شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۲۲۴۳
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۸
شوشان ـ دکتر محمد دورقی :

اشاره:
( پاسخ به سوال چرا در خوزستان  برند نداریم)
جناب آقای دکتر منصوری
با عرض سلام و دعای خیر
حضرتعالی در یادداشت خوزستان؛ طلای خام، نامی بی‌نشان به اصلی ترین و محوری‌ترین دغدغه استان پرداخته اید. هیچ موضوعی در خوزستان بروزی مساله وارتر از  موضوع مورد اشاره حضرتعالی  نداشته است.
بنده در تایید و تکمیل دغدغه های ارزشمند و آسیب شناسانه حضرتعالی یادداشت نفرین منابع را نوشتم که تقدیم حضرتعالی می کنم.

ما در خوزستان گندم می‌کاریم اما در موسم درو ،کمباین‌ها از استان‌های همجوار به سمت استان‌مان سرازیر می‌شوند.جاده‌های خوزستان در اردیبهشت صحنه‌ی تجلی عنصری فرهنگی - اقتصادی می‌شوند که تاکنون کسی به تفسیر آن مبادرت نکرده است. کمباین‌های *سبزی* که برای دروی گندم‌های ما می‌آیند نشانه‌ی *زردی* اندیشه‌های ماست.عدم تمایل به تملک ابزار تولید، حتی با وجود استطاعت، نشانه‌ی این است که نگرش ما به تولید در بسیط‌ترین و ابتدایی‌ترین حالت‌اش قرار دارد.ریسک گریزی فرهنگی‌مان فرصت بهره‌مندی از حلقه‌های مختلف زنجیره‌ی ارزش را از ما گرفته است.چه صحبت از نفت باشد چه گندم ما خوزستانی‌ها نشان داده‌ایم که فقط *زبان زمین* را می‌فهیم و دوست داریم این تعامل بی‌واسطه با زمین را به همین شکل موروثی تاریخی‌اش حفظ کنیم و استمرار ببخشیم.به این تفکر که پیرامون *استخراج و استحصال* شکل گرفته و قوام یافته است چگونه می‌شود از تکمیل زنجیره‌ی ارزش صحبت کرد؟ تفکری که حتی زنجیره‌ی استحصال را هم تماما بومی نمی‌کند،چگونه می تواند فراتر برود و محصولات طبیعی‌اش را فرآوری کند و بدین وسیله سهم عمده در زنجیره‌ی ارزش را از آن خود نماید؟
به برخی از کشورهای آمریکای لاتین *جمهوری موز* می‌گویند. اصطلاح "جمهوری موز" (Banana Republic) به کشورهایی گفته می‌شود که اقتصاد و سیاست آنها به شدت به صادرات *یک محصول* کشاورزی (اغلب موز) یا منابع طبیعی وابسته باشد و در عین حال دچار ناپایداری سیاسی واقتصادی هستند، این اصطلاح را اولین بار او. هنری (O. Henry)، نویسنده آمریکایی، در اوایل قرن ۲۰ برای توصیف کشورهای آمریکای لاتین به کار برد.تک محصول بودن و اتکای شدید به این تک محصول امکان اندیشیدن به راه‌های جایگزین برای توسعه‌ی اقتصادی را از این کشورها سلب نموده است. خوزستان ما را هم متناظرا  می‌توان *جمهوری اویل* نامید.
اثر سلبی صنایع نفت و گاز  بر دیگر صنایع، مشکل بزرگ و غیرقابل انکاری در راه توسعه‌ی همه جانبه استان ایجاد کرده است.توجه افراطی به صنایع مولد مواد اولیه( نفت و پتروشیمی) باعث آتروفی یا کاهیدگی دیگر صنایع شده است. این صنایع استخراجی، شاخص ترکیبی رشد- اشتغال را معمولا بصورت متوازن ارتقا نمی‌دهند. اثر آنها بر رشد اقتصادی حالت خودفریبی ایجاد می‌کند تا اثر بسیار محدودشان بر اشتغال دیده نشود.اقتصاددانانی مانند "آرتور لوئیس" و "آمارتیا سن" بر این باور بودند که رشد اقتصادی در کشورهای وابسته به منابع طبیعی مانند نفت و پتروشیمی می‌تواند در ابتدا به رشد سریع تولید منجر شود، اما ممکن است در درازمدت اثرات منفی مانند "بیماری هلندی" (Dutch Disease) به وجود آورد. در این شرایط، رشد سریع در صنایع منابع طبیعی (مثل نفت و پتروشیمی) باعث افزایش ارزش ارز ملی و کاهش رقابت پذیری سایر بخش‌های تولیدی می‌شود. این امر ممکن است باعث کاهش اشتغال در سایر بخش‌ها و ایجاد وابستگی به این صنایع خاص شود.
 منابع طبیعی در خوزستان در سایه سار فرهنگ خاص قناعت‌پیشگی افراطی و اکتفا به حداقل‌ها و نیز عادت واره‌های پرهیز از هرگونه ریسک ِ جاه‌طلبانه‌ توسط مردم این استان، به جای اینکه سبب‌ساز تحول باشد عامل تاخر شده است.علاوه بر این منهج توسعه منهای نفت هیچگاه رویکرد مدیران عالی اجرایی این استان نبوده است. در واقع ما در خوزستان دچار نفرین منابع شده‌ایم.

