانی این نگارنده برای پاسخ به پیشنهاد خوزی ها قرار گرفت. تا شاید با اجابت پاسخ به پیشنهاد، مسئولین ملی و استانی مناطق مستحق را برای دیده شدن بیشتر در دستور کار برنامه ی دیدار ریاست جمهوری اسلامی قرار دهند. زیرا اهالی شریف محروم شده و آن مناطق مملو و تهی از طلای سیاه حق حیات برگردن دنیا و ایران داشته و هم اکنون دارند. امید است با تامل در پیشنهاد مبارک فوق الذکر خوزی ها و پاسخهای ذیل این راقم و مطالبه ی شهروندان آن مناطق محروم مورد اجابت قرار گیرد. انگاه با آسیب شناسی و اقدامات کارشناسانه ای جستجوی عالمانه برای پاسخی منطقی به لحاظ تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برای رفع محرومیتها صورت گیرد. شاید با شرح ماوقع تاریخی و کنونی آن مناطق عقب مانده از رشد و توسعه برای پاسخ به پیشنهاد روزنامه ی وزین خوزی ها بتوانیم میزبانان دست اندرکار استانی و متولیان ملی سفر جناب مسعود پزشکیان را مجاب به اجابت نمود. این مقدمه با بررسی هایی که میدانی که سالها با زندگی شخصی بعمل آورده شد. همچنین مشکلات حاد و مزمن شده ی فرهنگی ، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که دامن گیر مادر شهرهای نفتی ایران و جهان شده اند. باره ها هم بطریق مختلف و ممکن حضوری و میدانی به سمع و نظر متولیان ملی و استانی رسیده اند. اما هیچگاه خبری از تحولی خاص اثربخش و رویکردی عادلانه نسبت به توسعه و آبادانی اولین شهرهای ویران شده ی مناطق نفت خیز نشده است. شهرهای اولی مانند آغاجاری، هفتکل ، امیدیه ،مسجد سلیمان و...که از روزگاران دور تاکنون عامل خوشبختی ملل جهان بودند. سعادت آفرینی شهروندان ایرانی و جهان را از منظر توسعه و آبادانی همراه با رفاه عمومی تامین و در پی داشته اند. اما پس از یکصد و بیست سال که نفت و گاز از این شهرها استخراج شده است. این مناطق و شهروندان آنان که باز روزگاری سرآمدان رشد وتوسعه در جهان ، منطقه ی خاورمیانه و ایران بوده اند. اما اکنون خود مانند نفرین شدگان زمین ناشی از وجود طلای سیاه همچون قاره ی سیاه دچار فلاکت، فقر و بدبختی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شده ماندند. از روزگاران اکتشاف نفت در شهرهای مذکور و به ویژه پس از انقلاب اسلامی تاکنون تنها مواریث و بقایای که از عواقب وجود نفت بجای مانده است. علاوه بر برجسته تر شدن نام محروم و محرومیت مضاعف شده برای شهرها و شهروندان یادگار وجود دارند. که نشان از رشد و ترفی مدرنیزم و زیر ساختهای کارشناسی شده در عصر حشر و نشر بیگانگان استعماری دارند. نام گذاریها محلاتی مانند نمره یک بالا، نمره دو پایین و ساختمان های انگلیسی ساز بنام بنگله با آثاری از جوی ، جداول و فاضلابهای تخریب شده اما خدمات رسانی یکصد ساله(که مورد استفاده اند) وجود دارند.اما دریغ از ساماندهی همان جوی، جداولهای بتونی و کانالهای فاضلاب که نیم قرن از عمر آنان در شهرهای آغاجاری، مسجد سلیمان،امیدیه و هفتکل... گذشته است. لیکن هنوز با وجود تخریب و شلختگی استفاده می گردند.
در ظل این عدم توسعه یافتگی و رشد آبادانی، شهروندان و جوانان بیشتر این شهرها از فقر عمومی و فردی شدید منجر به ناهنجاری ها فردی و اجتماعی دست به گریبان رنج می برند. ناهنجاریهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مانند بیکاری،فقر و اعتیاد تا سرحد خودکشی های مکرر، عدم وجود نازلترین امکانات آموزشی ، بهداشتی درمانی و رفاهی مناسب قابل لمس برای هر رهگذر عادی است. خروجی این همه نامهربانیها، بی عدالتی و ظلم ویرانی زیر ساختها و ناهنجاری های اجتماعی بحران زا را برای مادر شهرهای نفتی ایرانیان و جهانیان مبدل به ارمغانی شوم کرده است. رفع مشکلات و آسیبهای میدانی با وضعیت مزمن اهالی هم اکنون دغدغه ی چرایی بدخیم شده و بهانه ی مسئولانه ی این نگارنده شده است. تا برای پاسخ به پیشنهاد عالی مشارکتی در اتخاذ تصمیم مسعود به کجا برود؟ روزنامه ی وزین خوزی ها تامل و اندیشه ای ژرف گردد. با پاسخ گفته شود، باید مسعود را ابتداء به آغاجاری و هفتگل ( هفتکل) مادر خرج گذشته ی و حال دنیا و ایران سپس به مسجد سلیمان و امیدیه که مادر خرج کنونی ایران و انقلاب اسلامی هستند ببرید. زیرا نگارنده ی این وضعیت وخیم خود یکی از شهروندان این مناطق سعادت ساز دیگران و محروم افتاده می باشند.
و اکنون خود و محله اش با مسئولین شهری که به نوعی ناکارآمد و با مدیران شرکت نفت و گازی که شانه از زیر بار مسئولیت به بهانه های غیر کارشناسانه خالی کرده و می کنند، دست و پنجه نرم می نمایند. زیرا بخاطر بی عدالتی ها و عدم حداقل های زیر ساختی مناسب زندگی عادی شهری مانند عمران آبادی، امنیت روانی،امور درمانی،بهداشت محیطی، آب شرب و... که هنوز برخی مربوطه به نیم قرن گذشته می باشند. برای رفع مشکلات در رایزنی چندین ساله با دست به گریبان شدن بی حاصل می باشد. بنابر ایده های حق طلبانه و عدالتخواهانه ی جناب دکتر پزشکیان ریاست محترم جمهوری اسلامی اولاً: این درخواست از طرف عامه ی مردم و کلیه ی کنشگران دلسوز ارائه می گردد. ثانیاً:در پاسخ به پیشنهاد مدیر مسئول محترم خوزی ها اولویت اول سفر ریاست جمهوری اسلامی می تواند این باشد. که مسعود پزشکیان به مناطق تاریخی اکتشاف نفت و گاز برای دیدن و رفع محرومیتهای بدخیم شده ی مادی و معنوی بروند. فلذا پیشنهاد این سفر می تواند اقدام مثبتی آنی به ادای دین معنوی و برنامه ای آتی مبتکر دولت وفاق ملی نسبت به مناطق و شهرهای اولی نفتی و گازی عقب نگهداشته شده خارج از عوام فریبی اجتماعی و سیاسی باشد. با وجودی که درون آن پاسخی متعهدانه و کارشناسانه به تحقق شعارهای ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران بخاطر تعلقات کار و زارهای انتخاباتی وجود دارد. در عین حال و غایت عمل هم لبیک به پیشنهاد عالی سردبیر اندیشمند روزنامه ی خوزی می باشد.