شوشان ـ علی عبدالخانی :
اول: شخصی که خود را وابسته به جامعه ی عشایر اندیکا و بی ارتباط با فضای مجازی نامید به روش ارتباط از راه دور توانست در نشست توسعه عدالت در فضای آموزشی که با حضور رییس جمهور در شهرک نفت اهواز برگزار شد، حاضر بشود و با دکتر پزشکیان سخن بگوید.
او با تکیه بر شیوه ی اقناع عاطفی و اشاره به قسمِ " به پیر و پیغمبر " وارد صحبت با دومین مقام رسمی کشور شد و حضور نماینده از طرف آن مقام عالی به منطقه اندیکا را کم لطفی تلقی کرد.
آن مرد برای تحقق آنچه بدنبال آن بود به قاعده ی قیاس نیز تکیه کرد و با اشاره به سفر مرحوم رئیسی به منطقه اندیکا توانست قولِ سفرِ رئیس جمهور به آن منطقه را (آجلاً یا عاجلاً) از شخصِ رئیس جمهور بگیرد.
دوم: رئیس جمهور در اولین روز از سفر خود با تعداد قابل توجهی از نخبگان در اهواز جلسه برگزار کرد و در حالی که همه چیز برای مطالبه گری آرام و اثرگذار مهیا بود، *روحِ فردیت و مطرح شدن خود بجای مطرح کردنِ مشکلات مردم در تعدادی از خودخواندگان عنوان نُخبگی گُل کرد و تصویری نازیبا اما واقعی از فاصله ی بسیار زیادِ آن آن جماعتِ خودمحور و پرادعا با معنا و مفهوم نخبه و نخبگی ترسیم گردید. !!.
نزاع بر سرِ مطرح شدن خود و فراموش کردنِ قواعد و آدابِ سخن و نحوه ی تاثیرگذاری آن به قصد کسب فایده برای مردم به درجه ای از وخامت رسیده بود که شاید رئیس جمهور در هیچ جمع و محفلِ دیگری با چنین تناقض های آشکار میان عمل و ادعای خودخواندگان روشنفکری و نخبگی مواجه نشده بود!.
رئیس جمهور شبیه به مبصرِ !!! یک کلاس خود دست به کار شد و از آن خودشیفتگان و ناآمادگان برای سخن و بیگانگان با اساس مطالبه گری، خواهش می کرد که در کلام همدیگر نروند و مقداری آرام بگیرند تا بتواند صدایشان را بشنود و آنگاه دیالوگی مفید میانشان اتفاق بیفتد ! اما آنچه آن جماعت به آن توجه نمی کردند سخنان رئیس دولت بود!شرایط بگونه ای پیش رفت که *پزشکیان به تصریح و تلویح از اینکه به یک جمع نخبگانی که مشخصه ی آن بیان دقیق و صحیحِ مطالبات به شیوه ی آرام و اقناعی باید باشد، ابراز تعجب می کرد !.
به آن مرد عشایری که فاقد عنوان نخبگی بود اما با قیاس و قسم و تسلسلِ کلام حساب شده اش توانست قول سفر رئیس جمهور به منطقه اش را بگیرد، باز می گردیم و در موضوع مطالبه گری آن مرد را با مدعیانِ روشنفکری و نخبگی (که صفاتی اثباتی و احرازی هستند) مقایسه می کنیم و نتیجه ی این مقایسه را به افکار عمومی و نخبگان واقعی استان که کم هم نیستند، واگذار می نماییم.
نگارنده بدلیل سفر امکان حضور در آن نشست را پیدا نکردم اما اطلاع کافی دارم که تعداد قابل توجهی از نخبگان واقعی ما در آن نشست حضور داشتند اما خودخواندگان دنیای نخبگی این فرصت را از آنان سلب کردند!
مسئله دیگر که بنده در یاداشتهای مختلف خود در یکی دو ماه اخیر به آن پرداخته بودم، تجاربِ کمِ استاندار در امور اجرایی و مدیریت برنامه های سنگین میزبانی از هیاتهای بلندپایه ی دولتی و اکتفا به نیروهای فاقد کارایی بود !.
نگارنده برخلاف برخی قلم های مغرض که درصدد شکستن همه ی کاسه ها و حتی کوزه ها بر سرِ سرپرست جدیدالانتصاب روابط عمومی استانداری و انتسابِ بی برنامگی پیش آمده به ایشان هستند، باید گوشزد کرد که ایشان فقط ۴ روز مانده به سفر ریاست جمهوری به این سمت منصوب و در چنین مدت بسیار کم واقعا نمی توان حتی با نیروهای زیرمجموعه خود در روابط عمومی هماهنگ شد لذا این اوج بی انصافی است که عده ای در صدد تسری ضعف اجرایی استاندار به سرپرست روابط عمومی که هنوز سوار بر کار نشده را تسری باشند.
این تسری با هیچ معیار و شاخصی قابل توجیه نخواهد بود.
باید یادآور شد که آنچه اتفاق افتاد می تواند درسی مهم برای مهارِ این آسیب در آینده و پررنگ کردن مرز میان نخبگان واقعی و خودخواندگان این عنوان از طریق اثبات و احراز، باشد !.