 نفرین منابع (Resource Curse) یا پارادوکس وفور (Paradox of Plenty) یک نظریه اقتصادی و سیاسی است که بیان می‌کند کشورهایی که منابع طبیعی فراوانی دارند (مانند نفت، گاز، الماس یا مواد معدنی)، برخلاف انتظار، اغلب دچار مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی می‌شوند. این پدیده باعث می‌شود که به جای پیشرفت،این کشورها با رکود، فساد و حتی درگیری‌های داخلی مواجه شوند.
اصطلاح نفرین منابع برای اولین بار در سال ۱۹۹۳ توسط Richard Auty، اقتصاددان بریتانیایی، مطرح شد. او این اصطلاح را در کتاب خود به نام "The Resource Curse: Why the Riches of Nations Fail to Bring Prosperity" (چرا ملت های غنی موفق نمی‌شوند) استفاده کرد.

نویسنده در  این کتاب به بررسی این موضوع پرداخت که چرا کشورهایی با منابع طبیعی غنی، به جای بهره برداری درست از آنها و رسیدن به توسعه اقتصادی، دچار مشکلاتی مانند فساد، نابرابری و ناپایداری اقتصادی میشوند. او این پدیده را *نفرین منابع* نامید.
او  از این اصطلاح برای توضیح این پدیده استفاده کرد که کشورهای دارای منابع طبیعی فراوان، به جای استفاده صحیح از این منابع برای رشد پایدار، دچار مشکلاتی مانند فساد دولتی، وابستگی به منابع طبیعی و عدم تنوع اقتصادی می‌شوند، که در نهایت موجب رکود اقتصادی و بی ثباتی سیاسی می‌گردد.
استاندار محترم و معاونان اقتصادی ایشان باید به این مساله توجه کنند و اجازه ندهند  انعکاسات سلبی نفت، رشد طبیعی دیگر صنایع را دچار وقفه کند. این موضوع  به نگاه نقادانه و مساله شناسی دقیق نیاز دارد. استاندار خوزستان باید در این مدت نقش رهبر توسعه را بر دیگر نقش‌های مدیریتی مرجح کند هر چند که فرآیند عروج از خاکسترنشینی تماما دولتی نیست و باید نهادهای مدنی و شوراها هم برای این روشنگری فرهنگی وارد میدان شوند. ما باید جمهوری موز بودن را با هر بهایی پشت سر بگذاریم تا منابع طبیعی به جای اینکه نفرین‌مان کنند در حق‌مان دعای خیر نمایند.باید بپذیریم و این نگاه را ترویج کنیم که قناعت اگر در حوزه‌های متعدد اجتماعی و دینی ارزش است در کارآفرینی و  اقتصاد ضد ارزش محسوب می شود. ناگزیریم و راهی نداریم جز اینکه فرهنگ ریز مولد بودن و هنر تعامل با مواد خام را گسترش بدهیم و اگر بدنبال رونق اقتصادی و اشتغال و رفاه هستیم *راه* خروج مواد خام از استان را به *باریکه راه* تبدیل کنیم. استانداری خوزستان باید در بخش مدیریتی و کارشناسی بشکل بی‌سابقه و استثنایی تقویت شود تا بتواند  الهام بخش نهضت تعامل ایجابی با مواد خام باشد و از این تحول بزرگ پشتیبانی نماید.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار